ترجمه ي نماز


ترجمه ي نماز [1] .

«نيت» قصد قلب و توجه دل و جهت گيري روح به سوي حضرت معبود است و اين كه نمازگزار مي خواهد راهي را بپيمايد كه از پاكي جان و رهايي از حق الناس و دوري از رذايل اخلاقي شروع مي شود و به خشنودي و رضايت حق پايان مي يابد.



[ صفحه 122]



در حقيقت، نمازگزار قصد دارد نماز را راه رسيدن به اخلاق الهي قرار دهد و خويش را از نظر علم و عمل و كار و كوشش و نيت و اعتقاد به مقام با عظمت خليفة اللهي برساند.

روشن است كه هر كس از انجام كارش قصد و هدفي دارد، نمازگزار هم بايد از اجراي اين عمل خدا را قصد كند و حضرت او را هدف قرار دهد، و به وسيله ي اين عمل بايد اراده كند كه خود را به اوج حقيقت و به مرز فضيلت برساند و به قول قرآن مجيد در پايان سوره ي كهف بايد به سبب عمل صالح (كه يكي از مهمترين مصاديقش نماز است) و نيز با طرد و نفي تمام معبودهاي باطل و بت هاي دروني و بيروني، به لقاي حق برسد و در درياي رحمت دوست غرق گردد.

اگر چنين نيتي نماز را تا به آخر بدرقه كند، آن نماز آدمي را از تمام فحشا و منكرات بازداشته و از انسان موجودي الهي و ملكوتي مي سازد كه با تمام وجود حقوق خدا و خلق را به رعايت برخيزد.

راستي اگر انسان نماز بخواند ولي در نيت و قصدش پذيرفتن واقعيات نماز نباشد - واقعياتي كه عبارت است از باور كردن يگانگي حق و مالكيت و كارگرداني او نسبت به تمام هستي، رحمانيت و رحيميت بي نهايت در بي نهايت، وجوب شكر او، اعتقاد به روز حساب، تسليم بودن در برابر ذات مستجمع جميع صفات كمال، لزوم كمك گيري از او در تمام شئون حيات، وجوب تبعيت از انبيا و امامان و دوري گزيدن از حالات و اخلاق مغضوبين و گمراهان - بي شك با عدم الهام از اين حقايق نمازگزار نيت نماز نكرده و وارد حوزه ي نماز نشده و در حقيقت زحمات تمام انبيا و اوليا را ناديده گرفته و به خود و ديگران ستم روا داشته است.

و اگر از ابتداي نماز در نيتش باشد كه واقعيات نماز را در زندگي خود



[ صفحه 123]



تحقق بخشد، روح و نفس و مغز و قلب به تدريج آماده ي قبول تمام حقايق نماز مي شود و پس از مدتي انسان منبع حقايق و ظرف واقعيات مي گردد.

حضرت صادق عليه السلام در توضيح نيت مي فرمايد:

صاحب نيت صادق صاحب دل سليم است [2] .

يعني نيت خالص و پاك كه منشأ آثار پربركت است، از دل پاك و خالي از وساوس شيطاني توقع مي رود، چه اين كه سلامت دل از آلودگي ها و رذايل هم چون حرص، بخل، كبر، حسد و عجب، نفاق، كينه و... علت پاكي نيت و خلوص قصد و اراده است.

خداوند در قرآن مجيد مي فرمايد:

«يوم لا ينفع مال و لا بنون - الا من أتي الله بقلب سليم» [3] .

روزي كه هيچ مال و اولادي سود نمي دهد - مگر كسي كه دلي سالم [از رذايل و خبايث] به پيشگاه خدا بياورد.

رسول الهي صلي الله عليه و آله فرمود:

نيت مؤمن از عملش بهتر است [4] .

فلسفه ي اين سخن اين است كه چون نيت به منزله ي ريشه ي عمل است، پس سلامت ريشه است كه مايه ي سلامت فرع است و در صورتي كه ريشه سلامت نداشته باشد، عمل از سلامت بي بهره است.

و نيز آن حضرت فرمود:

ارزش اعمال به نيات شخص بستگي دارد و محاسبه ي عمل هر انساني بر



[ صفحه 124]



محاسبه ي نيت او قرار دارد [5] .

عبد وقتي مي تواند حقيقت بندگي و آثار عبادت را از خود ظهور دهد كه نيتش در تمام حركات و سكنات براي خدا باشد، كه اگر چنين نباشد غافل است و غافل به فرموده ي قرآن مجيد «كالانعام» است [6] .

امام عليه السلام در باب نيت، كلام حكيمانه اش را بدين صورت ادامه مي دهد:

نيت از قلب است. چنانچه دل خانه ي نور و پاكي باشد نسبت به خلوص در نيت نزديكتر است، و اگر قلب از يقين و ايمان و باور و نورانيت و احوالات الهيه دور باشد پديدار كردن نيت خالص با چنين قلبي كار مشكلي است.

پس نمازگزار قبل از نيت لازم است خانه ي دل را از تاريكي و ظلمت و جايگزيني شيطان و وسوسه پاك كند تا بتواند دل و نيت آن را به پيشگاه حق ببرد.

حضرت مي فرمايد:

صاحبان نيت خالص، به خاطر حق با خواسته هاي غلط نفس در مبارزه اند، و يكي از آثار فوق العاده ي نيت خالص حياست، زيرا آن كس كه در هر كاري قصد خدا دارد ظاهر و باطن خود را براي خدا يكسان سازد و با داشتن قصد پاك، حيا مي كند كه حق خدا را آنچنان كه هست بجا نياورد [7] .



[ صفحه 125]



صاحب نيت خالص در رنج است تا ديگران در راحت باشند، زيرا آن كس كه در نماز و در هر عملي نيت قرب الي الله دارد بايد خويش را به تمام پاكي ها آراسته كند و از رذايل دور بدارد و در كنار چنين نيتي مجبور به رعايت حقوق انسان هاست، و اين نيست جز براي راحت ديگران خود را به زحمت انداختن، و بدين گونه است كه انسان با رعايت حق خالق و مخلوق، لايق مقام قرب مي شود.


پاورقي

[1] بسم الله الرحمن الرحيم - الحمد لله رب العالمين - الرحمن الرحيم - مالك يوم الدين - اياك نعبد و اياك نستعين - اهدنا صراط المستقيم - صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم ولا الضالين.

به نام خدا كه رحمتش بي اندازه است و مهرباني اش هميشگي - همه ي ستايش ها، ويژه ي خدا، مالك و مربي جهانيان است. - رحمتش بي اندازه و مهرباني اش هميشگي است. - مالك و فرمانرواي روز پاداش و كيفر است. - پروردگارا! تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو كمك مي خواهيم.- ما را به راه راست راهنمايي كن. - راه كساني [چون پيامبران، صديقان، شهيدان و صالحان كه به خاطر لياقتشان] به آنان نعمت [ايمان، عمل شايسته و اخلاق حسنه] عطا كردي، هم آنان كه نه مورد خشم تواند و نه گمراه اند.

بسم الله الرحمن الرحيم - قل هو الله أحد - الله الصمد - لم يلد و لم يولد - و لم يكن له كفوا أحد.

به نام خدا كه رحمتش بي اندازه است و مهرباني اش هميشگي - بگو: او خداي يكتاست؛ خداي بي نياز [همه موجودات هستي كه نيازمند و عين فقرند براي رفع نيازشان روي به او كنند و از حضرتش گدايي نمايند. - نزاده، و زاييده نشده است، - و هيچ كس [در ذات و صفات] همانند و همتا و شبيه او نمي باشد.

[2] «قال الصادق عليه السلام صاحب النية الصادقة، صاحب القلب السليم» مصباح الشريعة: 53؛ بحارالأنوار: 67 / 210.

[3] شعراء (26): 89 - 88.

[4] «نية المؤمن خير من عمله...» الكافي: 2 / 84، باب النية، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 1 / 50، باب 6، حديث 95.

[5] «إنما الأعمال بالنيات و إنما لإمرئ ما نوي» التهذيب: 1 / 83، باب 4، حديث 67؛ وسائل الشيعة: 1 / 48، باب 5، حديث 89.

[6] اعراف: (7): 179.

[7] «قال الصادق عليه السلام: صاحب النية الصادقة صاحب القلب السليم لأن سلامة القلب من هواجس المحذورات بتخليص النية لله تعالي في الأمور كلها قال الله تعالي: «يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من أتي الله بقلب سليم» و قال النبي صلي الله عليه و آله: نية المؤمن خير من عمله و قال صلي الله عليه و آله: إنما الأعمال بالنيات و لكل امرئ ما نوي فلابد للعبد من خالص النية في كل حركة و سكون لأنه إذا لم يكن بهذا المعني يكون غافلا و الغافلون قد ذمهم الله تعالي فقال: «إن هم إلا كالأنعام بل هم أضل سبيلا» و قال: «أولئك هم الغافلون» ثم النية تبدو من القلب علي قدر صفاء المعرفة و تختلف علي حسب اختلاف الأوقات الإيمان في معني قوته و ضعفه و صاحب النية الخالصة نفسه و هواه معه مقهورتان تحت سلطان تعظيم الله تعالي و الحياء منه و هو من طبعه و شهوته و منية نفسه منه في تعب و الناس منه في راحة» مصباح الشريعة: 53، باب 23 في النية؛ بحارالأنوار: 67 / 210، باب 53، حديث 32.


بازگشت