كلام بعض اهل معرفت


و بعض اهل معرفت گويند: «چنانچه حمد تقسيم شده بين بنده و حق - چنانچه در حديث نبوي [1] است - پس، از اول سوره تا اياك نعبد از حق است



[ صفحه 83]



و اياك نعبد و اياك نستعين مشترك بين حق و عبد است؛ و از آنجا تا آخر سوره مختص به عبد است همين طور نماز نيز بدين ترتيب منقسم است: پس سجود براي حق است خاصه، زيرا كه عبد فاني است؛ و قيام براي عبد است، چون در خدمت مولي ايستاده؛ و ركوع حالت مشتركه است كه در آن انوار الهيه در موطن عبد ظاهر مي شود.» [2] انتهي.

نويسنده گويد: و نيز مادامي كه عبد در كسوه ي عبوديت است، نماز و جميع اعمال آن از عبد است؛ و چون فاني در حق شد، جميع اعمال او از حق است و خود را تصرفي در آنها نيست؛ و چون به صحو بعد المحو و بقاء بعد الفناء نائل شد، عبادت از حق است در مرآت عبد. و. اين اشتراك نيست بلكه «امر بين الامرين» است.

و نيز تا سالك است، عبادت از عبد است؛ و چون واصل شد، عبادت از حق است. و اين است معني انقطاع عبادت پس از وصول: و اعبد ربك حتي يأتيك اليقين؛ [3] - و آنچه بعض از جهله ي از متصوفه گمان كرده اند از قصور است - و چون عبد به خود آمد، عبادت از حق است در مرآت عبد واقع شود، و العبد سمع الله و لسان الله گردد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 89، ص 226، «كتاب القرآن»، باب 29، حديث 3.

[2] اسرارالعبادات، ص 47.

[3] «پروردگارت را عبادت كن تا يقين (مرگ) بيايدت.» (حجر / 99).


بازگشت