الرحمن الرحيم


در اين سوره، چرا اين كلمه هاي شريفه براي دو بار تكرار شده است؟ دو پاسخ به اين پرسش مي توان داد:

1- در اين سوره، براي خدا پنج نام آمده است: الله، رحمن، رحيم، رب و مالك. در اين ميان، از نامهاي الله، مالك و رب يك بار سخن گفته شده است و از رحمن و رحيم دو بار. در واقع چهار بار از ريشه ي رحمت سخن رفته است.

شايد بتوان گفت، منظور اين است كه توجه خدا به انسانها بر مبناي رحمت است؛ يعني غلبه با رحمت مي باشد (سبقت رحمته غضبه) و ربوبيت خدا با رحمت عجين و هماهنگ است و اين دو كلمه، صفت بعد از صفت براي الله هستند.

2- ربوبيت خدا دو جهت دارد، ربوبيت از موضع جباريت و رحيميت!

معناي جبار: نام جبار كه از نامهاي خداوند است، دو معنا



[ صفحه 97]



دارد؛ الف: به اين معنا كه خدا با جباران، جبار است. ب: به معناي جبران كننده ي نقصها است. ممكن است انسان، در كارهايي كه شروع مي كند، از جهت كمبودها و نقصها به بن بست برسد؛ ولي خدا در كارهايش، با كمبودها و موانع روبه رو نمي شود و اگر چنين موانعي پديد آيد، آن را جبران و برطرف مي كند (عزيز يعني مقتدر شكست ناپذير).

ولي بهتر است كه ما در لغت اجتهاد نكنيم و آن را به ميل خود معنا نكنيم. اصولا جبار، از ماده ي جبر است، به معناي جبركننده يا زورمدار. مگر خدا در امر خلقت و اداره ي عالم، جبار نيست؟ مگر در طبيعت، موجودي مي تواند از حدودي كه خدا در تكوين آفرينش براي او معين كرده است، تجاوز كند؟ خدا نظام اين عالم را با جبر قوانين طبيعي و سنت علت و معلول اداره مي كند كه تغيير ناپذير و سختگيرانه است «و لن تجد لسنة الله تبديلا»؛ يعني در سنت خدا هرگز تغييري نخواهي ديد.

بنابراين، وقتي خدا با پديده هاي طبيعت برخورد مي كند، آنها را با جبار بودن و زور مداري اداره مي نمايد. اگر پديده اي، كوچكترين خطايي كند، پيكره اش متلاشي خواهد شد و در اين وادي، از عفو و گذشت خبري نيست.

در فرازي از دعاي ابوحمزه ي ثمالي آمده است: «انا الذي عصيت جبار السمآء»؛ يعني من جبار آسمان را معصيت



[ صفحه 98]



كرده ام.

اما خدا وقتي با انسان و بندگان خود برخورد مي كند، آنان را با رحيم بودن اداره مي كند. «صد بار اگر توبه شكستي باز آي.» در خطاهاي موجودات طبيعي، كيفرها قطعي است؛ وليكن در خطاهاي بندگان، مهلت و عفو مطرح است و تربيت و ربوبيت، با آرامش پيش مي رود. كلمه هاي «رحمن و رحيم» مشخص كننده ي نوع ربوبيت خداي متعال با بندگان است و صفت مالك كه پس از اين دو كلمه آمده است، قطعا در رابطه با انسانها است، و اين سه صفت، ربوبيت خاص رحيمي مربوط به بندگان را، از نوع ربوبيت كلي نظام عالم جدا مي كند. لذا در اين سوره پس از طرح «رب العالمين» رحمن و رحيم را تكرار كرده است تا بگويد كه اي بنده ي من! نگران مباش كه رفتار من با تو، براساس رحمت است، نه جباريت، و اگر به بحران معصيت كشانده شدي، راه توبه باز است و درگه ما درگه نوميدي نيست.



[ صفحه 99]




بازگشت