آداب خواب


همانگونه كه سال خوش از بهارش پيداست، بيداري خوش نيز از خفتن خوش خيزد؛ لا جرم خوش به خواب تا خوش برخيزي. نخست چنانكه خواندي زودتر به بستر رو و اگر اهل سحر خيزي باشي طبعاً بدن آماده استراحت است. تا بداني كه خواب با مرگ چندان تفاوتي ندارد و در خبر هم هست «مي ميريد همانگونه كه به خواب مي رويد». بر اين آيه نيز توجه نما:

«خداست كه جان ها را در دم مرگ مي گيرد و آنها هم كه نمرده اند در خواب مي گيرد؛ پس هر آن كس كه مرگش رسيده باشد نگه مي دارد و آن ديگر را به بدنش بر مي گرداند تا مدتي معين؛ به راستي كه در اين جريان ها آيت هاست براي مردمي كه مي انديشند». [1] .

مي بيني كه چه درخواب و چه در مرگ روح از بدن گرفته مي شود واما



[ صفحه 195]



براي آنكه مرگش نرسيده خداوند آن را باز مي گرداند و آنكه مرگش رسيده براي هميشه روحش قبض مي شود. پس در حقيقت خواب نوعي تمرين مرگ و دروازه آن است كه به روي تو در هر شبانه روز يكبار گشوده مي شود تا با آن مانوس باشي و از اين دروازه نظري بر آن ديار افكني و آماده اين سفر باشي و در آخر آيه مي فرمايد: «در همين مسئله براي ژرف انديشان آيتي عظيم است». و در عالم رويا نيز مي بيني كه با آنكه بدنت در بستر است تو گه در زمين و گه در آسمان پرواز مي كني و گاهي در امواج اقيانوس ها شناوري؛ گه در عذاب و گه در عيش؛ پس دريابي كه تو بي اين بدن، بدن داري و بي اين دست و پا، دست و پايت هست و ديگر آنكه چون روحت در خواب به قرب حق مي رود جا دارد كه پاك رود. مي خواهد سفر از ديار ملك به ملكوت نمايد چه زشت است با حال جنابت يابي وضو رود. لازم است كه حتماً قبل از خوابيدن تطهير كني و وضو سازي. حضرت اميرمومنان عليه السلام درباره خفتن چنين فرموده اند:

«مسلمان جنب نمي خوابد و جز با طهارت به بستر نمي رود؛ حتي اگر آب نيافت با خاك تيمم مي كند. چه روح مومن در خواب به سوي پروردگارش بالا رود و اگر با طهارت باشد خدايش پذيرد و مباركش گرداند؛ اگر اجلش رسيده آن را در گنجينه رحمت خود در آورد و اگر نرسيده باشد آن را با امينان فرشتگان خود روانه دنيا كند تا به جسدش باز گردانند». [2] .

و در حديثي ديگر است كه:



[ صفحه 196]



«هيچكس به خواب نمي رود مگر آنكه نفسش به آسمان عروج مي كند و جان در بدنش باقي مي ماند و بين نفس و جان او رابطه اي چون شعاع خورشيد برقرار است. حال اگر خداوند اجازه قبض ارواح را داده باشد. جان هم به سوي نفس مي رود و اگر اجازه برگشتن روح را داده باشد، نفس به سوي روح مي رود». [3] .

(امام صادق عليه السلام)

لاجرم روح در اين سفر چون پاك رود در مصاحبت حضرت دوست پيامي گيرد و تذكري يابد كه آنها را رؤياي صادقه نامند و بسا بشارت هايش دهند كه مادام العمر سر خوش آن بشارت ها باشد.عارف بزرگوار حاج ميرزا جواد آقا تبريزي قدس سره در كتاب لقاء الله چنين فرمايند:

«ممكن است خداوند جواد، در همين خواب موهبت هاي عظيمه عنايت فرمايد. حتي من خبر دارم بعضي را در خواب وسط روز معرفت نفس دست داده بود... اي بسا معارف كه از رؤياها براي سالكين كشف شده و بسا مقامات كه از رؤياي انبياء و ائمه عليهم السلام و بزرگان دين به سالك عنايت مي شود. در تفسير آيه: «لهم البشري في الحيات الدنيا و في الاخرة». روايتي وارد شده كه بشري در دنيا عبارت از رؤياهاي مبشره است كه او خود بيند و يا غير در حقش مي بيند. اين عبد ذليل خيلي اميدواري هايم به بعضي از رؤياهاست كه در آنها حضرات معصومين عليهم السلام را زيارت



[ صفحه 197]



كرده و مورد مرحمت هاي بزرگ شده ام و بسيار بوده كه از لذات آن رؤيا با لذت و راحت مي خفتم.

مستحب است در موقع خواب آيات از آمن الرسول تا آخر سوره آل عمران را قرائت نماييد و براي بيداري سحر آيه آخر سوره كهف «قل انما انا بشر مثلكم...» تا پايان آيه خوانده شود.

و نيز جزء مستحبات خواب تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام و سه بار آية الكرسي و يازده بار سوره توحيد مي باشد و چه خوب است كه اگر هنوز بعد از اين اذكار به خواب نرفته با آهنگ تنفس الله، الله گويد تا خوابش در ربايد و ديده شده كه بسا بدن در خواب است ولي نام عطرآگين دوست، زمزمه لب،



حتي به خواب بود به لب بي ارادتم

نام تو بر دهان من از من جدا مشو



(مولف)

و نه تنها خود در طهارت بود بلكه سعي كند بستر او نيز طاهر باشد

«و ثيابك فطهر».

طبعاً آن سالك كه اينگونه به بستر رود و اينگونه بيارامد از آغاز تا پايان خوابش همه عبادت باشد و جانش از نسايم رحمت حق برخوردار بود.



نسيمي كز بن آن كاكل آيو

مرا خوش تر ز بوي سنبل آيو



چو شو گيرم خيالت را در آغوش

سحر از بسترم بوي گل آيو



(باباطاهر)

چون نظم در كار سالك آمد، كه زود به بستر رود و به هنگام تهجد برخيزد، اين برنامه عادت و ملكه گردد و عيناً در وقت اراده كردن بيدار شود و چون بيدار شد به ياد آورد كه خواب او مرگي بود و زندگاني حيات جديدي.

به حضرت امام صادق عليه السلام خبر دادند كه فلان صحابه سر كار مرده و فردا



[ صفحه 198]



براي تشييع آماده باشيد. فردا صبح چون حضرت به خانه اش رفتند خبري نبود. متعلقه اش به خدمت امام رسيد و عرض كرد آقا وي ديشب بي هوش شده بود و ما تصور كرديم مرده و هم اكنون حالش خوب است. امام به بالينش نشستند و فرمودند: حالت چگونه است؟ گفت: آقا ديشب حالم بسيار بحراني و سخت بود، مردم و زنده شدم؛ امروز صبح بحمدالله حالم خوب است. حضرت فرمودند: حال تصور كن كه مردي و تو را در قبر نهادند و درهاي جهنم به رويت گشودند تو شروع به لابه و التماس كردي كه پروردگارا مرا به دنيا برگردان تا جبران مافات كنم و يك توبه واقعي نمايم؛ خداوند دعاي تو را پذيرفت و فرمان داد تو را به دنيا باز گردانند.

اي عزيز، هر سحر كه بيدار شدي چون دانستي كه از مرگي موقت باز گشتي تو نيز همين تصور را داشته باشي كه بيايد مرا و تو را خوابي كه ديگر به دنبال آن بيداري نيست و تا اين بيداري ها هست فرصت را براي بندگي حق غنيمت دان و گرنه به يقين دان:



آنكه خوابش بهتر از بيداري است

اين چنين بد زندگاني مرده به



(سعدي)

بسا در شبانه روز آنقدر مي خوابي كه شب ها خوابت نمي برد و براي به خواب رفتن قرص هاي مسكن خوري اين امراض از پرخوابي خيزد. تو چون زياد نخوابي و خوابت را برنامه و نظم بود چون سر بر بالين نهي بيني كه آن اذكار كه تجويز نمودم به انجام نرسد و تو را خواب در ربايد. لذات هر آنچه متعادل و كم تر بود لذت و بهره بيش بود. بيني افطار رمضان در كامت لذت بيش تر زايد از آن رو كه ساعاتي چند از خوراك چشم پوشيدي. بنابراين همي دان كه امساك كنندگان لذات از لذات دنيا هم بيش بهره دارند سواي آنكه در تربيت



[ صفحه 199]



نفس نيز توفيق بيش تري داشته اند. خواهي اين سخن را از زبان لقمان بشنوي؟ برخوان:



شنيدم كه لقمان پسر را ز مهر

باندرز فرمود كاي خوب چهر



مخور لقمه جز خسرواني خورش

كه تن يابدت ز آن خورش پرورش



مجو كام جز از بت نوش خند

ميارآم جز در اوج پرند



بگفت اي پدر پند ممكن سراي

بگفت اي پسر سوي معني گراي



چنان لقمه بر خويشتن گير تنگ

كه در كام نوشت نمايد شرنگ



به راحت مخسب آنقدر تا توان

كه خارت شود زير تن پرنيان



ز وصل پري باش چندان بري

كه در ديده ديوت نمايد پري



(جامي)

بنابراين يقين دان كه از لذات خواب و استراحت اهل تهجد بهره بيش تر دارند. و به عبدالله بن جندب حضرت امام صادق عليه السلام چنين فرمود:

«بر تو باد به كم خفتن در شبانگاه و كم گويي در روز چه در كالبد آدمي عضوي در سپاس كم تر از چشم و زبان نيست».

مادر حضرت سليمان عليه السلام به او مي گفت اي فرزند. بر تو باد به كم خفتن چه خواب تو را نيازمند مي كند در آن روز كه مردم همه محتاج عمل اند». [4] .



[ صفحه 200]




پاورقي

[1] الله يتوفي الانفس حين موتها و التي لم تمت في منامها فيمسك و التي قضي عليها الموت و يرسل الاخري الي اجل مسمي ان في ذلك لايات لقوم يتفكرون. الزمر 44:39.

[2] خصال، روايت شماره 400.

[3] تفسير مجمع البيان.

[4] يا ابن جندب: اقل النوم بالليل و الكلام بالنهار فما في جسد شئي اقل شكراً من العين و اللسان فان ام سليمان قالت سليمان عليه السلام: يا بني اياك و النوم فانه يفقرك يوم يحتاج الناس الي اعمالهم. بحارالانوار 78: 280.


بازگشت