مالك يوم الدين


انسان داراي گوهر پر بهاي آزادي و اختيار است. آزادي و اختيار داشتن در نيت و عمل، بهترين علت براي ارزش پيدا كردن حالات باطن و حركات ظاهر است. چنانچه اراده و عمل به مقتضاي قواعد فطري و خدايي و وجداني از انسان صادر گردد و مقتضي اجر و مزد و ثواب عالي است، و اگر نيت و عمل بر مبناي صحيح صادر نگردد، چون ظلم به خود و ديگران است، مقتضي عذاب و عقاب.

علت ثواب و عقاب همين آزادي در نيت و عمل است، و اين را نه فقط شرع و شارع حق مي داند بلكه عقل و منطق و حكمت و فطرت هم قضاوتش همين است، كه موجود آزاد بايد در برابر نيكي و اخلاص پاداش، و در برابر بدي و نيت سوء عقاب و عذاب ببيند.

به همين خاطر، حضرت حق روزي را به نام «روز دين» براي پاداش نيكوكاران و عذاب بدكاران قرار داده و زمان تمام امور آن روز را به دست با قدرت خود مي داند: «مالك يوم الدين».

در اينجا اين پرسش ها مطرح مي شود: مگر خداوند مالك هر روز نيست؟ مگر جزاي عمل نيك و بد مخصوص به دنياي ديگر نيست؟ مگر انسان در همه ي لحظات، چه از طريق وجدان و چه از طريق عكس العمل خويش، در دنياي درون و برونش در معرض پاداش و عقوبت نيست؟

بايد گفت: آري، خداوند مالك همه ي لحظات است و آدمي هم در برابر



[ صفحه 141]



هر عمل نيك و بدي بلافاصله در معرض اجر و عقوبت است؛ به هنگام كار نيك انبساط درون برايش حاصل مي شود و اين خوبي و نيكي براي او در بيرون عامل كسب آبرو و اعتبار اجتماعي مي گردد، و به وقت كار بد گرفتار تازيانه ي وجدان مي شود و عكس العمل اجتماعي خطرناكي براي او حاصل مي گردد. ولي اين اجر و عقوبت نسبت به عملي كه داشته كامل نيست بلكه نسبي است. به علاوه، در برابر بعضي از اعمال راه فرار از عقوبت دارد، و از طرفي چه بسا كه انساني سراپا نيكوكار باشد ولي در دنيا به مزد واقعي اش نرسد.

در اين زمينه به حيات پربركت انبيا و ائمه و عاشقان راه حق نظر كنيد كه سراسر مثبت بود، و در برابر مخالفان چه زجرها و مصائبي كه به آنان وارد نشد و عاقبت هم بدون رسيدن به اجر و مزد متناسب با ايمان و اعمال و اخلاق الهي خود از دنيا رفتند. هم چنين به حيات ننگين ستمكاران تاريخ توجه كنيد كه بدون چشيدن كمترين عذابي در برابر آن همه جنايت در كمال راحت و آسايش جان دادند.

پس روز ديگري لازم مي آيد كه در آن روز، نيكوكاران به پاداش واقعي، و بدكاران به جريمه ي حقيقي خود برسند و كسي جز حضرت حق دخالتي در آن روز نداشته باشد و مجرم براي فرار از عقوبت راهي پيش پاي خود نبيند، و آن روز به نام روز دين ناميده شده و احدي جز حق در اوضاع آن روز دخالت ندارد و اين همه مفهوم آيه ي شريفه ي «مالك يوم الدين» است.

قرآن مجيد متجاوز از هزار آيه در تجزيه و تحليل روز جزا دارد كه گوشه اي از آن روز را در آيات اول سوره ي غاشيه چنين مي خوانيم:

آيا خبر حادثه ي هولناكي كه [همه ي انسان ها را از هر سو] فرا مي گيرد، به تو رسيده است؟- در آن روز چهره هايي زبون و شرمسارند -



[ صفحه 142]



[آنان كه همواره در دنيا] كوشيده اند و خسته شده اند [سرانجام سودي نيافته اند] - در آتشي سوزان درآيند - آنان را از چشمه اي بسيار داغ مي نوشانند - براي آنان طعامي جز خار خشك و زهرآگين وجود ندارد - كه نه فربه مي كند و نه از گرسنگي بي نياز مي نمايد - در آن روز چهره هايي شاداب و باطراوت اند - از تلاش و كوشش خود خشنودند - در بهشتي برين اند - در آنجا سخن لغو و بيهوده نشنوند - در آن چشمه اي روان است - [و] در آنجا تخت هايي بلند و با ارزش قرار دارد. [1] .

و نيز گوشه اي از آن روز را در سوره ي مباركه ي ذاريات بدين صورت قرائت مي كنيم:

مرگ بر دروغ پردازان [كه بدون دليل و به ناحق درباره ي قرآن و حقايقش سخن پراكني مي كنند.] - همانان كه در جهالتي عميق و فراگير در بي خبري و غفلتي سنگين فرورفته اند! - [همواره] مي پرسند: روز جزا چه زماني خواهد بود؟ - همان روزي است كه آنان را در آتش مي سوزانند - [و به آنان گويند:] عذابتان را بچشيد، اين همان عذابي است كه [از روي ريشخند] شتاب در آمدنش را مي خواستيد - بي ترديد پرهيزكاران در بهشت ها و چشمه سارهايند - آنچه را پروردگارشان به آنان عطا كرده دريافت مي كنند؛ زيرا كه آنان پيش از اين همواره نيكوكار بودند - آنان اندكي از شب را مي خوابيدند [و بيشتر آن را به عبادت و بندگي مي گذراندند.] -



[ صفحه 143]



و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش مي كردند - و در اموالشان حقي براي سائل تهي دست و محروم از معيشت بود [2] .


پاورقي

[1] «هل أتاك حديث الغاشية - وجوه يومئذ خاشعة - عاملة ناصبة - تصلي نارا حامية - تسقي من عين آنية - ليس لهم طعام الا من ضريع - لا يسمن و لا يغني من جوع - وجوه يومئذ ناعمة - لسعيها راضية - في جنة عالية - لا تسمع فيها لاغية - فيها عين جارية - فيها سرر مرفوعة» غاشيه (88): 13 - 1.

[2] «قتل الخراصون - الذين هم في غمرة ساهون - يسألون أيان يوم الدين - يوم هم علي النار يفتنون - ذوقوا فتنتكم هذا الذي كنتم به تستعجلون - إن المتقين في جنات و عيون - آخذين ما آتاهم ربهم إنهم كانوا قبل ذلك محسنين - كانوا قليلا من الليل ما يهجعون - و بالأسحار هم يستغفرون - و في أموالهم حق للسائل و المحروم» ذاريات (51): 19 - 10.


بازگشت