تأثير عميق نماز در انسان


اين است نماز اسلام كه بايد آن را سرود توحيد و يكتاپرستي، سرود حفظ شخصيت انسان، سرود پاكي و فضيلت، سرود صلح و صفا با همه ي بندگان نيكوكار خدا ناميد. سرودي كه همه ي مسلمانان بايد روزي پنج بار بخوانند تا ياد خدا و ملكات عالي انساني همواره در آنان زنده بماند و از راه راست خدا، از آلودگي به شرك، از خودباختگي در برابر زيبايي ها، يا مرعوب شدن در برابر قدرت هاي خودكامه، از ناسازگاري با بندگان نيكوكار



[ صفحه 127]



خدا و از مفاسد ديگر روحي مصون بمانند. درست مثل سرودي كه سربازان صبح و شام مي خوانند تا روح سلحشوري در آنان زنده بماند؛ يا پيشاهنگان مي خوانند تا روح نيكوكاري در آنان تقويت شود.

قرآن كريم درباره ي تأثير عميق نماز در انسان مي گويد:

«اتل ما اوحي اليك من الكتاب، و اقم الصلوة، ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر، والله يعلم ما تصنعون.» [1] .

«آنچه از كتاب بر تو وحي شده برخوان و نماز را بپا كن كه نماز جلوي كارهاي زشت و پليد را مي گيرد و از همه مهم تر ياد خداست. و خدا مي داند شما چه مي كنيد.»

نماز به آدمي نشاط معنوي خاصي مي دهد و از پژمردگي و افسردگي روح جلوگيري مي كند.

نماز يك نوع تمرين وظيفه شناسي است. كسي كه به نمازهاي روزانه پاي بند باشد لااقل در برابر بي بند و باري و سهل انگاري نسبت به وظايف ديگر مصون مي ماند و نماز به پيشرفت او در زندگي كمك مي كند:

«و استعينوا بالصبر و الصلوة و انها لكبيرة الا علي الخاشعين. الذين يظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم اليه راجعون.» [2] .

«در راه زندگي از شكيبايي و نماز كمك گيريد؛ هر چند نماز خود، كار سنگيني است؛ مگر بر فروتن ها، كه عقيده دارند سرانجام پيش خداي خويش مي روند و به سوي او بازمي گردند.»



[ صفحه 128]



نماز براي عده اي از مردم تكليفي سنگين است، ولي براي آنها كه به هستي جاويد انسان معتقدند و ايمان دارند كه بايد همواره خود را پاك نگاه داشت و در راه تكامل كوشيد تا به كمال جاويد الهي پيوست، راز و نيازي لذت بخش و نشاط آور با خداي بزرگ و مهربان است.

اسلام از همان روزهاي اول، مسلمانان را به نماز دعوت كرد. در روزهاي نخستين كه جز پيغمبر و همسرش خديجه و پسر عمويش علي هنوز كسي به اسلام نگرويده بود، پيغمبر و علي روزها را با هم به دره هاي اطراف مكه مي رفتند و آنجا نماز مي گزاردند. [3] .

مخالفين اسلام نمازگزاران را مسخره و گاهي اذيت مي كردند. مسلمان ها براي آنكه با آرامش خاطر نماز بگزارند به دره هاي اطراف مكه مي رفتند و با هم نماز مي خواندند، ولي مخالفين همان جا هم مزاحم آنها مي شدند و گاه گاه كار به زد و خورد مي كشيد. [4] اما فشار و آزار مخالفين، يا تمسخر آنها، نه تنها مسلمانان را از انجام فريضه ي نماز بازنمي داشت، بلكه بر پافشاري آنان در انجام اين نيايش لذت بخش مي افزود.

پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به آنها گفته بود نماز شعار يكتاپرستي است و مسلمانان به هيچ وجه نبايد از آن غفلت كنند.

«بني ثقيف» يكي از قبايل بزرگ بودند و در شهر «طايف» و اطراف آن زندگي مي كردند. آنان در سال هشتم هجرت (تقريبا سه سال پيش از رحلت پيغمبر) هيأتي را به نمايندگي به مدينه فرستادند تا با پيغمبر درباره ي اسلام آنان مذاكره و شرايط خاصي در اين زمينه پيشنهاد كنند. اين هيأت



[ صفحه 129]



ضمن مذاكره ي خود به پيغمبر پيشنهاد كردند كه بني ثقيف مسلمان بشوند، ولي از خواندن نماز معاف باشند. پيغمبر (صلي الله عليه وآله وسلم) ضمن پاسخ به آنها فرمود:

«... و اما الصلاة؛ لا خير في دين لا صلاة فيه» [5] .

«... اما در مورد نماز؛ مسلمان شدني كه با نماز خواندن همراه نباشد ارزشي ندارد.»

اگر مسلمان در شرايطي قرار گرفته كه نمي تواند به صورت معمولي نماز بخواند، به هر صورتي كه بتواند بايد نماز بگزارد: نشسته، خوابيده، سوار اسب، در ماشين يا قطار يا هواپيما، پشت تانك و زره پوش و...


پاورقي

[1] سوره ي عنكبوت، آيه ي 45.

[2] سوره ي بقره، آيات 46، 45.

[3] سيره ي ابن هشام، جلد اول، صفحه ي 263.

[4] سيره ي ابن هشام، جلد اول، صفحه ي 282.

[5] سيره ي ابن هشام، جلد چهارم صفحه ي 185.


بازگشت