توحيد فطري


لحظه اي كه يك كودك قدم به عرصه هستي مي گذارد، هيچگونه ادراك و آگاهي نسبت به محيط پيرامون خود ندارد. تنها عاملي كه محرك او مي باشد ميل لذت است كه بر اساس آن از شير مادر تغذيه مي كند تا زنده بماند و رشد كند.

به تدريج كه كودك رشد مي كند، بر ادراكات او نيز افزوده مي گردد و قدرت يادگيري او روز به روز افزايش پيدا مي كند. كودك همه اين يادگيريها را از محيطي كه در آن زندگي مي كند، به دست مي آورد به عبارتي، محيط زندگي كودك معلم و راهنماي ادراكات و يادگيري هاي او مي باشد. محيط، اولين معلم كودك است كه تمام القائات فكري و فرهنگي و آموزشي خود را به كودك ارائه مي كند. زيرا كه پس از سه چهار سال، وقتي با كودك سخن مي گوئيم، ملاحظه مي كنيم كه كودك درست به زباني سخن مي گويد كه والدين، اطرافيان و به طور كلي محيط تربيتي او به او القاء كرده است.

بنابراين محيط تربيتي كودك، تمام القائات خود را بر روان كودك تحميل مي كند. اثبات اين موضوع بسيار آسان است:

كودكي كه در خانواده اي كه به زبان فارسي سخن مي گويند، تربيت



[ صفحه 26]



شود، به طور يقين فارسي تكلم خواهد نمود، و كودكي كه در خانواده اي كه عربي تكلم مي كنند بزرگ شود، به طور مسلم عرب زبان خواهد شد و....

به طور كلي مي توان گفت كه محيط پرورشي كودك، اطلاعات فرهنگي خود را بر ذهن و قلب كودكان به طور اجباري القا مي كند.

چنين القايي نه تنها در مورد زبان بلكه در موارد ديگر نظير فرهنگ، اقتصاد، و... دين وجود دارد.

القائات و يادگيري مذهبي، از شايع ترين القائات محيط پرورشي كودك مي باشد. به لحاظ اينكه، كودكي كه در يك خانواده مسلمان به دنيا آمده باشد، بر اثر تربيت والدين آن خانواده، مسلمان تربيت مي شود و كودكي كه در يك خانواده مسيحي به دنيا آمده باشد، بر اثر تربيت آن خانواده، مسيحي خواهد گرديد و همين طور يهودي و....

مي توان چنين نتيجه گرفت كه پذيرفتن دين از طرف والدين نمي تواند يك امر واقعي باشد زيرا والدين آن را بر اساس تعصبي كه دارند به فرزندان خود القاء نموده اند.

اين موضوع بسيار دقيق علمي را پيامبر بزرگوار (صلي الله عليه و آله و سلم) چه زيبا مي فرمايند:

هر كودكي با فطرت توحيد متولد مي شود، ليكن اين والدين او هستند كه كودك را يهودي يا مسيحي تربيت مي كنند. [1] .



[ صفحه 27]



هر انساني كه متولد مي شود با فطرت توحيد و گرايش به اسلام متولد مي شود و فطرت توحيد در نهاد او وجود دارد. اگر محيط تربيتي، مناسب باشد كودك بر اساس فطرت پاك خود رشد خواهد نمود و هيچگونه تعارضي در او مشاهده نخواهد شد.

اما اگر كودك در محيطي كه گرايش توحيد و اسلام در آن محيط وجود ندارد، رشد كند، به تدريج فطرت پاك او تاريك خواهد گرديد و القائات محيطي جايگزين آن خواهند شد.

افرادي كه بعدها در اثر مطالعات، گرايشات خود را به اسلام نشان مي دهند، در حقيقت، فطرت پاك آنها دوباره بيدار مي شود و نور ايمان در قلب آنها مي تابد و به سوي حقيقت، رهنمون مي گردند.

هر انساني اگر به حقيقت، به دور از تعصبات و القائاتي كه از طرف محيط تربيتي به او القا شده، مطالعه دين واقعي را در پيش بگيرد، به طور مسلم به فطرت اصلي خود باز خواهد گشت، به آن فطرتي كه خداوند متعال او را بر آن سرشته است. زيرا هر فردي با فطرت پاك توحيدي قدم به هستي مي گذارد.

بررسي يك حديث قدسي، اين موضوع را به خوبي ثابت مي كند.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

موسي (عليه السلام) عرض كرد: پروردگارا كدام اعمال در پيشگاه تو افضل است؟

خداوند فرمود: دوست داشتن كودكان، چون من آنها را بر پايه فطرت توحيد آفريده ام. پس اگر آنها را در كودكي



[ صفحه 28]



بميرانم با رحمت خودم داخل بهشت مي كنم. [2] .

اين حديث قدسي بسيار جالب، فطري بودن توحيد در تمام انسانها را به طور آشكار بيان مي دارد و ثابت مي كند كه هر كودكي اگر چه در خانواده اي بي دين يا مسيحي يا يهودي و يا... متولد مي شود، فطرت پاك و خالص توحيدي در نهاد او مي باشد ولي القائات و يادگيري محيطي و والدين است كه بر روي اين فطرت پاك توحيدي پرده مي كشد و مانع بروز و آشكار شدن آن مي گردد.


پاورقي

[1] كل مولود يولد علي الفطرة حتي يكون ابواه يهودانه و ينصرانه (الحديث، ج 2، ص 377).

[2] يا رب اي الاعمال افضل عندك؟ قال: حب الاطفال. فاني فطرتهم علي توحيدي. فان امتهم ادخلتهم برحمتي جنتي (حديث قدسي، ص 123).


بازگشت