نماز حضرت ذوالكفل
حضرت «ذوالكفل عليه السلام» پيغمبري است كه در عمر خود غضب نكرد و شيطان با آن همه مكر و حيله اي كه دارد نتوانست او را به غضب آورد و مأيوسانه آن حضرت را ترك كرد. [1] .
علت غضب نكردنش آن بود كه پيامبري ديگري به نام «اليسع» از او عهد و پيمان گرفت كه بعد از او به چند عمل قيام كند.
1- دائم روزها را روزه باشد.
2- دائم شب ها را مشغول نماز باشد.
3- تمام گفتار و كردار و رفتارش طبق دستور حق باشد.
4- در برابر ناملايمات هيچ وقت غضب نكند. او هم، بعد از آن پيامبر به همه ي آن ها وفا كرد.
حضرت «ذوالكفل عليه السلام» بعد از سليمان بن داود و قبل از آمدن حضرت مسيح بر قومي مبعوث شد. آنان او را تصديق كردند و به او ايمان آوردند. آن حضرت از طرف خداوند مأمور به جهاد با دشمنان شد. اما قومش شانه از زير بار جهاد خالي كردند و گفتند: اي پيامبر خدا! ما زندگي در دنيا را دوست مي داريم و از مردن ناراحتيم، با اين حال نمي خواهيم با خدا و پيامبرش مخالفت كنيم.
(در مناجات هاي خود) از خداوند بخواه كه عمرهاي ما را طولاني كند و مرگ را به سراغ ما نفرستد تا وقتي كه خود ما اعلام كنيم. در اين
[ صفحه 94]
صورت خدا را عبادت و اطاعت مي كنيم و با دشمنان جهاد مي نماييم.
در جواب آنان فرمود: چيز بزرگي را از من درخواست كرديد. بعد از آن برخاست و به درگاه خالق منان نماز خواند و مطلب قوم را با صراحت بيان كرد.
از اين مطلب به دست مي آيد كه حضرت «ذوالكفل عليه السلام» نماز مي خوانده و قوم او هم، به تبعيت او نماز مي خواندند. [2] .
پاورقي
[1] در اين جا داستان جالبي بين شيطان و ذوالكفل واقع شده كه آن را در كتاب شيطان در كمين گاه در ص 250 نوشته ام.
[2] بحارالانوار، ج 13، ص 406.