حتي در خواب هم به ما پيام مي رسد


در زمان جنگ، دوستي داشتم به نام حسين شادرويي. سال ها قبل از آن كه شهيد شود در محله و جبهه از دوستان صميمي بوديم و يك لحظه از هم جدا نمي شديم.

شبي به خوابم آمد. بعد از جنگ بود. خواب مي ديدم در مسجد هستيم و مي خواهيم نماز را شروع كنيم. يكدفعه حسين وارد شد. بچه ها دورش را گرفتند.

- تو مگر شهيد نشدي حسين؟

و او براي نماز آماده مي شد.

- نه، من هستم.

چندين بار اين را تكرار كرد.

- اما تو...

- من هستم؛ حتي در نماز جماعت مسجد.

خيلي هم با تأكيد مي گفت كه در نماز جماعت مسجد شركت مي كند. آن وقت ايستاد به نماز و با ما نماز را خواند.

و ما اعتقاد داريم كه شهيدان ما در صف هاي نماز جماعت و جمعه حضور دارند.

به همين خاطر است كه اين ها هنوز زنده هستند و پويا. [1] .


پاورقي

[1] برادر عليرضا يعقوبيان، تيپ يكم لشكر محمد رسول الله.


بازگشت