نماز مسلم بن عقيل


چون هدف ما بررسي تجلي نماز در مكتب عاشوراست، بهتر آن است كه اشاره اي نيز به درخواست بسيار ارزشمند يار و سفير امام حسين عليه السلام يعني مسلم بن عقيل داشته باشيم. اين تقاضا بيانگر اين واقعيت است كه تا چه حدي آن بزرگوار به عبادت عشق مي ورزيد، و به دنيا ماندن را از آن جهت مي پسنديد كه بتواند در آن به نماز بايستد و با سجده و خاكساري به درگاه خدا، توشه پر افتخار بندگي را براي آخرت خويش فراهم آورد.

در كتاب مقتل «ابي مخْنَف» آمده است: وقتي كه مسلم را به بالاي دارالاماره بردند، گفت: «بگذاريد تا دو ركعت نماز به جا آورم، آن گاه هر چه مي خواهيد، بكنيد؛ اما آن ها به حرف مسلم گوش ندادند. مسلم به گريه درآمد و اشعاري را فرمود... سپس ابن زياد صدا زد: او را از بالاي بام به زير افكنيد، و چنين كردند.

طبري و مسعودي و برخي از مورخان گويند كه بكر بن عمران مسلم را گردن زد و پيكر مطهرش را از بالاي بام به زير انداخت.

در روايت ديگر است كه وقتي مسلم را براي كشتن به بالاي قصر مي بردند، هم چنان به تسبيح و تكبير مشغول بود و استغفار مي كرد و به رسول خدا و خاندانش درود مي فرستاد، تا اين كه در همان حال او را به شهادت رسانده و پيكرش را به پايين انداختند.


بازگشت