جاودانگي حضرت الياس


حضرت الياس نشسته بود، ناگاه فرشته مرگ وارد شد كه جانش را بگيرد، الياس به گريه و زاري درآمد؛ خداوند به فرشته مرگ فرمود: «از الياس سؤال كن گريه ات براي چيست؟ براي دنيا يا مرگ؟»

الياس در جواب گفت: «زاري من براي اين است كه نيستم تا ذكر خدا گويم و در مجالس ذكر، جاي من خالي خواهد بود.»

خداوند به فرشته مرگ امر فرمود كه روح او را نگيرد؛ زيرا او زندگي را براي ذكر خدا مي خواهد نه براي خودش. بگذار تا به ياد من زنده بماند. روي همين اصل است كه خضر و الياس در خاوران و باختران تسبيح كنند و در مجالس ذكر حضور يابند. [1] .


پاورقي

[1] خلوتگه راز، ص85.


بازگشت