اياك نعبد و اياك نستعين


عبادت و بندگي مفهوم وسيع و گسترده اي دارد كه خضوع و تواضع و به خصوص تسليم، در اين مفهوم قرار گرفته و يا لازمه ي آن است.

انسان وقتي از بركت تفكر و انديشه به ربوبيت و مالكيت و رحمت و محبت بي پايان ناظم و مدبر و معمار هستي پي برد، هيچ گاه تسليم غير او نمي شود و بند بندگي ديگران را به گردن نمي نهد.

انسان وقتي به اين معنا واقف شود كه جز حضرت الله وجودي بالاستقلال در دار هستي نيست، چه معنا دارد كه غير او را مورد پرستش قرار دهد؟

غير اگر جماد است جزئي است كوچك از اجزاء هستي؛ اگر حيوان است موجودي است ناچيز در گوشه اي كوچك از عرصه گاه حيات؛ اگر انسان است فقير و نيازمند و دردمند و مستمندي است چون خود شما. پس جايي براي پرستش و اطاعت و عبادت غير نمي ماند، كه روي آوردن به غير عين كفر و شرك و در حقيقت بت گرايي و بت پرستي است و عبادتي كه جز ضرر و خطر چيزي عايد زندگي انسان نمي كند.

اين عبادت واقعي كه با جمله ي «اياك نعبد» در نماز اعلام مي شود، عبارت است از به اجرا گذاشتن تمام دستورهاي حق و پيامبران و امامان



[ صفحه 144]



و فقيهان واجد شرايط و كناره گيري از محرمات و آنچه حضرت حق براي انسان نمي پسندد.

بي شك، پيمودن راه عبادت صحيح بدون رفع موانع، و رهايي از قيد و بند اوهام و مكتب هاي غلط، و آزادي از هوي و هوس، و سرپيچي از اوامر و نواهي طاغوت و طاغوتيان امكان ندارد.

انسان با اين عجز و فقري كه دارد، بدون كمك خواهي از خداوند نمي تواند با اين همه موانع به مبارزه برخيزد. اين است كه در راه عبادت بايد از خدا كمك خواست تا امور مادي و معنوي را براي جبران ضعف و ناتواني انسان با او همراه كند، و البته توجه به پروردگار و كمك خواهي از حضرتش، در حقيقت جلب كشش و لطف و دستگيري اوست.


بازگشت