بي بهرگي از سحر بزرگترين خسران


داني كه اوقات از جهت عبادت يكسان نيست، با آنكه هميشه اين در به روي بندگان باز است؛ ولي ماه گه در هلال باشد و گه در بدر و در ميان شب ها يك شب بيش تر شب قدر نيست و در ميان روزها ايام الله روزي چند بيش نباشد و ساعات نيز از نظر نورانيت ملكوتشان با هم تفاوت دارند و در ميان آنها هيچ ساعتي همچون ساعت آخر شب نباشد كه متأسفانه اكثر مومنين هم در اين ساعات از فيوضات بي بهره و در بستر غنوده اند.اي عزيز كل اين كتاب را نويسنده بر آن تاليف نمود كه عشق نماز شب در تو در افزايد. خدا كند كه جاذبه قرب او چراغي در دلت بر افروزد تا عزم جزم داري و اگر اسحار با بركتي را تاكنون در بحر عدم انداختي، شب هاي باقي مانده عمر را به غنيمت بري و از بستر بدرآيي و آهنگ كوي دوست كني. يكي از علماي تبريز از عارف بزرگوار آخوند ملاحسين قلي همداني دستور العملي خواست وي بر ملطفه اي اين جمله نگاشت: «الحذر، الحذر، من اربع قواطع، كثرة كلام و كثرة الطعام و كثرة المنام و كثرة معاشرة مع الانام و عليك به تغليبها و تبديلها بذكر الملك العلالم



[ صفحه 192]



و السلام» كه معني چنان باشد: «دوري دوري از چهار ره زن، پرگويي، پرخوري، پرخوابي و معاشرت زياد با مردم و بر تو باد به تبديل و دگرگوني اين كثرات به ياد پروردگار دانا و السلام».

و بدان كه در اين موجز همه چيز جمع است، چون از پرگويي دزديدي و از خواب زياد كاستي و از معاشرت بي جا صرفه جويي نمودي بيني كه در هر شبانه روز ساعاتي از عمر كه بر باد مي دادي به غنيمت گرفته؛ حال اين ساعات را به ياد وعبادت خدا بنشين. بدن نياز به خواب دارد، براي استراحت بدن از آغاز شب بهره گير تا بتواني در پايان شب برخيزي. جمله دوم وصيت حضرت اميرالمومنين با فرزندش حضرت امام حسن عليهماالسلام توصيه به نظم در كار است. در هر كار اگر برنامه و تصميم باشد ما به دنيا و آخرتمان، به روح و بدنمان مي رسيم؛ ولي تا زماني كه تو مي خواهي چهار پنج ساعت از آغاز شب را به هزل و لهو و تماشاي تلويزيون و يا صحبت دوستان گذراني طبعاً پايان شب توان برخاستن از بستر را نداري و يا خود را به زياد خفتن عادت داده اي.

«برحذر باشيد از زياد خفتن چه خواب زياد شخص را در روز قيامت فقير دارد». [1] .

و حضرت موسي علي نبينا و عليه السلام خداي را عرض كرد: پروردگار مبغوض ترين كس در نزد تو كيست؟ خطاب آمد آنكه همچون مرداري در شب بخسبد و روز در زمره هرزه گويان باشد. بسا ساعاتي از شب كه سر بر بالين داري ولي خوابت نميرد، و كم تر كسي است كه شب تا صبح به خواب رود، اگر از خواب خود بكاهي و زندگانيت با نظم باشد، چون سر بر بالنين نهي خوابت برد



[ صفحه 193]



و در ساعت مقرر بيدار شوي؛ خوش بر آن بنده منظم كه به خواب و عبادت و اكتساب دنيا و آخرت رسد و بهره هر دو جهانيش باشد. زهي آن بيدار دل كه از نسايم پربار سحر همه عمر بهره مند بوده، نافله شب و مناجات سحر دارد سپس به نافله صبح برخيزد؛ با دعاي صباح همراز اميرالمومنين عليه السلام در بامداد بود و از نسيم صبح چون غنچه بشكفد؛ چنين انساني در روز به آن جيفه شب خفته، روز غافل چه ماند؟!



تا در اين زندان فاني زندگاني باشدت

كنج عزلت گير تا گنج معاني باشدت



كام و ناكام اين زمان دركام خود درهم شكن

تا به كام خويش فردا كامراني باشدت



روزك چندي چو مردان صبركن در رنج و غم

تا كه بعد از رنج گنج شايگاني باشدت



روي خود را زعفراني كن به بيداري شب

تا بروز حشر روي ارغواني باشدت



صبحدم درهاي دولت خانه ها بگشاده اند

عرضه كن گر آن زمان راز نهاني باشدت



گر بميري در ميان زندگي عطار وار

چون در آيد مرگ عين زندگاني باشدت



(عطار)



[ صفحه 194]




پاورقي

[1] اياكم و كثرة النوم فان كثرة النوم يدع صاحبة فقيرا يوم القيامة. محمد صلي الله عليه و آله، بحارالانوار 180:76.


بازگشت