نماز در شريعت خاتم پيامبران


حضرت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در طول عمرش نه گناه كرد و نه فكر گناه در خاطرش خطور نمود، در عين حال آن قدر نماز مي خواند



[ صفحه 99]



و به نماز اهميت مي داد و خود را به رنج و زحمت مي انداخت تا آن جا كه خداوند به او وحي مي كند و مي فرمايد:

«اي پيامبر هدايت كننده! ما اين قرآن را بر تو نفرستاديم كه اين قدر خود را در موقع عبادت و نماز به زحمت اندازي» [1] .

رواياتي راجع به اهميت دادن آن حضرت به نماز آمده است: ما بعضي از آن ها را در ذيل بيان مي كنيم:

1- نقل شده است: حضرت رسول صلي الله عليه و آله وقتي مشغول نماز مي شد از حركت مي افتاد به طوري كه اگر انسان او را در دل شب به حالت نماز مشاهده مي كرد، فكر مي نمود پارچه اي است كه روي چيزي انداخته باشند. [2] .

2- عايشه كه يكي از همسران آن حضرت است، مي گويد: هنگامي كه آن حضرت مشغول نماز نبود، با ما سخن مي گفت و ما با ايشان سخن مي گفتيم.

اما هنگامي كه مشغول نماز و عبادت مي شد، چنان با ما بيگانه بود، مانند اين كه تا به حال ما را نديده و نمي شناسد و ما هم او را نديده و نمي شناسيم. [3] .

3- در حديث ديگري نقل شده است كه: آن جناب هنگامي كه آماده ي نماز مي شد، صورتش از خوف خدا متغير و زرد مي شد و اعضاء و جوارحش مي لرزيد. [4] .



[ صفحه 100]



4- آن حضرت چنان عاشق و دلباخته نماز و خدا بود كه موقع نماز از دنيا بيرون مي رفت و توجهش از اين عالم بريده شده و به هيچ چيز به غير از نماز و خدا توجهي نمي كرد.

5- يكي از شب هايي كه نوبت عايشه بود و بايد آن حضرت نزد او باشد و شب را در حجره او به سر برد، مشغول عبادت شد و در خواندن نماز، خود را به رنج و زحمت فراوان انداخت.

عايشه بي طاقت شد و عرض كرد: يا رسول الله صلي الله عليه و آله! چرا اين قدر براي نماز خود را به زحمت مي اندازيد در حالي كه خداوند متعال گناهان گذشته و آينده تو را بخشيده است.

فرمود: اي عايشه! آيا مي گويي من يكي از بندگان شاكر خداوند نباشم؟ (آيا در مقابل اين همه نعمت هايي كه خدا به من عنايت فرموده، شكرگزار او نباشم؟) [5] .

6- اميرالمؤمنين عليه السلام درباره نماز و عبادت آن جناب، چنين نقل مي كند:

مدت ده سال بر روي انگشتان پاي خود مي ايستاد و نماز مي خواند تا جائي كه ساق و قدم هاي مباركشان ورم كرده و مجروح شده بود. گاهي براي اين كه بتواند به نماز خود ادامه دهد، سنگيني خود را بر روي يك پا قرار مي داد، و گاهي آن پا را آزاد مي كرد و سنگيني را بر روي پاي ديگر مي انداخت، گاه بر پاشنه و گاه بر انگشتان مي ايستاد.

خداوند عالميان او را عتاب كرده و اين آيه را به وسيله ي جبريل بر او



[ صفحه 101]



نازل فرمود:

«طه، ما انزلنا عليك القرآن لتشقي» [6] .

اي كسي كه طالب حق و هدايت كننده ي آني به سوي آني، ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه اين قدر خود را به رنج و زحمت اندازي و اين همه ناراحتي را بر خود تحمل كني. [7] .

درست است كه نماز و عبادت و جستجوي قرب پروردگار از طريق نيايش او از بهترين و مهم ترين كارهاست، ولي هر كاري حسابي دارد، نبايد آن قدر نماز را بر خود تحميل كني كه پاهايت متورم گردد و نيروهايت براي تبليغ و جهاد كم شود.

نبي گرامي اسلام صلي الله عليه و آله پس از تشريح عطش و اشتياق خود به نماز چنين فرمود:

«هر گرسنه اي به وسيله ي غذا رفع گرسنگي مي كند و هر تشنه اي با آب عطش خود را فرو مي نشاند. اما من از نماز سير نمي شوم» [8] .

خلاصه نماز در زمان همه ي انبياي گذشته بوده است. در مورد سابقه ي تاريخي نماز در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است: «نماز آخر وصيت هر پيغمبري است به امت خود». [9] .

از اين روايت مي توان استفاده كرد كه تمامي يكصد و بيست و چهار هزار پيامبران الهي، با نماز مأنوس بوده و سفارش كننده ي به آن بوده اند.



[ صفحه 102]



خداوند در اين باره مي فرمايد:

«ما به آن ها وحي كرديم كه كارهاي خير را انجام دهند و نيز گفتيم: نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند. [10] .



[ صفحه 104]




پاورقي

[1] سوره ي طه، آيه 2.

[2] بحارالانوار، ج 84، ص 248.

[3] بحارالانوار، ج 84، ص 262.

[4] بحارالانوار، ج 84.

[5] تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 367.

[6] طه، آيه 1.

[7] نورالثقلين، ج 2، ص 267. تفسير نمونه، ج 13، ص 158 - 156.

[8] بحارالانوار، ج 82، ص 232.

[9] وسائل الشيعه، ج 3، ص 206.

[10] سوره ي يونس آيه 87.


بازگشت