در رعايت حضور قلب در نماز


در رعايت حضور قلب و خضوع و خشوع در نماز و ذم آناني كه با بي توجهي نماز مي خوانند

عن أبي جعفر عليه السلام قال: عليك بالاقبال علي صلاتك فانما يحسب لك منها ما اقبلت عليه منها بقلبك و لا تعبث فيها بيديك و لا برأسك و لا بلحيتك و لا تحدث نفسك و لا تتثآءب و لا تتمطا و لا تكفر، فانما يفعل ذلك المجوس و لا تقولن اذا فرغت من قرائتك (آمين) فان شئت قلت: الحمدلله رب العالمين [1] .

حضرت امام باقر - عليه السلام - فرمود: بر شما باد به حضور قلب در نمازتان! پس به درستي كه از نماز به همان مقدار كه با حضور قلب خوانده شده حساب مي شود. و در نماز با دست و سر و ريشت بازي نكن، و در نماز با خودت صحبت نكن و خميازه نكش، اين كارها از آن مجوس است. و بعد از آن كه از قرائت فارغ



[ صفحه 170]



شدي «آمين» نگو (كه بدعت در دين است). پس اگر مي خواهي بگو: «الحمدلله رب العالمين».

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: لا تلتفتوا في صلاتكم فانه لا صلاة لملتفت، اما يخاف الذي يحوله وجهه في الصلاة ان يحول الله وجهه وجه حمار [2] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: در نمازتان به كسي يا چيزي توجه نداشته باشيد، پس به درستي كه نماز چنين كسي كامل نيست. آيا نمي ترسد آن كس كه صورتش را در نماز به طرف چيزي بر مي گرداند، خداوند صورتش را همچون صورت خر نمايد.

عن أبان بن تغلب قال: قلت لأبي عبدالله عليه السلام: اني رأيت علي ابن الحسين عليهماالسلام اذا قام في الصلاة غشي لونه لون آخر، فقال لي: والله ان علي بن الحسين كان يعرف الذي يقوم بين يديه [3] .

أبان بن تغلب گفت: عرض كردم خدمت حضرت امام صادق - عليه السلام - به درستي كه من علي بن الحسين (حضرت زين العابدين) را ديدم زماني كه براي نماز مي ايستاد رنگ صورتش تغيير مي كرد.

حضرت امام صادق - عليه السلام - به من فرمود: قسم به خدا علي بن الحسين مي دانست كه در مقابل چه كسي قرار گرفته است.



[ صفحه 171]



عن الثمالي قال: رأيت علي بن الحسين عليهماالسلام يصلي فسقط رداؤه علي أحد منكبيه، فلم يسوه حتي فرغ من صلاته، قال: فسألته عن ذلك فقال: ويحك بين يدي من كنت؟ ان العبد لا يقبل من صلاته الا ما اقبل عليه منها بقلبه [4] .

ثمالي مي گويد: حضرت امام زين العابدين - عليه السلام - را مشغول نماز ديدم در حالي كه رداء از يك دوش مباركش افتاده بود، آن حضرت اعتنا نكرد تا از نماز فارغ شد، عرض كردم چرا ردايتان را درست نكرديد؟

فرمودند: واي بر تو! مي داني در مقابل چه كسي ايستاده بودم! به درستي كه نماز انسان جز به همان مقدار كه داراي توجه بوده قابل قبول نيست.

عن أبي عبدالله عليه السلام قال: من صلي ركعتين يعلم ما يقول فيهما انصرف و ليس بينه و بين الله عزوجل ذنب الا غفره له [5] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: هر كس دو ركعت نماز بخواند در حالي كه بداند چه مي گويد، از نماز فارغ شود در حالي كه بين او و پروردگار گناهي نبوده، مگر آن كه آن را آمرزيده است.

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: ركعتان خفيفتان في تفكر خير من قيام ليلة [6] .



[ صفحه 172]



رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: دو ركعت نماز مختصر ولي با تفكر (و توجه) بهتر است از يك شب به عبادت ايستادن (در حال بي توجهي).

ان رسول الله صلي الله عليه و آله: رأي رجلاً يعبث بلحيته في صلاته، فقال: اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه [7] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - مردي را در حال نماز ديدند كه با ريشش بازي مي كرد؛ حضرت فرمودند: اگر اين مرد قلبش (در نماز) خاشع بود هر آينه جوارح او هم خاشع بود.

عن سيدالعابدين انه عليه السلام اذا قام في الصلاة كان كانه ساق شجرة لا يتحرك منه الا ما حركت الريح منه [8] .

حضرت امام زين العابدين - عليه السلام - هر گاه به نماز مي ايستاد چنان بود كه گويا شاخه درختي است كه جز آنچه باد حركت مي دهد، حركتي از خود ندارد.

عن أبي جعفر عليه السلام قال: لا تقم الي الصلاة متكاسلاً و لا متناعساً و لا متثاقلاً، فانها من خلل النفاق، فان الله نهي المؤمنين ان تقوموا الي الصلاة و هم سكاري، يعني من النوم [9] .

حضرت امام باقر - عليه السلام - فرمود: در حال كسالت و خواب آلودگي و سنگيني به نماز نايست، پس به درستي كه اينها از



[ صفحه 173]



حالت نفاق بشمار مي رود، خدا مؤمنين را نهي كرده از اين كه در حال سكر به نماز بايستند؛ يعني در حالي كه مست خوابند.

قال ابو عبدالله عليه السلام: ان العبد لترفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها، و ما يرفع له الا ما اقبل عليه منها بقلبه، الخبر... [10] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: به درستي كه از نماز بنده نصفش يا يك سوم يا يك چهارم يا يك پنجم براي او بالا مي رود، و بالا نمي رود از نماز او مگر به همان مقدار كه با حضور قلب بجا آورده است.

عن علي عليه السلام قال: الالتفات في الصلاة اختلاس من الشيطان فاياكم و الالتفات في الصلاة، فان الله تبارك و تعالي يقبل علي العبد اذا قام في الصلاة، فاذا التفت قال الله تبارك و تعالي: يابن آدم عمن تلتفت؟ ثلاثة، فاذا التفت بالرابعة اعرض الله عنه [11] .

حضرت علي - عليه السلام - فرمود: توجه داشتن در نماز (به غير خدا) دزدي شيطان است، پس بپرهيزيد از اين كار.

به درستي كه خداي تبارك و تعالي رو مي كند و مي پذيرد بنده را زماني كه در نماز ايستاده (و توجه به خدا دارد)، پس وقتي كه به غير خدا متوجه شد خدا مي گويد: اي پسر آدم! به چه كسي توجه مي كني؟ و اين مطلب را سه بار تكرار مي كند، سپس بار چهارم اگر باز بنده به غير خدا در نماز توجه داشت، خدا از او روگردان



[ صفحه 174]



مي شود.

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: لا يقبل الله صلاة عبد لا يحضر قلبه مع بدنه [12] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: خدا نماز بنده اي را كه قلبش همراه بدنش در نماز حاضر نيست نمي پذيرد.

كان النبي صلي الله عليه و آله: اذا قام الي الصلاة يربد وجهه خوفاً من الله تعالي، و كان لصدره او لجوفه ازيز كأزيز المرجل و في رواية اخري: ان النبي صلي الله عليه و آله اذا قام الي الصلاة كانه ثوب ملقي [13] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - هميشه اين گونه بود: زماني كه به نماز مي ايستاد رنگ صورت مباركش از خوف خدا تغيير مي كرد و از سينه مبارك يا از درون جانش ناله ي سوزناكي بر مي خاست.

و در روايت ديگر است: وقتي رسول گرامي به نماز مي ايستاد تو گويي همچون پارچه اي مي ماند كه به گوشه اي افتاده است.

كان علي بن ابي طالب عليه السلام اذ احضر وقت الصلاة يتزلزل و يتلون فيقال له:ما لك يا اميرالمؤمنين؟ فيقول: جاء وقت أمانة الله التي عرضها علي السماوات و الارض فأبين ان يحملنها و أشفقن منها و حملها الانسان، فلا أدري احسن اداء ما حملت ام لا [14] .



[ صفحه 175]



حضرت علي - عليه السلام - اين گونه بود: زماني كه وقت نماز مي شد، حضرت مي لرزيد و رنگ مي باخت.

عرض شد: يا أميرالمؤمنين! چه شده است؟

حضرت فرمودند: وقت اداي امانت خدا رسيده؛ امانتي كه او را وقتي به آسمانها و زمين عرضه كردند، ابا نمودند از اين كه حملش كنند، و از اين امانت ترسيدند و انسان او را حمل كرد (و پذيرفت)، پس من نمي دانم چيزي را كه حمل نموده ام، نيكو ادا كرده ام يا خير؟

قال أميرالمؤمنين عليه السلام: لا يجوز صلاة أمرء حتي يطهر خمس جوارح: الوجه و اليدين و الرأس و الرجلين بالماء و القلب بالتوبة [15] .

حضرت علي - عليه السلام - فرمود: جايز نيست انسان نماز بخواند مگر اين كه پنج عضو بدنش را پاك كند: صورت، دو دست، سر و دو پا را با آب، و قلب را با توبه.

قال النبي صلي الله عليه و آله: ان الرجلين من امتي يقومان في الصلاة و ركوعهما و سجودهما واحد، و ان مابين صلاتيهما مثل مابين السماء و الارض [16] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: به درستي كه دو نفر از امت من براي نماز مي ايستند و ركوع و سجود اين دو يكي است (از نظر ظاهر هيچ فرقي نمي كند) در حالي كه فاصله



[ صفحه 176]



نماز اين دو از يكديگر همچون فاصله آسمان از زمين است. (يعني بين دو نماز زمين تا آسمان فرق است چون يكي نماز را با حضور قلب و خشوع و خضوع انجام داده و ديگري خير).

كانت فاطمة عليهاالسلام تنهج في الصلاة من خيفة الله تعالي [17] .

فاطمه ي زهرا - عليهاالسلام - اين گونه بود: در نماز از خوف خدا به تتابع نفس مي افتاد (نفسش تندتند و با شدت مي زد).

ان الحسن بن علي عليهماالسلام كان اذا قام في صلاته ترتعد فرائصه بين يدي ربه عزوجل و كان اذا ذكر الجنة و النار اضطرب اضطراب السليم و سأل الله الجنة و تعوذ بالله من النار [18] .

حضرت امام حسن مجتبي - عليه السلام - اين گونه بود: وقتي به نماز مي ايستاد شانه اش در مقابل خدا مي لرزيد و مضطرب مي شد، و هر وقت ياد بهشت و جهنم مي افتاد، اضطرابي همچون اضطراب مارگزيده به او دست مي داد، و از خدا بهشت را درخواست مي كرد و از آتش جهنم به خدا پناه مي برد.

عن النبي صلي الله عليه و آله قال: لو صليتم حتي تكونوا كالأوتار و صمتم حتي تكونوا كالحنايا لم يقبل الله منكم الا بورع [19] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: اگر آن قدر نماز بخوانيد تا همچون زه كمان (لاغر) شويد و آن قدر روزه بگيريد



[ صفحه 177]



تا همچون كمان خم شويد خدا از شما قبول نمي كند مگر اين كه انسان با ورع باشيد.

عن النبي صلي الله عليه و آله قال: ان العبد اذا اشتغل بالصلاة جاءه الشيطان و قال له: اذكر كذا اذكر كذا حتي يضل الرجل ان يدري كم صلي [20] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: بنده زماني كه مشغول نماز است، شيطان به سراغش مي آيد و به او مي گويد: اين را ياد بياور... آن را ياد بياور... تا اين كه انسان را گمراه كرده و فراموش مي كند كه چند ركعت نماز خوانده است.

قال أميرالمؤمنين عليه السلام طوبي لمن اخلص لله العبادة و الدعاء و لم يشتغل قلبه بما تراه عيناه و لم ينس ذكر الله بما تسمع اذناه و لم يحزن صدره بما أعطي غيره [21] .

حضرت اميرالمؤمنين علي - عليه السلام - فرمود: خوشا به حال كسي كه عبادت و دعايش را براي خدا خالص كند، و قلبش را به آنچه كه چشمش مي بيند مشغول نكند و ذكر خدا را با آنچه كه مي شنود فراموش نكند، و سينه اش به جهت آنچه به ديگران داده شده محزون نباشد.

عن علي عليه السلام انه كان اذا دخل الصلاة، كان كأنه بناء ثابت أو عمود قائم لا يتحرك، و كان ربما ركع او سجد فيقع الطير عليه و لم يطق احد ان يحكي صلاة رسول الله صلي الله عليه و آله الا علي بن ابي طالب و علي بن



[ صفحه 178]



الحسين عليهماالسلام [22] .

حضرت علي - عليه السلام - زماني كه نماز را شروع مي كرد گويي همچون بنايي ثابت و عمودي قائم است كه حركت ندارد، و چه بسا در حال ركوع و سجده پرنده به رويش مي نشست، و كسي طاقت نداشت همچون رسول الله نماز بخواند، مگر علي بن ابي طالب و علي بن الحسين زين العابدين - عليهماالسلام -.

عن أبي عبدالله عليه السلام قال: كان علي بن الحسين عليهماالسلام اذا قام الي الصلاة تغير لونه فاذا سجد لم يرفع رأسه حتي يرفض عرقاً [23] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: هر گاه علي بن الحسين (امام زين العابدين)به نماز مي ايستاد رنگ چهره اش تغيير مي كرد، و هر گاه سر به سجده مي گذاشت سر از سجده بر نمي داشت تا عرق از سر و رويش جاري مي شد.

كان علي عليه السلام اذا قام الي الصلاة فقال: «وجهت وجهي للذي فطر السموات و الأرض» تغير لونه حتي يعرف ذلك في وجهه [24] .

حضرت علي - عليه السلام - زماني كه به نماز مي ايستاد، اين آيه را تلاوت مي كرد: «وجهت وجهي للذي فطر السموات و الأرض» [25] رنگ حضرت تغيير مي كرد آن چنان تغييري كه از چهره اش مشخص بود.



[ صفحه 179]



قال علي عليه السلام: يا كميل! ليس الشأن ان تصلي و تصوم و تتصدق الشأن ان تكون الصلوة فعلت بقلب تقي و عمل عندالله مرضي و خشوع سوي و ابقا الحد (الجد) فيها [26] .

حضرت علي - عليه السلام - خطاب به كميل مي فرمايد: يا كميل! عظمت اين نيست كه نماز بخواني و روزه باشي و تصدق دهي، بلكه عظمت اين است كه نمازت را با قلب پاك انجام دهي، و نمازت عملي باشد كه مورد رضايت خدا قرار گيرد، و در او خشوع هميشگي باشد و حدود نماز مراعات شود.

فقه الرضا عليه السلام سئل بعض العلماء من آل محمد (ع) فقيل له: جعلت فداك! ما معني الصلوة في الحقيقة؟ قال: صلة الله للعبد بالرحمة، و طلب الوصال الي الله من العبد اذا كان يدخل بالنية، و يكبر بالتعظيم و الاجلال، و يقرء بالترتيل، و يركع بالخشوع، و يرفع بالتواضع و يسجد بالذل و الخضوع، و يتشهد بالاخلاص مع الأمل، و يسلم بالرحمة و الرغبة، و ينصرف بالخوف و الرجاء، فاذا فعل ذلك اداها في الحقيقة، ثم قيل: ما آداب الصلوة؟ قال: حضور القلب و افراغ الجوارح و ذل المقام بين يدي الله تبارك و تعالي، و يجعل الجنة عن يمينه و النار يراها عن يساره، و الصراط بين يديه و الله امامه [27] .

از امام هشتم حضرت علي بن موسي الرضا - عليه السلام - سؤال شد: فدايت شوم! معناي حقيقي نماز چيست؟

حضرت فرمودند: نماز عطيه و احساني است كه خدا از باب



[ صفحه 180]



رحمت به بنده بخشيده است، و درخواست رسيدن به خدا از طرف بنده است، (البته) زماني كه با نيت (خالص) داخل نماز شود و با عظمت و اجلال تكبير بگويد، و قرائت را با ترتيل (درست و با آهنگ خوش) بخواند، و با خشوع ركوع كند، و با تواضع سر از ركوع بردارد، و با ذلت و خضوع سجده كند، و با اخلاص و در حالي كه اميد (به رحمت خدا دارد) تشهد بخواند، و در حال درخواست رحمت سلام بدهد، و در حال خوف و رجا از نماز منصرف شود؛ پس زماني كه چنين كرد حقيقت نماز را ادا كرده است.

سپس گفته شد آداب نماز چيست؟

حضرت فرمودند: حضور قلب و آزاد گذاشتن جوارح (بازي نكردن با آنان)، و خوار شمردن خود در پيشگاه خداي تعالي، و قرار دادن بهشت سمت راست و آتش جهنم را سمت چپ، و صراط را در مقابل مشاهده كردن، و خدا را در مقابل خود ديدن.

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: من صلي ركعتين و لم يحدث نفسه فيهما بشي ء من امور الدنيا، غفر الله له ذنوبه [28] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: كسي كه دو ركعت نماز بخواند و در نماز با خودش در امور دنيا صحبت نكند (و به ياد غير خدا نيفتد) خدا گناهانش را مي آمرزد.

قال النبي صلي الله عليه و آله: يمضي علي الرجل ستون سنة أو سبعون



[ صفحه 181]



ما قبل الله منه صلوة واحدة [29] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: (گاهي مي شود) بر انسان شصت سال يا هفتاد سال مي گذرد و خدا يك نماز او را قبول نمي كند.

عن رسول الله صلي الله عليه و آله: انه دخل المسجد فنظر الي انس بن مالك يصلي و ينظر حوله فقال له: يا انس! صل صلوة مودع، تري انك لا تصلي بعدها صلوة أبداً، اضرب ببصرك موضع سجودك لا تعرف من عن يمينك و لا عن شمالك، و اعلم انك بين يدي من يراك و لا تراه [30] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - داخل مسجد شدند، انس بن مالك در حالي كه مشغول نماز بود اطرافش را نگاه مي كرد، حضرت نگاهي به او كردند و چنين فرمودند: يا انس! نماز بخوان همچون كسي كه با نماز وداع مي كند، اين گونه فكر كن كه تو بعد از اين نماز نمازي نخواهي خواند. چشمانت را به موضع سجودت آنچنان بدوز كه اطلاعي از راست و چپ نداشته باشي، بدان به درستي كه تو در مقابل كسي هستي كه تو را مي بيند و تو او را نمي بيني.

عن رسول الله صلي الله عليه و آله قال: بنيت الصلوة علي أربعة اسهم، سهم منها اسباغ الوضوء، و سهم منها الركوع، و سهم منها السجود، و سهم منها الخشوع، فقيل: يا رسول الله! و ما الخشوع؟ فقال: التواضع في الصلوة و ان



[ صفحه 182]



يقبل العبد بقلبه كله علي ربه، فاذا هو اتم ركوعها و سجودها و اتم سهامها صعدت الي السماء لها نور يتلألؤ و فتحت أبواب السماء لها و تقول: حافظت علي حفظك الله، فتقول الملائكة: صلي الله علي صاحب هذه الصلوة [31] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: نماز بر چهار قسمت بنا نهاده شده است: كامل گرفتن وضو، ركوع، سجود و خشوع عرض شد: يا رسول الله! خشوع چيست؟

فرمودند: خشوع تواضع در نماز است، و اين كه مصلي با همه قلبش (و توجهش) به طرف خدايش رو كند، پس وقتي كه در اين حال ركوع و سجود را كامل انجام داد كليه اقسام نماز را كاملاً (و بدون عيب) انجام داده، و اينجاست كه نمازش در حالي كه نور از او تلألؤ كرده، به آسمان صعود مي كند، و درهاي آسمان برايش گشوده مي شود، و نماز به نمازگزار مي گويد: مرا (خوب) حفظ كردي خدا تو را حفظ كند! ملائكه (وقتي چنين نمازي را مي بينند) مي گويند: خدايا! درود بر صاحب اين نماز بفرست.

عن النبي صلي الله عليه و آله انه قال: صل صلوة مودع فاذا دخلت في الصلوة فقل هذا آخر صلوتي من الدنيا، و كن كأن الجنة بين يديك، و النار تحتك، و ملك الموت ورائك، و الأنبياء عن يمينك، و الملائكة عن يسارك، و الرب مطلع عليك من فوقك، فانظر بين يدي من تقف و مع من تناجي و من ينظر اليك [32] .



[ صفحه 183]



رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: نماز بخوان همچون كسي كه با نماز وداع مي كند، پس هر وقت داخل نماز شدي بگو: (و فكر كن) اين آخرين نماز من در دنياست، و اين چنين باش كه گويا بهشت در مقابل تو و آتش جهنم زير پاي تو، و ملك الموت پشت سر تو، و انبياء سمت راست تو، و ملائكه سمت چپ تو است، و خدا از بالا بر تو مطلع است، پس نگاه كن در مقابل چه كسي قرار گرفته اي، و با كه مناجات مي كني، و چه كسي تو را نگاه مي كند.

عن النبي صلي الله عليه و آله قال: من صلي صلوة لا يذكر فيها شيئاً من أمر الدنيا لا يسئل الله شيئاً الا اعطاه [33] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: كسي كه يك نماز به جا بياورد در حالي كه هيچ چيز از امور دنيا به يادش نيايد (و تنها به ياد خدا باشد)، هيچ چيزي از خدا نخواهد مگر اين كه خدا به او عطا مي فرمايد.

عن أبي عبدالله عليه السلام قال: ليس من مؤمن يقبل بقلبه في صلوته الي الله الا اقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المؤمنين اليه بالمحبة، له بعد حب الله عزوجل اياه [34] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: هيچ مؤمني نيست در نمازش كه با حضور قلب به خدا رو كند، مگر اين كه خدا به



[ صفحه 184]



طرف او رو مي كند، و بعد از دوست داشتن خداي عزوجل او را قلوب مؤمنين نيز در حالي كه محبت او را دارند، به او رو مي كنند.

و لقد صلي ابوجعفر عليه السلام ذات يوم فوقع علي رأسه شي ء فلم ينزعه من رأسه حتي قام اليه جعفر عليه السلام فنزعه من رأسه تعظيما لله و اقبالا علي صلوته و هو قول الله اقم وجهك للدين حنيفا [35] .

روزي امام باقر - عليه السلام - مشغول نماز بود، چيزي بر روي سرش قرار گرفت، حضرت به جهت تعظيم خداي تعالي و حضور قلبي كه در نماز داشت (متوجه آن شي ء نشد) تا از سرش بردارد، تا اين كه فرزند عزيزش جعفر (امام صادق) بلند شد او را از سر مبارك پدرش برداشت.

و اين است معناي فرمايش خدا: «اقم وجهك للدين حنيفاً؛ يعني: بپا دار وجه و روي خويش را براي دين پاك».

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: لا ايمان لمن لا امانة له، و لا دين لمن لا عهد له، و لا صلوة لمن لا يتم ركوعها و لا سجودها [36] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: ايمان ندارد آن كس كه امانتدار نيست، دين ندارد آن كس كه عهدشكن است، و نماز كسي كه ركوع و سجودش تمام نيست، (بلكه به سرعت و بدون خشوع و خضوع به جا مي آورد) كامل نمي باشد.

عن رسول الله صلي الله عليه و آله قال: من لم يتم وضوئه و ركوعه



[ صفحه 185]



و خشوعه، فصلوته خداج، يعني ناقصة غير تامة [37] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: كسي كه وضو و ركوع و خشوعش در نماز تمام نيست، نمازش «خداج» است؛ يعني: ناقص است و تمام نيست.

عن علي بن يقطين قال: قال أبوالحسن موسي عليه السلام مر أصحابك ان يكفوا من السنتهم و يدعوا الخصومة في الدين و يجتهدوا في عبادة الله، و اذا قام احدهم في صلوة فريضة فليحسن صلوته و ليتم ركوعه و سجوده و لا يشغل قلبه بشي ء من امور الدنيا، فاني سمعت أبي يقول: ان ملك الموت يتصفح وجوه المؤمنين من عند صلوات المفروضات [38] .

علي بن يقطين مي گويد: حضرت موسي بن جعفر - عليه السلام - فرمود: اصحابت را تمرين بده به اين كه زبان خود را حفظ كنند، و خصومت در دين را رها كنند، و كوشش در عبادت خدا نمايند. و زماني كه يكي از آنان به نماز واجب ايستاد و نيكو به جا آورد نمازش را، و ركوع و سجود را تماماً (و نيكو) به جا آورد، و قلبش مشغول به امري از امور دنيا نگرديد، همانا من از پدرم (امام صادق - عليه السلام -) شنيدم كه فرمود: «به درستي كه ملك الموت هنگام نماز واجب به چهره ي مؤمنين نظر مي افكند». (علت نظر افكندن ملك الموت به چهره ي مؤمن را در روايتي - باب اداي نماز در وقتش - شرح دادند، كه اگر انسان اوقات نماز را محترم شمارد



[ صفحه 186]



ملك الموت در هنگام مرگ مؤمن شهادتين را به او تلقين مي كند و ابليس را از انسان دور مي كند).

قال الصادق عليه السلام: لا تجتمع الرغبة و الرهبة في قلب الا وجبت له الجنة، فاذا صليت فأقبل بقلبك علي الله عزوجل، فانه ليس من عبد مؤمن يقبل بقلبه علي الله عزوجل في صلوته و دعائه الا أقبل الله عزوجل عليه بقلوب المؤمنين اليه، و أيده مع مودتهم اياه بالجنة [39] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: خوف و رجا در قلبي جمع نمي شود مگر اين كه بهشت را بر او واجب كنند، پس وقتي كه به نماز ايستادي با قلبت رو به خدا كن. به درستي كه بنده ي مؤمني نيست با قلبش در نماز و دعا به خدا رو كند، مگر اين كه خداي عزوجل قلوب مؤمنين را به طرف او متوجه كند.

عن النبي صلي الله عليه و آله: اذا قام العبد الي الصلوة فكان هواه و قلبه الي الله انصرف كيوم ولدته امه [40] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: زماني كه بنده براي نماز ايستاد، پس اگر خواسته اش و قلبش به طرف خدا باشد وقتي نماز را تمام كند، مانند كسي است كه تازه از مادر متولد شده است (يعني از همه ي آلودگيها و گناهان پاك مي شود).

عن علي عليه السلام قال: ليخشع الرجل في صلوته فانه من خشع قلبه لله عزوجل خشعت جوارحه فلا يعبث بشي ء [41] .



[ صفحه 187]



حضرت علي - عليه السلام - فرمود: بايد مرد در نمازش خاشع باشد، پس به درستي كسي كه قلبش براي خدا خاشع شد، اعضا و جوارحش نيز خاشع است، (و در نماز) با چيزي بازي نمي كند.

كان علي بن الحسين عليهماالسلام اذا حضرت الصلاة اقشعر جلده و اصفر لونه و ارتعد كالسعفة [42] .

هر گاه وقت نماز فرا مي رسيد حضرت امام زين العابدين - عليه السلام - پوست تنش از ترس جمع مي شد، و رنگ مباركش زرد مي گشت و چون شاخه ي خرما مي لرزيد.

عن أبي عبدالله عليه السلام قال: كان علي بن الحسين عليهماالسلام اذا أخذ كتاب علي عليه السلام فنظر فيه قال: من يطيق هذا من يطيق ذا قال، ثم يعمل به، و كان اذا قام الي الصلوة تغير لونه حتي يعرف ذلك في وجهه، و ما اطاق احد عمل علي عليه السلام من ولده من بعده، الا علي بن الحسين عليه السلام [43] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: حضرت علي بن الحسين امام سجاد - عليه السلام - وقتي به كتاب جدش علي - عليه السلام - نظر مي كرد مي فرمود: چه كسي طاقت اين را دارد؟ چه كسي طاقت اين را دارد؟

سپس عمل به آن كتاب مي كرد. و حضرت وقتي به نماز



[ صفحه 188]



مي ايستاد رنگ چهره ي مباركش تغيير مي كرد آن چنان تغييري كه از چهره اش نمايان بود. و بعد از علي - عليه السلام - هيچيك از فرزندانش طاقت عمل او را (در عبادت) نداشتند، مگر علي بن الحسين امام زين العابدين - عليه السلام -.

عن سيد العابدين عليه السلام (في جملة حقوق ذكرها قال) و حق الصلوة ان تعلم انها وفادة الي الله عزوجل، فانك فيها قائم بين يدي الله عزوجل، فاذا علمت ذلك قمت مقام العبد الذليل الحقير الراغب الراهب الراجي الخائف المستكين المتضرع المعظم لمن كان بين يديه بالسكون و الوقار، و تقبل عليها بقلبك و تقيمها بحدودها و حقوقها [44] .

حضرت امام زين العابدين - عليه السلام - در مورد حقوق فرمود: حق نماز اين است كه بداني نماز به سوي خدا فرستاده مي شود، پس به درستي كه تو در نماز مقابل خدا قرار گرفته اي، وقتي اين را دانستي، بايست همچون ايستادن بنده ي ذليل و كوچك كه در حالت خوف و رجاء است، اميدوار و خائف است، ضعيف و زاري كننده است، با آرامش و وقار، بزرگ شمار كسي را كه در مقابلش قرار گرفته اي، و با حضور قلب به نماز رو كن، و حدود و حقوقش را بر پا دار.

عن أبي عبدالله عليه السلام قال: اذا قام العبد الي الصلوة اقبل الله عزوجل عليه بوجهه فلا يزال مقبلاً عليه حتي يلتفت ثلاث مرات، فاذا التفت ثلاث مرات اعرض عنه [45] .



[ صفحه 189]



حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: وقتي بنده به نماز مي ايستد خداوند به طرفش رو مي كند، و اين حالت همچنان ادامه دارد تا اين كه نمازگزار سه بار به غير خدا توجه كند، پس از سه بار خدا هم از او رو بر مي گرداند.

قال الرضا عليه السلام: حضور القلب و افراغ الجوارح و ذل المقام بين يدي الله تبارك و تعالي و يجعل الجنة عن يمينه، و النار يراها عن يساره، و الصراط بين يديه، و الله امامه [46] .

حضرت امام هشتم - عليه السلام - فرمود: نماز كامل و تمام، نمازي است كه با حضور قلب و فراغت جوارح و اعضاء، از هر چيز باشد، و نمازگزار با كمال ذلت و انكسار در مقابل خداوند تبارك و تعالي بايستد، و در نمازش آن چنان باشد كه بهشت در طرف راستش و جهنم در طرف چپش و صراط پيش رويش و ذات اقدس الهي در مقابلش قرار گرفته.

في حديث وصية النبي صلي الله عليه و آله لعلي عليه السلام: يا علي كره الله عزوجل لامتي العبث في الصلوة [47] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - ضمن وصيتي به علي - عليه السلام - فرمود: يا علي! خدا كراهت دارد براي امت من بازي در نماز را.

فيما اوحي الله الي داود: من انقطع الي كفيته (الي أن قال) و ربما



[ صفحه 190]



صلي العبد فاضرب بها وجهه، واحجب عني صوته أتدري من ذلك؟ يا داود! ذاك الذي يكثر الالتفات الي حرم المؤمنين بعين الفسق، و ذاك الذي يحدث نفسه: ان لو ولي أمراً لضرب فيه الرقاب ظلماً [48] .

خداوند تبارك و تعالي به حضرت داوود - عليه السلام - چنين فرمود: يا داوود! كسي كه از ديگران ببرد و به من رو كند، من او را كفايت مي كنم (تا اين كه فرمود:) و چه بسا بنده نماز مي خواند و نماز به صورتش زده مي شود، و صدايش (دعايش) حجابي بين من و او مي شود، آيا مي داني اين كيست؟ يا داوود اين آن بنده اي است كه زياد با چشم بد به نواميس مردم نگاه مي كند، و اين آن بنده اي است كه با خودش مي گويد: اگر من ولي امر مردم باشم (قدرتي به دستم آيد) گردن مردم را به ناحق خواهم زد.

كان ابوجعفر و ابو عبدالله عليهماالسلام، اذا قاما الي الصلاة تغيرت الوانهما حمرة و مرة صفرة، كانما يناجيان شي ء يريانه [49] .

حضرات امام باقر و امام صادق - عليهماالسلام - هنگامي كه به نماز مي ايستادند رنگ صورت مباركشان گاهي قرمز و گاهي زرد مي شد و مثل اين كه اين دو بزرگوار با كسي كه با چشم او را مي بينند مناجات مي كردند.

أهدي الي رسول الله صلي الله عليه و آله ناقتان عظيمتان، فجعل أحديهما لمن يصلي ركعتين لايهم فيهما بشي ء من أمر الدنيا، و لم يجبه احد



[ صفحه 191]



سوي علي عليه السلام فاعطاه كلتيهما [50] .

به رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - دو شتر بزرگ هديه دادند، رسول گرامي يكي از دو شتر را هديه قرار داد براي كسي كه دو ركعت نماز به جاي آورد و چيزي از امور دنيا را بخاطر نياورد.

كسي به پيامبر پاسخ مثبت نداد (و حاضر براي چنين كاري نشد) بجز علي - عليه السلام - كه حاضر براي به جا آوردن چنين نمازي شد.

رسول گرامي اسلام هر دو شتر را به حضرت علي - عليه السلام - هديه دادند.

قال الصادق عليه السلام: و اني لاحب للرجل منكم المؤمن اذا قام في صلاة فريضة ان يقبل بقلبه الي الله و لا يشغل قلبه بامر الدنيا، فليس من مؤمن يقبل بقلبه في صلاته الي الله الا أقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المؤمنين اليه بالمحبة له بعد حب الله عزوجل اياه [51] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: من همانا مؤمني از شما را دوست دارم كه وقتي به نماز واجب مي ايستد با قلبش به سوي خدا متوجه گردد، و قلب خود را در نماز به دنيا مشغول نسازد، پس هيچ مؤمني نيست كه با قلب خود در نمازش به سوي الله برود، مگر اين كه خداوند با همه ي الطافش به او رو مي آورد، و



[ صفحه 192]



بعد از آن قلوب همه ي مؤمنين هم از راه رأفت و مهرباني به سوي او رو مي آورند.

قال علي عليه السلام: يا كميل! انظر فيم نصلي و علي ما نصلي و ان لم تكن من وجهه وحله فلا قبول [52] .

حضرت علي - عليه السلام - خطاب به كميل فرمود: اي كميل! نگاه كن ببين كه در چه چيز نماز مي گزاري، و بر روي چه چيزي به نماز ايستاده اي، اگر آنچه را كه از آن براي نمازت استفاده مي كني حلال و مباح نباشد، پس نمازت قبول نيست.

عن أبي عبدالله عليه السلام قال: قال الله تبارك و تعالي: انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتي، و يكف نفسه عن الشهوات من اجلي، و يقطع نهاره بذكري، و لا يتعاظم علي خلقي، و يطعم الجايع و يكسو العاري و يرحم المصاب، و يووي الغريب فذلك يشرق نوره مثل الشمس اجعل له في الظلمات نوراً و في الجهالة علما [53] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: كه خداوند عزوجل فرمودند: همانا نماز را از نمازگزاري مي پذيريم كه براي عظمت من تواضع مي نمايد. و به خاطر من نفس حيواني خود را از خواستهاي (حرام) نگه مي دارد، و روز خويش را به ذكر من اختصاص مي دهد و به ياد من مشغول مي گردد، بر خلقم تكبر نمي كند و گرسنگان را اطعام مي نمايد و برهنگان را مي پوشاند، و به



[ صفحه 193]



مصيبت ديدگان رحم مي نمايد و غريبان را پناه مي دهد.

پس چنين شخصي نورش مثل شعاع خورشيد مي درخشد، در اين صورت من براي او در ظلمات و تاريكيها و گرفتاريهاي زندگي نوري، و در جهالتها دانشي قرار مي دهم كه او را از عواقب وخيم ظلمتها و نادانيها برهاند.

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: أوحي الله الي ان يا أخا المرسلين! يا أخا المنذرين! أنذر قومك لا يدخلوا بيتاً من بيوتي، و لأحد من عبادي عند أحدهم مظلمة فاني ألعنه مادام قائماً يصلي بين يدي حتي يرد تلك المظلمة، فاكون سمعه الذي يسمع به و أكون بصره الذي يبصر به، و يكون من أوليائي و اصفيائي و يكون جاري مع النبيين و الصديقين و الشهداء في الجنة [54] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: خداوند به من وحي كرده و فرموده است: اي برادر پيامبران مرسل من! اي برادر پيامبران انذارگر من! بترسان قومت را از اين كه در مسجدي از مساجد من داخل شوند و حال آن كه از بندگان من در نزد آنان مظلمه اي و حقوقي ضايع شده اي باشد، چون من او را لعنت مي نمايم و از رحمت خود به دور مي دارم مادامي كه در مقابل من به نماز ايستاده و آن حقوق را رد نكرده باشد و آن مظلمه را از گردن خود خارج ننموده باشد، پس (اگر حقوق مردم را پرداخت كرد آن قدر به من نزديك مي شود) كه من گوش او مي شوم كه با آن مي شنود، و چشم او مي شوم كه با آن مي بيند و از دوستان و بندگان



[ صفحه 194]



برگزيده من مي شود، و در جوار من با پيامبران و صديقين و شهدا در بهشت قرار مي گيرد.

انه كان يرفع بصره الي السماء في صلاته، فلما نزلت هذه الآية طأطأ رأسه و رمي ببصره الي الأرض [55] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - در نماز چشمانش را رو به آسمان مي كرد. وقتي آيه «في صلوتهم خاشعون» نازل شد سر و چشمان مبارك خويش را به طرف سجده گاه پايين آورد.

اما ابنتي فاطمة فانها سيدة نساء العالمين من الاولين و الآخرين الي أن قال: متي قامت في محرابها بين يدي ربها جل جلاله زهر نورها لملائكة السماء كما يزهر نور الكواكب لأهل الأرض، و يقول الله عزوجل لملائكته: يا ملائكتي! انظروا الي امتي فاطمة سيدة امائي قائمة بين يدي ترتعد فرائصها من خيفتي، و قد اقبلت بقلبها علي عبادتي أشهدكم اني قد أمنت شيعتها من النار [56] .

رسول گرامي اسلام - صلي الله عليه و آله - فرمود: اما دخترم فاطمه، پس به راستي كه او سيده ي زنان عالميان از اولين و آخرينشان مي باشد. زماني كه در محرابش در مقابل پروردگار مي ايستد نورش براي ملائكه پرتوافكني مي كند آن چنان كه ستارگان آسمان براي اهل زمين نورافكني مي نمايند. و خداوند متعال به ملائكه اش مي فرمايد: اي ملائكه من! بنگريد به كنيز من فاطمه



[ صفحه 195]



سيده ي كنيزانم كه در مقابل من به عبادت ايستاده، به طوري كه بدنش از ترس مقام من مي لرزد و با تمام وجود و قلبش بر عبادت و اطاعتم رو آورده، شما فرشتگانم را شاهد مي گيرم كه شيعيان (فاطمه) را از آتش جهنم ايمن گردانيدم.

قال علي بن موسي الرضا عليه السلام: اذا أردت ان تقوم الي الصلاة فلا تقم اليها متكاسلاً و لا متناعساً و لا مستعجلاً و لا متلاهياً، و لكن تأتيها علي السكون و الوقار و التؤدة، و عليك الخشوع و الخضوع متواضعاً لله عزوجل متخاشعاً، عليك خشية و سيماء الخوف راجياً خائفاً بالطمانينة علي الوجل و الحذر، فقف بين يديه كالعبد الابق المذنب بين يدي مولاه، فصف قدميك و انصب نفسك، و لا تلتفت يميناً و شمالاً، و تحسب كانك تراه فان لم تكن تراه فانه يراك.

و لا تعبث بلحيتك و لا بشي ء من جوارحك، و لا تفرقع اصابعك، و لا تحك بدنك، و لا تولع بانفك، و لا بثوبك و لا تصلي و أنت متلثم، و لا يجوز للنساء الصلاة و هن متنقبات، و يكون بصرك في موضع سجودك مادمت قائماً، و اظهر عليك الجزع و الهلع و الخوف، و ارغب مع ذلك الي الله عزوجل، و لا تتك مرة علي رجلك و مرة علي الاخري، و تصلي صلاة مودع تري انك لا تصلي أبداً.

و اعلم انك بين يدي الجبار و لا تعبث بشي ء من الأشياء و لا تحدث لنفسك، و افرغ قلبك وليكن شغلك في صلاتك، و ارسل يديك الصقهما بفخذيك، فاذا افتتحت الصلاة فكبر و ارفع يديك بحذاء اذنيك، و لا تجاوز بأبهاميك حذاء اذنيك، و لا ترفع يديك بالدعاء في المكتوبة حتي تجاوز بهما رأسك، و لا بأس بذلك في النافلة و الوتر، فاذا ركعت فالقم ركبتيك براحتيك و تفرج بين اصابعك و أقبض عليهما، و اذا رفعت رأسك من الركوع فانصب قائماً



[ صفحه 196]



حتي ترجع مفاصلك كلها الي المكان، ثم اسجد وضع جبينك علي الأرض و ارغم علي راحتيك، و اضمم اصابعك وضعهما مستقبل القبلة و اذا جلست فلا تجلس علي يمينك و لكن انصب يمينك و اقعد علي اليتيك و لا تضع يدك بعضه علي بعض لكن أرسلهما ارسالاً، فان ذلك تكفير اهل كتاب.

و لا تتمطي في صلاتك و لا تتجشأ و امنعهما بجهدك و طاقتك، فاذا عطست فقل الحمد لله و لا تطأ موضع سجودك و لا تتقدم مرة و لا تتأخر اخري، و لا تصل و بك شي ء من الأخبثين و ان كنت في الصلاة فوجدت غمزاً فانصرف الا ان يكون شيئاً تصبر عليه من غير اضرار بالصلاة.

و اقبل علي الله بجميع القلب و بوجهك حتي يقبل الله عليك، و اسبغ الوضوء و عفر جبينك في التراب، و اذا اقبلت علي صلاتك اقبل الله عليك بوجهه و اذا اعرضت اعرض الله عنك [57] .

حضرت امام هشتم علي بن موسي الرضا - عليه السلام - مي فرمايند: وقتي اراده ي نماز كردي، پس با بي رغبتي، كسالت، خواب آلودگي، عجله و اشتغال به چيزي به نماز نايست، و مشغول به نماز نشو مگر اين كه سكون و حضور قلب و آرامش و تأني در او باشد.

بر تو باد در نماز به خشوع و خضوع، و اين كه در پيشگاه خداوند چنان خاشع و خاضع باشي كه خشيت و خوف از سيماي تو ظاهر گردد. و به وسيله ي طمأنينه خوف و رجاء در تو ظهور پيدا كند از كثرت ترس و ورعي كه بر قلبت عارض شده است، پس در اين حالت مقابل پروردگارت چون بنده ي فراري گناهكار، كه در مقابل



[ صفحه 197]



مولايش قرار گرفته بايست، و قدمهايت را منظم كن و خود را براي اطاعت از مولايت مستعد و مهيا ساز، و به چپ و راست توجه مكن و خدا را مثل اين كه تو را مي بيند به حساب آور؛ زيرا اگر تو خدا را نمي بيني همانا او تو را مي بيند. با ريش و ساير اعضا و جوارحت بازي نكن، و با جامه ات بازي مكن، و لثام زده (بطوري كه آرواره ات تكان نخورد) نماز نخوان. و براي زنان نيز روا نيست كه با نقاب و روبند نماز بخوانند. و چشمت را در هنگامي كه ايستاده اي به موضع سجده بيفكن، و در هنگام نماز از خودت جزع و هلع و ترس (از خدا) ظاهر كن، و با اين حالات مخصوص نشان بده كه تو راغب الي الله هستي و به خدا عشق مي ورزي. در حال قيام گاهي به اين پا و گاهي به آن پا تكيه نكن، و چون كسي كه مي خواهد با نماز وداع كند نماز بگزار، طوري كه ديگر موفق به اداي آن نمي گردي.

بدان به درستي كه تو در برابر خداوند جبار هستي، بنابراين، با چيزي از اشياء به بازي مشغول مشو! و حديث نفس مكن، و قلبت را از همه چيز غير از ياد خداوند و عبادت او فارغ كن، و فقط بايد به كار نماز بپردازي. هنگام نماز در حال قيام دستهايت را روي رانهاي پايت قرار بده، و در افتتاح نمازت تكبير بگو، و دستهايت را تا نرمه ي گوشت بلند كن، بطوري كه انگشتهاي ابهامت از گوش و مقابل آن تجاوز نكند و در قنوت نماز واجب دستهايت از سر تجاوز نكند و اما در نماز نافله و وتر مانعي نيست كه دستها از سر



[ صفحه 198]



هم تجاوز كند.

هر گاه به ركوع رفتي، پس دستهايت را به زانوهايت بگذار و انگشتانت را بگشا و دستهايت را جمع نموده، از محاذي زانوها و پاها خارج مكن، و هنگام برخاستن از ركوع به تمام قامت بايست، تا آن كه مفاصلت تماماً به مكان اصلي خود برگردد، و عروق و رگها جابجا نشود. و سپس در سجده جبين و پيشاني و كف دستهايت را بر زمين بگذار، و انگشتان دستهايت را هنگام سجده ببند و به طرف قبله قرارش ده.

و هر گاه نشستي، پس به قسمت راست بدن ننشين، بلكه طرف راست را بلند نموده و بر طرف چپ بگذار و بر اليتين خود بنشين. و دست روي دست مگذار، بلكه دستهايت را آزاد كن و مستقيم (بر رانها) قرارش بده؛ زيرا اين عمل (دست روي دست گذاشتن) عمل اهل كتاب است. در هنگام نماز خميازه مكش و دست و پا را دراز مكن، و آروغ نزن، و هر گاه اين دو تو را فشار آوردند با جد و جهد از خود دفع كن و تحمل نما.

و هر گاه عطسه زدي، پس بگو: «الحمد لله» و در موضع سجده ات حركت نكن و راه مرو و به جلو و عقب نرو و ثابت و بي حركت باش. و در حالي كه محصور ادرار و مدفوع هستي به نماز نايست، و اگر در نماز بودي، و احساس فشار و ناراحتي از اخبثين نمودي، پس از نماز منصرف شو، مگر اين كه خفيف باشد كه توان تحمل آن را بدون زيان و ضرر به نمازت داشته باشي. وقتي كه به



[ صفحه 199]



نماز ايستادي با تمام توجه قلبي و با همه ي وجودت به خداوند روي آور، تا خدا نيز به تو روي آورد.

و هر گاه خواستي براي نماز وضو بگيري وضويي كامل بساز، و هرگاه خواستي سجده كني پيشانيت را بر خاك بگذار. هر گاه به نمازت روي آوردي و با توجه و حضور كامل قلبي به نماز ايستادي، و آداب و شرايط نماز را حفظ كردي، و با همه ي وجودت به سوي خدا رفتي، او نيز با همه رحمت و مغفرت و عنايتش به تو روي خواهد آورد؛ و هرگاه از خدا روگردان شدي و اعراض كردي خداوند نيز از تو روگردان شود.

ينسب الي مولينا أميرالمؤمنين عليه السلام انه وقع في رجله نصل، فلم يمكن من اخراجه فقالت فاطمة عليهاالسلام: اخرجوه في حال صلاته فانه لا يحس بما يجري عليه حينئذ، فاخرج و هو عليه السلام في صلاته [58] .

به حضرت اميرالمؤمنين - عليه السلام - نسبت داده شده كه در يكي از جنگها تيري به پاي مباركش نشست كه بيرون آوردن آن مشكل بود. فاطمه ي زهرا - سلام الله عليها - فرمود: تير را از پاي آن حضرت در حال نماز خارج كنيد؛ زيرا او در حال نماز احساس نخواهد كرد كه بر او چه مي گذرد. پس تير را خارج كردند در حالي كه حضرت مشغول نماز بود، و هيچ توجه به غير نماز نكرد.

قال الصادق عليه السلام: اذا استقبلت القبلة فآيس من الدنيا و ما فيها، والخلق و ما هم فيه و فرغ قلبك عن كل شاغل يشغلك عن الله تعالي و



[ صفحه 200]



عاين بسرك عظمة الله عزوجل واذكر وقوفك بين يديه، قال الله تعالي: «يوم تبلو كل نفس ما أسلفت و ردوا الي الله موليهم الحق» وقف علي قدم الخوف و الرجاء فاذا كبرت فاستصغر ما بين السموات العلي و الثري دون كبريائه، فان الله تعالي اذا أطلع علي قلب العبد و هو يكبر و في قلبه عارض عن حقيقة تكبيره، فقال: يا كذاب! أتخدعني و عزتي و جلالي لاحرمنك حلاوة ذكري و لاحجبنك عن قربي و المسرة بمناجاتي [59] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: چون رو به قبله ايستادي، پس مأيوس باش از دنيا و از آنچه در دنيا است، و از مردم و از آنچه در دست آنان است، و همه را فراموش كن و قلب خود را از هر چيزي كه تو را مشغول كرده و از خدا بازداشته و به سوي خويش جلب مي كند، بجز خداوند متعال خالي و فارغ كن، و از صميم دل و خلوص قلب خود به عظمت و جلال پروردگار متوجه باش. سپس ايستادن خود را در پيشگاه با عظمت او ببين.

خداوند متعال مي فرمايد: در روز قيامت روبرو و امتحان مي شود هر نفسي به آنچه از پيش فرستاده است، و بر مي گردند به سوي پروردگار خود كه مولي حقيقي آنان است. و قيام تو بر قدم، مقام خوف و رجاء باشد، و چون تكبير نماز گفتي همه را در مقابل عظمت و مقام كبرياي او كوچك ديده و مخلوقات مابين آسمان و زمين را ذليل و ناچيز بدان؛ زيرا چون بنده ي نمازگزار تكبير گويد در حالي كه قلب او برخلاف اظهار و تكبير او بوده و از حقيقت تكبير



[ صفحه 201]



بي خبر باشد از جانب پروردگار متعال خطاب مي رسد.

اي بنده ي دروغگو! آيا به من خدعه مي زني؟! سوگند به عزت و جلال خودم از حلاوت ذكر خود تو را محروم مي كنم و از مقام قرب و سرور به مناجات تو را محجوب گردانم!

و بدان كه پروردگار متعال نيازمند به خدمت تو نبوده و از تو و از عبادت و دعاي تو مستغني است، و تو را به فضل و لطف خود به سوي خويش دعوت فرموده است كه مورد رحمت و احسان خود قرار داده و از عقوبت و غضب خود رهانيده، از بركت لطف و رحمت خود در حق تو نازل كند، و هم باب مغفرت خود را به روي تو باز كرده و به راه رضا و خشنودي خود هدايت فرمايد.

اگر خداوند متعال چند برابر اين عالم را خلق مي كرد تا آخر دهر هر آينه نزد او مساوي بود كه همه افراد و اهل آن عوالم كافر به او مي شوند و يا مؤمن؛ زيرا او نظري از عبادت و اطاعت خلق به جز اظهار كرم و بخشش و قدرت ندارد. پس حيا را پوشاك خود قرار بده و عجز و نيازمندي را لباس خود، و داخل باش در تحت سلطنت و نفوذ و حكومت پروردگار متعال تا از فوائد ربوبيت و از فيوض و انوار حق استفاده بري، و پيوسته از خدا ياري بطلب و در امور خود به درگاه او پناهنده شو.

قال علي عليه السلام: فيما كتب الي الحارث الهمداني و اطع الله في جمل امورك فان طاعة الله فاضلة علي ماسواها، و خادع نفسك في العبادة و ارفق بها و لا تقهرها و خذ عفوها و نشاطها الا ما كان مكتوباً عليك من الفريضة



[ صفحه 202]



فانه لابد من قضائها و تعاهدها عند محلها [60] .

حضرت علي - عليه السلام - در آنچه براي حارث همداني نوشت فرمود: در همه ي كارهايت خدا را اطاعت كن، به درستي كه اطاعت خدا بر همه چيز فضيلت دارد، نفس خويش را در عبادت آزاد گذار، آن چنان كه به تكلف نيفتي، و سعي كن نشاط خود را در عبادت حفظ كني، مگر در عبادات واجب، كه در حالت تكلف هم بايد آن را به جا آورد و در محل و وقتش وفاي به آن نمود.

قال أبو عبدالله عليه السلام: لا تتم الصلاة الا الذي طهر سابغ و تمام بالغ، غير نازغ و لا زائغ، عرف فوقف، و أخبت فثبت، فهو واقف بين اليأس و الطمع، و الصبر و الجزع، كان الوعد له صنع و الوعيد به وقع، بذل غرضه تمثل عرضه، و بذل في الله المهجه و تنكب اليه المحجه، غير مرتعم بارتعام، يقطع علائق الاهتمام، بعين من له قصد، و اليه وفد و منه استرقد، فاذا أتي بذلك كانت هي الصلاة التي بها أمر و عنها اخبر فانها هي الصلاة التي تنهي عن الفحشاء و المنكر [61] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: نماز تمام و مورد قبول نيست مگر با طهارت كامل، و از هر جهت به حد كمال رسيده، بدون وسوسه ي (شيطاني) و ميل دل (به غير خدا) خدا را بشناسد و خود را در پيشگاه او ببيند، و خشوع داشته باشد و همچنان بر آن خشوع ثابت بماند، پس او در بين يأس و اميدواري و صبر و



[ صفحه 203]



بي تابي آنچنان باشد كه تو گويي وعده هاي خدا نسبت به مؤمنين تحقق پيدا كرده و وعيد او (نسبت به كفار) واقع شده، شوقش را نسبت به بندگي مبذول دارد، و مقصود از عبادت را نصب عينش قرار دهد، و نيكوترين چيزش را در راه خدا بذل كند، و ميل به طريق الي الله داشته باشد، آنچنان كه نظري به چيزي از امور دنيوي نداشته بلكه قلبش كاملاً متوجه خدا باشد.

بداند خدا بر او مطلع است، و عطا پيش خداست و از اوست طلب عطا كردن، پس زماني كه چنين نمازي به جا آورد اين همان نمازي است كه به او امر شده و اين همان نمازي است كه نمازگزار را از فحشاء و منكرات باز مي دارد.

عن الصادق عليه السلام: لا صلاة لحاقن و لا حاقب [62] .

حضرت امام صادق - عليه السلام - فرمود: كسي كه در حال خودداري از بول و يا باد معده نماز بخواند نمازش كامل نيست.



[ صفحه 205]




پاورقي

[1] بحار، ج 84، ص 201.

[2] بحار، ج 84، ص 211.

[3] بحار، ج 84، ص 236.

[4] بحار، ج 84، ص 237.

[5] بحار، ج 84، ص 240.

[6] بحار، ج 84، ص 240.

[7] بحار، ج 84، ص 228.

[8] بحار، ج 84، ص 228.

[9] بحار، ج 84، ص 231.

[10] بحار، ج 84، ص 238.

[11] بحار، ج 84، ص 239.

[12] بحار، ج 84، ص 242.

[13] بحار، ج 84، ص 248.

[14] بحار، ج 84، ص 248.

[15] بحار، ج 84، ص 249.

[16] بحار، ج 84، ص 249.

[17] بحار، ج 84، ص 258.

[18] بحار، ج 84، ص 258.

[19] بحار، ج 84، ص 258.

[20] بحار، ج 84، ص 259.

[21] بحار، ج 84، ص 261.

[22] بحار، ج 84، ص 265.

[23] فلاح السائل، ص 117.

[24] فلاح السائل، ص 101.

[25] همانا روي آوردم به سوي كسي كه آسمانها و زمين را آفريد.

[26] مستدرك، ج 1، ص 263.

[27] مستدرك، ج 1، ص 264.

[28] مستدرك، ج 1، ص 264.

[29] مستدرك، ج 1، ص 264.

[30] مستدرك، ج 1، ص 265.

[31] مستدرك، ج 1، ص 265.

[32] مستدرك، ج 1، ص 265.

[33] مستدرك، ج 1، ص 265.

[34] مستدرك، ج 1، ص 265.

[35] مستدرك، ج 1، ص 265.

[36] جامع، ج 4، ص 47.

[37] جامع، ج 4، ص 49.

[38] مستدرك، ج 1، ص 264.

[39] جامع، ج 5، ص 30.

[40] جامع، ج 5، ص 31.

[41] جامع، ج 5، ص 37.

[42] بحار، ج 84، ص 247.

[43] جامع، ج 5، ص 41.

[44] جامع، ج 5، ص 43.

[45] جامع، ج 5، ص 44.

[46] بحار، ج 84 ص 246.

[47] جامع، ج 5، ص 47.

[48] كلمة الله، ص 73.

[49] بحار، ج 84، ص 248.

[50] بحار، ج 41، ص 18.

[51] بحار، ج 84، ص 240.

[52] بحار، ج 74، ص 4.

[53] بحار، ج 69، ص 391.

[54] بحار، ج 84، ص 257.

[55] بحار، ج 84، ص 228.

[56] بحار، ج 43، ص 172.

[57] بحار، ج 84، ص 204.

[58] محجة البيضاء، ج 1، ص 397.

[59] مصباح الشريعة، باب افتتاح الصلوة، ص 87، چاپ بيروت.

[60] مستدرك، ج 1، ص 177.

[61] فلاح السائل، ص 23.

[62] المحجة، ج 1، ص 354.


بازگشت