هدف نماز


انسان تنها موجود كره زمين است كه داراي آگاهي و شعور و نيروي شناخت مي باشد كه به وسيله ي آن مي تواند ياد بگيرد و آموخته هايش را به ديگران انتقال دهد.

خلقت انسان بر روي زمين، بدون دليل و هدف نمي باشد. بدون ترديد خداوند متعال از خلقت اين جهان و از خلقت انسان بر روي كره زمين هدفي دارد.

انسانها بر روي كره زمين زندگي مي كنند بي آنكه به هدف خلقت خود و جهان هستي بينديشند. اكثر انسانها هدف زندگي را در استفاده بهتر از لذتهاي زندگي و داشتن زندگي مرفه تر مي شناسند و همواره در به دست آوردن آن تلاش و كوشش مي نمايند. اين عامل مي تواند تنها بخشي از هدف خلقت را تشكيل دهد و تمام اهداف خلقت را نمي تواند در بر داشته باشد. زيرا انساني كه داراي نيروي تعقل و تفكر و ادراكات عاليتري نسبت به ساير حيوانات مي باشد، بعيد به نظر مي رسد كه هدف خلقتش تنها در خوردن و خوابيدن و لذت بردن خلاصه شود.

بنابراين جهان هستي و به تبع آن خلقت انسان، هدف عالي تري مي تواند داشته باشد. در اين مجموعه ما برآنيم كه گوشه اي از اهداف پر



[ صفحه 5]



رمز و راز خلقت را مورد شناسايي قرار دهيم و بدانيم كه هدف از خلقت انسان چيست؟

براي رسيدن به اين هدف، با استفاده از كلام خداوند متعال كه عصاره خلقت است و تمام مسائل و قوانين مربوط به خلقت انسان در آن درج شده است، به تبيين اين موضوع مي پردازيم.

قرآن كريم در مورد هدف خلقت انسان مي فرمايد:

و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون (ذاريات 56)

«و ما جن و انس را جز براي عبادت خلق نكرده ايم.»

اين جمله بسيار پرمعني مي تواند راهگشاي ما براي شناخت انسان بر روي كره زمين باشد. خداوند متعال در اين آيه، هدف خلقت جن و انس را عبادت نمودن آنها بيان فرموده است و آنها را بدين منظور آفريده است كه او را عبادت كنند.

اما ممكن است در ذهن انسان اين سؤال ايجاد گردد كه اگر هدف خلقت انسان تنها عبادت خداي تعالي مي باشد، پس آيا او به عبادت بندگانش نيازمند است؟ اگر تنها هدف خلقت انسانها عبادت آنها بود، خداي تعالي مي توانست انسانها را طوري بيافريند كه آنها از عبادت او سرپيچي نكنند و در اين زمينه تمردي از خود نشان ندهند و تنها او را عبادت كنند!!

مي دانيم كه خداوند متعال همه انسانها را آزاد آفريده است و چنان آزادي به آنها عنايت فرموده است كه آنها، هم مي توانند راه كفر را برگزينند و هم راه ايمان را انتخاب نمايند. بر اساس اصل آزادي كه



[ صفحه 6]



خداوند بر انسانها ارزاني داشته است، كسي كه راه كفر را انتخاب مي كند، آيا او با اين عمل خود چگونه خدا را عبادت مي كند؟ و چگونه هدف خلقت درباره او محقق مي شود؟

جواب اين سؤال را مي توانيم در كلامي دلنشين از مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين (عليه السلام) مورد مطالعه قرار دهيم.

مولاي بزرگوار (عليه السلام) مي فرمايند:

خداي سبحان و تعالي خلق را آفريد در حاليكه از اطاعت آنان بي نياز است و از معصيت و نافرماني آنان ايمني دارد زيرا نه نافرماني گناهكاران به او ضرر مي رساند و نه عبادت فرمانبرداران به او سود مي بخشد. [1] .

كلام مولاي بزرگوار (عليه السلام) بيانگر اين حقيقت است كه خداوند متعال، هرگز به عبادت بندگانش نيازي ندارد زيرا او بي نياز مطلق است و نافرماني گناهكاران و پرستش عبادت كنندگان در او بي تأثير است. اگر فردي گناهي را انجام دهد با اين عمل خود ضرري به خدا نمي رساند و نيز كسي كه عمل خيري انجام مي دهد اين عمل او براي خداوند متعال بي تأثير است، زيرا كه سود و زيان عمل هر كس به خود او بازگردانده مي شود.



[ صفحه 7]



پس بايد ديد كه مفهوم كلام خداوند متعال در قرآن كريم چيست كه هدف از خلقت جن و انس را عبادت آنها معرفي فرموده است.

براي فهم بهتر اين آيه شريفه، لازم است تفسير آن را از زبان راستين ائمه ي معصومين (عليهماالسلام) مورد بررسي قرار دهيم زيرا تنها آن بزرگواران هستند كه مي توانند در تفسير كامل اين كتاب آسماني، ما را ياري دهند و ما بدين وسيله بتوانيم به فهم حقيقي اين كلام گهربار نائل گرديم.

مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

(روزي) حسين بن علي (عليه السلام) بين يارانش آمد و فرمود:

خداي عزوجل خلق را نيافريده، مگر براي اينكه او را بشناسند زيرا اگر او را بشناسند عبادتش هم بكنند و اگر عبادتش بكنند، به وسيله عبادت او از پرستش غير او بي نياز مي شوند. [2] .

در اين روايت، مولاي بزرگوار (عليه السلام) ضمن اينكه هدف از خلقت انسان را عبادت پروردگار معرفي مي فرمايند، به طور تلويحي، رسيدن به اين هدف را شناخت او بيان مي نمايند. زيرا عبادت بدون شناخت نمي تواند مثمر ثمر باشد. بنابراين اولين گام در عبادت خداي تعالي شناخت حقيقي او مي باشد، زيرا بر اساس شناخت است كه انسان مي تواند به



[ صفحه 8]



عبادت واقعي و راستين نائل گردد.

كلام زيباي ديگري از مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام)، هدف خلقت را به خوبي ترسيم نموده و ما را با اهداف آن آشنا مي سازد.

امام بزرگوار (عليه السلام) مي فرمايند:

خداوند تبارك و تعالي مخلوقاتش را بيهوده نيافريده است و آنان را رها شده، خلق ننموده است، بلكه آفرينش مخلوقاتش براي نماياندن قدرتش بوده و اطاعتش را بر آنان واجب گردانيده تا آنها را بدين وسيله مستوجب رضوانش نمايد. آنها را نيافريده كه سود به دست بياورد و بدين وسيله دفع ضرر بكند، بلكه آنان را خلق فرمود تا به آنها منفعت برساند و آنها را به نعمت هاي جاوداني واصل گرداند. [3] .

كلام مولاي بزرگوار (عليه السلام) بيانگر اين حقيقت است كه خلقت انسان در پهنه هستي بيهوده نيست و خداي تعالي انسان را بدون هدف خلق نفرموده است، بلكه جهان خلقت، نمايش قدرت پروردگار متعال است بطوريكه خداي تعالي از خلقت جهان هستي داراي هدفي است.

هدف خلقت در كلام مولاي بزرگوار (عليه السلام)، رساندن انسانها به



[ صفحه 9]



سعادت جاودانه است. اما بايد دانست كه رسيدن به اين هدف تنها با عامل شناخت كه اساس عبادت محسوب مي شود، امكان پذير مي باشد.

به هر ميزان كه، شناخت انسان از جهان خلقت و قوانين حاكم بر آن بيشتر باشد، به همان اندازه، انسان مي تواند به قدرت لايزال الهي پي ببرد و به همان ميزان در عبادت او، خالصانه قيام و كوشش مي كند.

فردي كه داراي شناخت عميق نسبت به جهان هستي باشد، خداوند تبارك و تعالي را به خاطر عظمتي كه دارد مورد ستايش قرار مي دهد.

مولاي بزرگوار، امام سجاد (عليه السلام) مي فرمايند:

دوست ندارم كه هدف من در پرستش خداوند، تنها پاداش او باشد كه در آن صورت، من مانند برده طمعكار و فرمانبرداري خواهم بود كه اگر طمع در نهادش باشد عمل مي كند و اگر نه از كار باز مي ايستد. و همچنين ميل ندارم كه خداوند را تنها از جهت ترس عقابش بپرستم و مانند بنده بدكاري باشم كه اگر نترسد عمل نكند.

سؤال كردند: پس بر چه اساس خدا را مي پرستيد؟

فرمودند: از اين جهت خدا را مي پرستم كه او با نيكي هايي كه به من كرده و نعمت هايي كه عنايت فرموده ، شايسته پرستش است. [4] .



[ صفحه 10]



كلام مولاي بزرگوار (عليه السلام) مؤيد سخن ما در زمينه هدف خلقت مي باشد زيرا انساني كه قوانين حاكم بر عالم هستي را مورد مطالعه قرار مي دهد و بدين وسيله به قدرت آفرينش خداوند متعال پي مي برد، او را به خاطر شكوه و عظمتي كه در سراسر جهان هستي نمايان است، مورد ستايش قرار مي دهد. اما افرادي كه فاقد شناخت از جهان هستي و قوانين حاكم بر آن مي باشند، بر اساس عدم شناخت صحيح، به عبادت كوركورانه و توأم با ترس و طمع اقدام خواهند نمود كه عبادت آنان، عبادت بردگان و سوداگران مي باشد.

كلامي ديگر از مولاي بزرگوار، امام حسين (عليه السلام) گوياي اين حقيقت است:

مولاي بزرگوار (عليه السلام) مي فرمايند:

گروهي خدا را با انگيزه نيل به پاداش و دست يافتن به نعمت هاي نامحدودش بندگي مي كنند. اين نوع عبادت، شايسته سوداگران سودجو مي باشد.

بعضي ديگر خداوند را از ترك عذاب عظيمش مي پرستند. اين نوع عبادت نيز درخور عبادت بردگان زر خريد است.

اما كساني هستند كه خداوند را به منظور شكرگزاري و انجام يك وظيفه انساني پرستش مي نمايند. اين عبادت آزادگان



[ صفحه 11]



است و چنين عبادتي برتر از تمام عبادات است. [5] .

در اين روايت نيز امام بزرگوار (عليه السلام) عبادت توأم با شناخت قدرت لايزال الهي را، برترين عبادت بيان مي فرمايند و چنين عبادتي را شايسته خداوند متعال مي دانند. چنين عبادتي بر اساس تفكر و انديشه در عظمت آفرينش حق تعالي امكان پذير است. انسانهاي متفكر و ژرف انديش، همواره عبادتي را انجام مي دهند كه بر اساس شناخت استوار است عبادتي كه بر اساس تفكر و انديشه در خلقت عالم باشد، شايسته خداوند متعال مي باشد.

مولاي بزرگوار، امام حسن عسگري (عليه السلام) مي فرمايند:

معيار بندگي و عبادت به بسياري نماز و روزه نيست. بلكه عبادت به بسياري تفكر در آفريده هاي خداوند متعال و تعقل و شناخت آيات حكيمانه پروردگار جهان مي باشد. [6] .

اين روايت شگرف، همچون روايات قبلي، عبادت همگام با شناخت را مورد تأييد و تأكيد قرار مي دهد. بدون علت نيست كه خداوند متعال نيروي تفكر و انديشه و شناخت را در نهاد انسانها قرار داده است، زيرا با



[ صفحه 12]



اين عمل خداوند متعال خواسته است تا انسانها بتوانند به حقايق هستي دسترسي پيدا كنند، آنها را تبيين نمايند و به شناخت برسند. بنابراين، بر اساس انديشه اي كه انسان داراي آن مي باشد، او را ملزم مي سازد كه توانايي انديشه اش را در زمينه تفكر و شناخت جهان هستي به كار برد و بر اساس همين شناخت به عبادت معبود و خالق خود، حضرت حق تعالي بپردازد و در زمره سعادتمندان گردد.

روايت ديگري از مولاي بزرگوار، اميرالمؤمنين (عليه السلام) بيان گرديده است كه مي تواند تفكر ما را در زمينه شناخت برانگيزد.

مولاي بزرگوار (عليه السلام) مي فرمايند:

نمي خواهم در كودكي بميرم و داخل بهشت شوم (دوست دارم زنده بمانم) و بزرگ شوم تا پروردگار خود را بشناسم. [7] .

اين روايت بسيار جالب، بيانگر حقيقتي شگرف در زمينه هدف خلقت انسان بر روي زمين مي باشد. همه انسانها اگر در كودكي بميرند بر اساس اينكه مرتكب گناهي نشده اند، وارد بهشت خواهند شد. اما مولاي بزرگوار (عليه السلام) مي فرمايند، من زيستن در اين جهان را و به تبع آن پيدا كردن قدرت شناخت خداي تعالي را بر اساس مطالعه و تحقيق، به رفتن در بهشت ترجيح مي دهم. چنين تفكر و آرزويي ارزش شناخت را بر اساس مطالعه و تفكر به خوبي مورد تأييد قرار مي دهد.



[ صفحه 13]



همه عوامل فوق بيانگر اين حقيقت هستند كه شناخت عميق از جهان خلقت مي تواند راهگشاي انسان به سوي شناخت پروردگار متعال گردد و بر اساس اين شناخت است كه عبادت انسان ارزش پيدا مي كند. بنابراين، هدف خلقت انسان، رسيدن به شناخت و قوانين حاكم بر خلقت و در نتيجه رسيدن به شناخت خالق پديده هاي خلقت مي باشد. پس از اين مرحله است كه عبادت انسان داراي ارزش مي شود.

يكي از عبادات بسيار مهم و ارزنده كه همه بدان وقوف كامل دارند، فريضه نماز مي باشد. فريضه ي نماز در ميان عبادات داراي ارزش ويژه اي است و جايگاه خاصي دارد. اما بايد دانست كه نماز با همه اهميتي كه دارد، در برابر شناخت خداي تعالي در درجه دوم قرار گرفته است. به عبارتي، اولين گام در عبادت، شناخت خداي تعالي مي باشد و سپس، نمازي داراي اهميت است كه با شناخت همراه باشد.

روايت بسيار ارزنده از مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) اين حقيقت را به خوبي ثابت مي كند.

معاوية بن وهب گويد: به مولاي بزرگوار، امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: با ارج ترين طاعتي كه انسان را به خدا نزديك كند و هيچ طاعتي به درگاه خدا محبوب تر از آن نباشد، چه طاعتي است؟

امام بزرگوار (عليه السلام) فرمودند:

بعد از شناخت خدا، هيچ طاعتي با ارج تر و پربهاتر از نماز نمي شناسم. آيا نشنيده اي كه بنده صالح خدا، عيسي بن مريم (ع) گفته است:



[ صفحه 14]



و اوصاني بالصلاة و الزكاة ما دمت حيا (مريم، 31)

«و خداوند مرا تا زماني كه زنده هستم به اداي نماز و پرداخت زكوة سفارش فرموده است». [8] .

كلامي زيباتر و باشكوه تر از اين سخن نمي توان يافت كه اهميت نماز را بيان كرده باشد. اين روايت بسيار ارزنده با اينكه اعتبار و ارزش نماز را به طرز بسيار عالي مورد توجه قرار مي دهد، اما اهميت آن را در درجه دوم قرار داده است، اولين عاملي كه اهميتش بر نماز برتري دارد، شناخت خداي متعال مي باشد. شناخت خداي تعالي، اهميت ويژه اي در نگرش انسان دارد و مي تواند ديدگاه او را نسبت به جهان هستي دگرگون سازد. بر همين اساس است كه شناخت خداي تعالي سرلوحه رسالت پيامبران بوده است و اولين عاملي را كه آنان بر مردمان زمان خود ارائه نموده اند، شناخت حقيقي و به دور از خرافات خداي متعال مي باشد. بر اساس مفهوم اين روايت، ابتدا به بحث شناخت خداي تعالي خواهيم پرداخت و سپس موضوع نماز را مورد بررسي قرار خواهيم داد.



[ صفحه 15]




پاورقي

[1] فان الله سبحانه و تعالي خلق الخلق حين خلقهم غنيا عن طاعتهم امنا من معصيتهم لانه لا تضره معصية من عصاه و لا تنفعه طاعة من اطاعه (نهج البلاغه، ص 611).

[2] ان الله عزوجل ما خلق العباد الا ليعرفوه. فاذا عرفوه عبدوه. فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه (الميزان، ج 36، ص 306).

[3] ان الله تبارك و تعالي لم يخلق خلقه عبثا و لم يتركهم سدي بل خلقهم لاظهار قدرته و ليكلفهم طاعته فيستوجبوا بذلك رضوانه و ما خلقهم ليجلب منهم منفعة و لا ليدفع بهم مضرة بل خلقهم لينفعهم و يوصلهم الي نعيم الابد. (بحارالانوار، ج 5، ص 313- عرفان اسلامي، ج 7، ص 261).

[4] اني لاكره ان اعبد الله لا غرض لي الا ثوابه، فاكون كالعبد الطمع المطيع ان طمع عمل و الا لم يعمل و اكره ان اعبده الا لخوف عقابه فاكون كالعبد السوء ان لم يخف لم يعمل.

قيل فلم تعبده؟ قال: لما هو اهله باياديه علي و انعامه. (الحديث، ج 2، ص 252).

[5] ان قوما عبدو الله رغبة قتلك عبادة التجار و ان قوما عبدو الله رهبة فتلك عبادة العبيد و ان قوما و الله شكرا فتلك عبادة الاحرار و هي افضل العبادة. (الحديث، ج 2، ص 252).

[6] ليست العبادة كثرة الصيام و الصلاة، و انما العبادة كثرة التفكر في امر الله. (الحديث، ج 2، ص 251).

[7] ما يسرني امت طفلا و ادخلت جنتا و لم اكبره فاعرف ربي عزوجل. (كنزل الاعمال حديث شماره 36473).

[8] ما اعلم شيئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلاة، ان العبد الصالح عيسي بن مريم قال (آيه 31 سوره مريم) (گزيده كافي، ج 2، ص 183).


بازگشت