ماشين جوجه كشي


زماني در تلويزيون، كارتوني درباره ي كيفيت دستگاه جوجه كشي پخش شد كه با ديدن آن، نكته ي تكان دهنده اي در ذهنم پديد آمد.

اين دستگاه، تشكيل شده بود از اتاقكي كه داراي دريچه ي كوچكي بود، يك نوار تسمه اي به عرض نيم متر و طول چهار متر، از كف دريچه ي اتاقك در حال حركت بود و جوجه ها را از داخل اتاقك به بيرون حمل مي كرد. در طرف پاياني تسمه ي نقاله، شخصي روي صندلي نشسته بود و جوجه ها را كنترل مي كرد. به هر كدام از جوجه هايي كه سالم بود، اجازه ي عبور مي داد تا آن را براي پروار شدن به جايگاه مخصوص ببرند. اما اگر جوجه اي مرده يا غير طبيعي بود، آن را از روي نوار برمي داشت و در داخل سطلي كه در كنارش بود، مي انداخت.



[ صفحه 15]



جوجه هاي ناقص را در دستگاه چرخ گوشت مي ريختند و از آن براي جوجه هاي سالم خوراك تهيه مي كردند!

در اين ميان، منظره اي توجه مرا جلب كرد. ديدم در جمع جوجه هايي كه روي نوار به طرف مأمور كنترل مي آمدند، جوجه اي بود كه يك پايش فلج بود. همين كه او به قسمت كنترل رسيد، مأمور كنترل چنگ انداخت و جوجه ي بيچاره را در سطل افكند. اين جا بود كه ناگهان پيش خود مجسم كردم كه نكند روز قيامت وقتي مردم را به صحراي محشر مي آورند، فرشتگان مأمور الهي مرا از آن ميان متوقف كرده و بگويند اين مجرم را نگه داريد! او جزو ضايعات و نواقص است، او حق عبور ندارد. «وقفوهم إنهم مسؤولون»

«آنان را نگه داريد، بايد بازخواست شوند.» [1] .

اما جوجه ي فلج، خود را با زحمت از سطل بيرون كشيد، مخفيانه وارد اتاقك شد و خود را روي نوار نقاله قرار داد. به نظر مي رسيد كه او اين بار سعي مي كند پاي فلج خود را از ديد مأمور كنترل مخفي نگه دارد! اما چشم تيزبين مأمور به او امان نداد و دوباره وي را گرفت و در سطل انداخت.

جوجه دوباره با سختي فراوان خود را به بيرون كشيد و براي آخرين بار، روي نوار قرار گرفت و باز نزديك مأمور رسيد. او پنجه ي خود را بالا برد كه بر سر جوجه ي بيچاره فرود آورد؛ ولي



[ صفحه 16]



ناگهان دو نفر از راه رسيدند و دست مأمور را گرفته، گفتند: «حالا كه اين جوجه توانايي كافي داشته است كه خود را بارها در مسير قرار دهد، پس لياقت عبور دارد! او را به حال خود بگذار تا عبور كند.»

در اين جا ناگهان به نظرم آمد كه شفاعت اولياي خداوند از بندگان در روز قيامت هم، چنين صورتي خواهد داشت و در چنان موقعيتهايي تحقق خواهد يافت. اگر انسان در منجلاب گناه بيفتد، ولي تلاش كند كه خود را كنار بكشد و توبه كند، نجات خواهد يافت.

اينك شما خواننده ي گرامي و جوان عزيز! بدان كه هدف آفرينش، پديد آمدن «انسان كامل» بوده است. اگر تو قادر نبوده اي انسان كاملي بشوي، لااقل شبيه انسانهاي كامل و صالح باش كه راه دستيابي به آن، همانا «نماز» است. مبادا از خيل سعادتمندان حذف شوي! مبادا كه تو را خوراك و ابزار كمال يابي ديگران قرار دهند، كه گفته اند: «وجود فاسق، نردبان تكامل مؤمن است.» تو ضايع و گمراه شوي و سقوط كني و دوستان و آشنايان تو، به مقامات عاليه ي انساني برسند!

خداي متعال به پيامبر گرامي اسلام فرمود: «لولاك لما خلقت الافلاك، اگر تو نبودي، اصلا آفرينش را پديد نمي آوردم.»

يعني هدف خدا از همان اول، اين بوده است كه انسانهاي



[ صفحه 17]



متعالي و كاملي به وجود آيند و حضرت محمد (ص) نمونه ي عالي آن است. هر كس خود را زير پرچم انسان كامل قرار ندهد، بازنده است و اين زيان آشكاري است.

آيا اين گونه نيست؟



[ صفحه 18]




پاورقي

[1] صافات: 24.


بازگشت