السلام عليكم و رحمة الله و بركاته


در نقطه ي پاياني اين سفر ملكوتي و پيوند آسماني است كه تمام پرده ها و فاصله ها و جدايي ها بين انسان و رسول اكرم صلي الله عليه و آله و عباد شايسته و صالح و ملكوت برداشته شده و انسان فقط ناظر و حاضر پاكان و پاكي هاست و بين او و واقعيت ها هيچ مانعي وجود ندارد.

راستي نماز چه قدرت آفرين است، چه رشته ي اتصال عجيبي است، چه دنياي بي انتهائي است، چه سفر پرخير و بركتي است. قدرت پرواز انسان در نماز چه اعجاب انگيز است. آدمي را از همه ي پستي ها و آلودگي ها جدا كرده و به اوج رفعت و عظمت مي رساند، آنجا كه انسان فقط رويارو با انبيا و عباد صالح و ملائكه حق است، كه در اين رويارويي و برخورد، واجب شده انسان به همه ي آن ها سلام كند و درود فرستد، آن هم سلام خطابي نه سلام غايبانه: «السلام عليكم».

حضرت صادق عليه السلام در توضيح سلام پايان نماز مي فرمايد:



[ صفحه 159]



حقيقت سلام در پايان هر نماز، اعلام ايمني از عذاب خداست [1] .

و اشارت بر اين كه هر كس به اداي حق حضرت معبود برخيزد و واجبات الهي و سنن خدايي را با رعايت شرايط و با كمال خضوع و خشوع بجاي آورد، از خزي دنيا و عذاب آخرت در امان است.

سلام نامي است از نام هاي خداوند كه آن را در بندگان خود به امانت گذاشته و مفهوم آن عبارت از عدم ميل از حق به باطل است.

اين عدم ميل، و در حقيقت حفظ درستي و سلامت، بايد در تمام معاملات و روابط و برخوردهاي اخلاقي به وسيله ي همه ي مردم رعايت شود.

هر انساني در تمام شئون حيات بايد از انسان نمازگزار در امان باشد.

سلام، به حقيقت، عبارت است از رعايت عدل و انصاف و پرهيز از ظلم و ستم به وقت برخورد با مردم. رعايت حق اين امانت آن وقت به ظهور مي رسد كه نمازگزاران با يكديگر از سر صدق و آشتي و محبت و عشق درآيند و از مكر و حيله و خيانت و غدر و دغل بپرهيزند.

حضرت صادق عليه السلام گفتار خود را اين چنين ادامه مي دهد:

اگر مي خواهي سلام به جاي خود قرار بگيرد و يا به مقتضاي آن عمل شود، از خدا بترس و از كردار ناپسند و اعمال خلاف كناره گيري كن، عقل و دين و دل را از كدورت و تيرگي معاصي بر كنار دار، ضبط كنندگان اعمال خود را كه كرام كاتبين هستند با كردار ناپسند آزار مده و آنان را در رنج و ناراحتي و وحشت مبر، چنان زندگي كن كه دوستان و رفقا و تمام مردم از تو در سلامت باشند، و با دشمن با عدل و داد رفتار نماي، كه اگر كرام كاتبين و نزديكان و دوستان از تو در امان



[ صفحه 160]



نباشند واي به حال ديگران [2] .

هر كس به مقتضاي سلام رفتار نكند - يعني وجودش براي خود و ديگران منبع سلامت و پخش امان نباشد - در سلام كردن دروغگو است، فرقي ندارد كه در نماز سلام بدهد يا در غير نماز سلام كند.

الهي! به لطف و كرمت و به آبروي عاشقان جمالت و به عارفان شوريده بر بساطت، ما را در اين سفر معنوي و سير و سلوك ملكوتي كمك كن تا به معراج قرب نايل گرديم و به ملكوت غيب اتصال پيدا كنيم و موفق به نمازي شويم كه انبيا و امامان و اوليايت به آن نايل شدند.

جامي شاعر معروف درباره ي نماز امام عاشقان و مولاي عارفان و سر حلقه ي مجاهدان مي گويد:



شير خدا شاه ولايت علي

صيقلي شرك خفي و جلي



روز احد چون صف هيجا گرفت

تير مخالف به تنش جا گرفت



غنچه ي پيكان به گل او نهفت

صد گل محنت ز گل او شكفت



روي عبادت سوي محراب كرد

پشت به درد سر اصحاب كرد





[ صفحه 161]





خنجر الماس چو بنداختند

چاك به تن چون گلش انداختند



غرقه ي خون غنچه ي زنگارگون

آمد از آن گلشن احسان برون



گل گل خونش به مصلي چكيد

گشت چو فارغ زنماز آن بديد



اينهمه گل چيست ته پاي من

ساخته گلزار مصلاي من



صورت حالش چو نمودند باز

گفت كه سوگند به داناي راز



كز الم تيغ ندارم خبر

گرچه زمن نيست خبردارتر



طاير من سدره نشين شد چه باك

گر شودم تن چو قفس چاك چاك



جامي از آلايش تن پاك شو

در قدم پاك روان خاك شو



شايد ازين خاك به گردي رسي

گرد شكافي و به مردي رسي



از بزرگان دين شنيده ام كه آخوند ملامحمد كاشي كه از اساتيد بزرگ حكمت الهي در اصفهان بود، و نيز مرحوم آيةالله آقا سيد محمد باقر درچه اي از اول نماز تا پايان سلام يك لحظه از گريه ي شديد و ريختن اشك از شوق و هيبت حق متوقف نبودند.

آيةالله العظمي بروجردي - كه خود در نمازش شركت كردم - ذكر ركوع و سجود را در عين كهولت سن، هفت بار با حالتي خاضعانه و خاشعانه تكرار مي كردند.

صفوان بن يحيي كه از اصحاب حضرات رضا و جواد و هادي عليهم السلام بود روزه و نماز عمر خود و دو نفر از دوستانش را در عين اين كه بجا آورده بودند قضا كرد.

حضرت آيةالله حاج سيد احمد خوانساري كه بيش از نود سال عمر كرد سه بار معادل 240 سال نماز عمر خود را تكرار كرد، در عين اين كه تمام نمازهاي يوميه اش را از قبل از به تكليف رسيدن با شرايط بجا مي آورد.

مرحوم حاج آقا حسين فاطمي كه از اساتيد اخلاق حوزه ي علميه ي قم بود،



[ صفحه 162]



از استاد خود مرحوم ملكي تبريزي مسائل عجيبي نقل مي كرد، از جمله فرمود در روز عيد قربان اول ظهر در حالي كه اشك از ديده مي ريخت با گفتن تكبيرة الاحرام به سوي قرب جانان به پرواز درآمد.

سيد محمد باقر حجةالاسلام معروف به شفتي تمام نمازهاي خود را با خضوع و همراه با گريه و ناله مي خواند و حتي ذكر ركوع و سجود را در نمازهاي مستحب سه بار مي گفت.

شخصيت هايي چون ميرزاي شيرازي و شيخ فضل الله نوري و مرحوم امام خميني قدس سره كه از شخصيتهاي علمي و فقهي و اجتماعي بودند، در عين انواع گرفتاري هاي اجتماعي و سياسي براي يك بار از رسوم عبادات واجب و مستحباتشان كاسته نشد.

شيخ انصاري معروف به شيخ اعظم از سن بلوغ تا آخر عمر عباداتي كه انجام مي داد، گذشته از فرايض و نوافل شبانه روزي و ادعيه و تعقيبات، عبارت بود از: قرائت يك جزء قرآن، نماز جعفر طيار، و زيارت جامعه و زيارت عاشورا در هر روز.

حكيم سبزواري هر شب در زمستان و تابستان و بهار و پائيز ثلث آخر شب بيدار بود و در تاريكي تا اول صبح به عبادت مي پرداخت و هر شب از اول شب به مقدار سه ساعت خدا را بندگي مي كرد.

اين برنامه ها نمونه اي بود از عبادات آنان كه داراي مقام نبوت و امامت نبودند، حال عبادات انبيا و امامان عليهم السلام در چه كيفيت و مقام معنوي بوده است؟ به اين مقام و حال جز حضرت حق كسي علم ندارد.

پاورقي

[1] «معني السلام في دبر كل صلاة، معني الأمان» مصباح الشريعة: 95.

[2] «قال الصادق عليه السلام: معني التسليم في دبر كل صلاة معني الأمان أي من أتي بأمر الله تعالي و سنة نبيه صلي الله عليه و آله خاضعا له خاشعا فيه فله الأمان من بلاء الدنيا و البراءة من عذاب الآخرة و السلام اسم من أسماء الله تعالي أودعه في خلقه ليستعملوا معناه في المعاملات و الأمانات و الإلصاقات و تصديق مصاحبتهم و مجالستهم فيما بينهم و صحة معاشرتهم فإن أردت أن تضع السلام موضعه و تؤدي معناه فاتق الله تعالي و ليسلم دينك و قلبك و عقلك لا تدنسها بظلم المعاصي و لتسلم منك حفظتك لا تبرمهم و لا تملهم و توحشهم منك بسوء معاملتك معهم ثم مع صديقك ثم مع عدوك فإن من لم يسلم منه من هو أقرب إليه فالأبعد أولي و من لا يضع السلام مواضعه هذه فلاسلام و لا تسليم و كان كاذبا في سلامه و إن أفشاه في الخلق و اعلم أن الخلق بين فتن و محن في الدنيا إما مبتلي بالنعمة ليظهر شكره و إما مبتلي بالشدة ليظهر صبره و الكرامة في طاعته و الهوان في معصيته و لا سبيل إلي رضوانه و رحمته إلا بفضله و لا وسيلة إلي طاعته إلا بتوفيقه و لا شفيع إليه لا بإذنه و رحمته» مصباح الشريعة: 95، باب 43 في السلام.


بازگشت