موسي و نماز


[موسي: بن عمران بن يصهر بن قاهث بن يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم. مادرش كه مادر هارون نيز بوده به نقل ابن اسحاق «نخيب» و به روايت طبري «يوخابد» و به قولي «اقاحيه» و مشهور «بوخائيد» است. وجه تسميه او به موسي گفته اند: اين كلمه مركب است از «مو» و «سي» كه به زبان سرياني نخست به معني تابوت و دوم به معني آب است كه موسي را در ميان تابوت از آب گرفته بودند. و به نقل علل الشرايع به زبان قبطي آب را مو و درخت را سي گويند و چون موسي را از ميان آب و درخت در تابوتي يافتند وي را بدين نام موسوم نمودند.

موسي سومين پيغمبر اولوالعزم و رهبر پرماجراي بني اسرائيل است كه پانصد سال پس از ابراهيم به رسالت مبعوث گشت و عمر 240 يا 120 ساله سراسر رنج و محنت خويش را بين مصر و مدين و تيه گذراند و سرانجام بني اسرائيل را از ستم فرعون و فرعونيان رهانيد سرزمين مصر را از شرك و بت پرستي بپرداخت ولي رنج و محنتي كه از قوم خود بني اسرائيل كشيد كمتر از درد و رنجي كه از فرعون به وي رسيد نبود و عاقبت سرزمين موعود را نتوانست فتح كند و پس از او به دست وصي و خواهرزاده و پيغمبر بعد از او يوشع بن نون گشوده شد.».]

حضرت كليم الله كه از انبياي اولوالعزم است، مورد عنايت خاص حضرت محبوب بود.

ياد آن حضرت و اوصاف حميده ي او در قرآن مجيد زياد آمده است.

او زماني كه به هدايت حضرت حق، در مسير مدين و مصر به وادي سينا و منطقه ي طور رسيد، براي اولين بار طنين دلرباي صداي معشوق را بدين گونه شنيد:

«يا موسي - إني أنا ربك فاخلع نعليك إنك بالواد المقدس طوي - و أنا اخترتك فاستمع لما يوحي - إنني أنا الله لا اله الا أنا فاعبدني و أقم الصلوة لذكري» [1] .

اي موسي! - به يقين اين منم پروردگار تو، پس كفش خود را از پايت بيفكن؛ زيرا تو در وادي مقدس طوي هستي - و من تو را [به پيامبري] برگزيدم، پس به آنچه وحي مي شود، گوش فرادار - همانا! من خدايم كه جز من معبودي نيست، پس مرا بپرست و نماز را براي ياد من برپا دار.

آري، نمازي كه همراه با شرايط ظاهري و باطني اقامه شود ياد حضرت محبوب را در دل زنده مي سازد و حاكميت آن ياد را در اعمال و اخلاق



[ صفحه 45]



مي گستراند و امنيتي همه جانبه در قلب ايجاد مي كند به طوري كه انسان از شر شياطين در مصونيت الهي مي رود و از بركت آن امنيت، سعادت دنيا و آخرت آدمي تضمين مي شود.

«ألا بذكر الله تطمئن القلوب» [2] .

آگاه باشيد! دل ها فقط به ياد خدا آرام مي گيرد.

چون امنيت به وسيله ي نماز با شرايط و عبادت با حال، حكومتش را در عرش قلب برقرار كرد، به هنگام مرگ و سفر به آخرت، دارنده ي قلب مطمئن مخاطب به خطاب حضرت حق مي شود و آن وقت، مردن براي انسان از عسل شيرين تر مي گردد.

«يا أيتها النفس المطمئنة - ارجعي الي ربك راضية مرضية - فادخلي في عبادي - و ادخلي جنتي» [3] .

اي جان آرام گرفته و اطمينان يافته!- به سوي پروردگارت در حالي كه از او خشنودي و او هم از تو خشنود است، بازگرد - پس در ميان بندگانم درآي - و در بهشتم وارد شو.



[ صفحه 46]




پاورقي

[1] طه (20): 14 - 12.

[2] رعد (13): 28.

[3] فجر (89): 27 - 30.


بازگشت