سر استقبال به كعبه
كه ام القري است و مركز بسط ارض است: و الارض بعد ذلك دحيها. [1] و يدالله و بحيال الله و بحيال بيت المعمور است كه سر قلب و در سماء رابعه است. پس كعبه ي ام القري سر آن بيت المعمور است كه سر قلب است و سر سر آن، يدالله؛ و سر مستسر آن، اسم الله الاعظم است.
پس، اهل معرفت و اصحاب قلوب سرايت دهند حكم توحيد را از سر به علن و از باطن به ظاهر؛ چنانچه در سر قلب خود جهات متشتته را فاني در وحدت تامه كنند و سر كوكب دري يوقد من شجرة مباركة زيتونة لا شرقية و لا غربية [2] را دريابند در ظاهر، جهات متشتته ي شرقيه و غربيه را در ام القري كه مرتبه ي وسطيت را دارد و غير شرقي و غير غربي است فاني كنند و سر «حيال الله» و «حيال بيت المعمور» را دريابند.
و در نماز اولياء توجه به قبله ظهور سر احديت است در ملك بدن، چه كه به سر وجودي وجهه ي احديه ي غيبيه را شهود كنند و بدان توجه نمايند، و سر ما من دابة الا هو آخذ بناصيتها [3] را مشاهده كنند و سر لا شرقية و لا غربية را دريابند.
و به مرتبه ي لطيفه ي اخوفيه به احديت جمع اسماء ذاتيه كه ليس لها غربية غيب
[ صفحه 66]
الذات و لا شرقية ظهور كثرة الاسماء و الصفات [4] توجه كنند و به مقام سر روح به حضرت جمع و احديت، كه مقام اسم الله الاعظم است و شرقي ظهور و غربي بطون نيست، توجه نمايند و به مقام قلب به سر بيت المعمور، كه مقام تجلي فعلي اسم اعظم است، توجه نمايند و سر لا شرقية و لا غربية را دريابند و به وجه ظاهر به عين كعبه، كه از شرق و غرب معموره خارج است، توجه كنند و حق را در تمام مرائي به احديت جمع مشاهده كنند.
و بدان كه تحديد به وجه خاص و به وجهه ي معينه براي اظهار سر وحدت است؛ و آن براي عارف در هر دوره به عدد حضرات خمس لازم است؛ و از آن كه گذشت تحديد نقص است: و لله المشرق و المغرب فاينما تولوا فثم وجه الله. [5] .
پس، عارف بالله حق را در جميع امكنه و احياز مشاهده، و همه را كعبه ي آمال و وجهه ي جمال محبوب بيند و از تقييد به مرآتي دون مرآتي خارج، و ما رأيت شيئاً الا و رأيت الله فيه و معه گويد و فرياد داخل في الاشياء لا كدخول شي ء في شي ء زند و نداي هو معكم اينما كنتم [6] را به جان بشنود و شهود كند. و الحمدلله اولاً و آخراً و ظاهراً و باطناً.
[ صفحه 67]
پاورقي
[1] «و زمين را پس از آن بگسترانيد.» (نازعات / 30).
[2] «(گويي) ستاره اي درخشان است كه از درختي مبارك، زيتون، روشن مي شود كه نه شرقي است و نه غربي.» (نور / 35).
[3] «هيچ جنبنده اي نيست مگر آنكه خدا ناصيه اش (زمام اختيارش) را به دست دارد.» (هود / 56).
[4] «براي او نه غربيت غيب ذات است، و نه شرقيت ظهور كثرت اسماء و صفات.».
[5] مشرق و مغرب فقط از آن خداست؛ پس به هر جا روي بگردانيد همانجا وجه خداست.» (بقره / 115).
[6] «او با شماست هر كجا باشيد.» (حديد / 4).