مقدمه از: آيت الله سبحاني؛ سجده بر تربت عالي ترين تجليگاه تواضع


دانشمندان الهي با ژرف نگري خاصي، به اين نتيجه رسيده اند كه حقيقت وجود امكاني، همان وابستگي آن، به مقام ربوبي است، و اگر اين واقعيت، از ممكنات گرفته شود، موجود ممكني وجود نخواهد داشت، از اين جهت قرآن مجيد مي فرمايد:

(يا أيها الناس أنتم الفقراء إلي الله والله هو الغني الحميد) [1] .

«اي مردم! شما نيازمند به خدا هستيد و خدا بي نياز و ستوده است.»

از اين جهت مي توان گفت: «خودشناسي مايه خداشناسي است»، زيرا «واقعيت خود»، همان وابستگي به خداي بي نياز و ستوده است. چگونه مي توان خود را به صورت كامل شناخت، ولي وابستگي را نشناخت؟ و در نتيجه «خدافراموشي مايه خود



[ صفحه 10]



فراموشي» است، چنان كه مي فرمايد:

(و لا تكونوا كالذين نسوا الله فأنساهم أنفسهم...) [2] .

«از آنان نباشيد كه خدا را فراموش كردند و در نتيجه خود را فراموش كردند.»

اين مطلبي است كه ژرف نگران از طريق برهان و دليل به آن رسيده اند، ولي اهل معرفت، از طريق سير و سلوك و «درون گرايي» چنين تعلقي را مشاهده كرده، و آن را با ديده دل ديده اند. از آن دو گروه بگذريم، نوع مردم از طريق فطرت به چنين وابستگي پي برده و خدا را شناخته اند، تا آن جا كه خداشناسي يكي از ابعاد روحي انسان ها را تشكيل مي دهد و در تمام چهره هاي تمدن بشري، حس خداشناسي و خضوع در برابر قدرت بزرگ، و تواضع و فروتني در قبال آن، براي خود تجلي داشته است. از اين جهت در تمام شرايع آسماني، عباداتي به نام نماز و غيره تشريع شده كه دريافت فكري دانشمندان، و شهودي عارفان، و فطري انسان هاي عادي، را تجسم مي بخشند و آنان را به خضوع در برابر آن منعم بزرگ، وا مي دارند.

آيين مقدس اسلام كه كامل ترين شرايع پيشين و عصاره آنهاست، با تشريع نماز، به اين حس تجلي خاصي بخشيده است و



[ صفحه 11]



چون نماز يك امر عبادي «توقيفي» است، طبعا تمام خصوصيات آن در اختيار شارع مقدس است و در فقه اماميه ثابت شده است كه نمازگزار، تنها بر زمين (سنگ و خاك) و يا روييدني كه خوردني و پوشيدني نباشد، بايد سجده كند.

رعايت چنين شرطي براي نمازگزار از نظر فقه اماميه لازم است، و فلسفه آن اين است كه سجده بر زمين و سپس بر نبات، عالي ترين تجليگاه تواضع و فروتني است، كه نماز براي خاطر آن تشريع شده است. در برابر سجده بر طلا و نقره يا فرش هاي قيمتي و البته ارزشمند كه هرگز در آن چنين تواضع كامل نيست.

از آن جا كه غالبا چنين شرطي در خانه ها و مراكز كار و در وسايل نقليه فراهم نيست، پيروان اهل بيت، قطعه خاكي را در قالب هاي خاصي به همراه خود نگه مي دارند، تا به هنگام نماز، بر خاك سجده كنند و شرط لازم را تحصيل نمايند. و چنين كاري بدعت نيست زيرا در ميان سلف صالح چنين رسمي وجود داشت، بلكه فريضه است كه تا انسان، نماز خود را، در تمام شرايط به صورت كامل بخواند.

و اين كار، بسان حفظ مقداري خاك در ميان كيسه در خانه هاست كه افراد مكلف به تيمم، در شرايط خاصي بر آن تيمم كنند، زيرا در همه ي شرايط، زمين پاك و به تعبير قرآن (صعيدا طيبا)، در دسترس نيست، و از طرفي انسان بايد تيمم كند، چه بهتر مقداري خاك پاك در ميان كيسه نظيف حفظ كند، تا در موقع نياز به



[ صفحه 12]



تيمم به وظيفه خود عمل كند.

از آن جا كه برادران اهل سنت از فلسفه اين كار (سجده بر خاك و يا گياه) اطلاع ندارند، از رائج بودن اين مطلب، در ميان صحابه و تابعان نيز ناآگاهند، در اين رساله، فلسفه سجده بر تربت از نظر شيعه اماميه تشريح شده است و اگر با ديده دقت بنگرند، ناچارند در كيفيت اداي فريضه الهي تجديد نظر نمايند.

شگفت اين كه بسياري از افراد ناآگاه تصور مي كنند كه شيعيان تربت را مي پرستند در حالي كه شيعه بر خاك سجده مي كند، و از اين طريق عالي ترين تواضع و فروتني را در برابر خدا ابراز داشته و فقط او را مي پرستد. همه گروه هاي اسلامي بر چيزي سجده مي كنند، چيزي كه هست شيعه بر يكي از دو چيز سجده مي كند: 1. زمين، 2. روييدني از زمين، در حالي كه ديگران بر همه چيز سجده مي كنند، همانطور كه سجده آنان بر پشم و ابريشم، دليل بر پرستش اين چيزها نيست، همين طور سجده شيعه بر تربت گواه پرستش تربت نيست.

شما مشروح اين بحث ها را در كتابي كه هم اكنون تقديم شما خوانندگان مي شود، مي خوانيد، و ما از مؤلف عاليقدر، و نويسنده دانشمند آن، جناب سيدرضا حسيني نسب كمال تشكر را نموده و بر رنج تتبع و دقت او ارج مي نهيم، و همچنين از دوست محترم جناب آقاي حاج حسن محمدي پرويزيان كه اين كتاب به درخواست اكيد ايشان نگارش يافته است سپاسگزاريم، و به حكم



[ صفحه 13]



«الدال علي الخير كفاعله» او نيز در ثواب و پاداش، با مؤلف شريك است. اميد است اين رساله، گامي در راه وحدت كلمه و حسن تفاهم ميان مسلمانان باشد.

قم - مؤسسه ي امام صادق عليه السلام

جعفر سبحاني

25 / 5 / 1369 برابر 25 محرم 1411



[ صفحه 15]




پاورقي

[1] فاطر، آيه 15.

[2] حشر / 19.


بازگشت