بهارستان سحر


اگر براي شبانه روز فصولي فرض نمايي بهارش سحر است، كه چون نسايم رحمتش وزيدن گيرد گلزار سپيده دمان را مي زايد.



به غنيمت شمر اي دوست دم عيسي صبح

تا دل مرده مگر زنده كني كاين دم از اوست



(سعدي)

از سرور عاشقان جانباز حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام بشنو:

«همانا كه ميان شب و روز «بين الطلوعين» گلستاني است كه نيكان در مرغزارش مي خرامند و پرهيزگاران در گلزارش متنعمند؛ خداي شما را بيامرزد خود را به بيداري عادت دهيد. قرآن را در آغاز شب تلاوت كنيد و در آخر شب با خضوع و خشوع و طلب آمرزش در خدمت پروردگارتان باشيد و آنگاه كه روز آمد از آن به نيكويي پذيرايي كنيد.

روزي كه ميهمان شماست در آن حتي از گناهان كوچك به



[ صفحه 157]



پرهيزيد؛ چه همين كوچك ها شما را به زشت ترين عيوب مي كشاند. نداي رحيل همچون سايه شما را دنبال مي كند.

هان كه آواي مرگ و نواي زنگ كاروان عمر همه دم در گوش شماست؛ خداوند از آنانتان قرار دهد كه عملش او را به كار داشته و علمش به او سود داده است».

(امام حسين عليه السلام)

داني كه خداوند حيات دنيا را حيات ندانست و فرمود:

«به راستي كه سراي آخرت سراي حيات است اگر بدانيد». [1] .

اما همين حيات دنيا را روزني است به آن حيات حقيقي كه تو را به آن مي پيوندد. اين سخن را از زبان اميرالمؤمنين عليه السلام بشنو:

«شب خيزي يكي از دو حيات است». [2] .

و جاي ديگر فرمود:

«سحر خيزي گلزار مشتاقان است». [3] .

و سيد الساجدين عليه السلام را با خداوند اين زمزمه بود كه:

«خداوندا شبم را به بيداري و عبادت آباد ساز تا در نماز شب با تو تنها به سر آرم و در تنهايي با تو آرام گيرم و درخواستهايم را با تو در ميان گذارم. [4] .

و باز حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند:



[ صفحه 158]



«سحرخيزي براي طاعت پروردگار بهار اولياء و گلزار سعادتمندان است». [5] .

و نيز فرمودند:

«شب خيزي براي ياد حق غنيمت اولياء و شيوه پرهيزگاران است». [6] .

گياهي كه نور نمي بيند و از گرمي خورشيد بي بهره مي ماند مي فسرد؛ بي رنگ مي شود، نمي بالد و به گل نمي نشيند. بر عكس آن گياه كه نور ديد، گرم شد، قدرت يافت باليد و به گل نشست.

اگر از نور باطن بهره داشته باشي چهره بي خبران را تيره مي بيني؛ نگاه به آنان دل را مي ميراند؛ آدمي را كدر مي كند، تارك الصلوةها نوعاً چنين اند برعكس آنان كه جان را به نور ذكر و ياد حق زنده داشتند و با نور حق برافروختند، ناصيه آنها شفق طلوع انوار الهي است و خداوند در وصف جمالشان فرمود:

«سيماي آنها از اثر سجود در چهره شان هويداست». [7] .

و چون به ايشان نگري خورشيد جان شان دلت را روشن كند؛ آينه چون مقابل ظلمت باشد بي فروغ است و زماني كه روبه روي خورشيد قرار گرفت، خود خورشيد مي شود. خواهي رخسارت از چنين نوري برخوردار باشد، كه هم خود نوراني باشي و هم به ديگران نور بخشي كني شب را به عبادت حق تعالي از بستر بدرآي نه يك شب، نه يك ماه كه بر اين كار خويشتن عادت ده بنگر تا اين مطلب از كجا گويم: امام صادق عليه السلام در تفسير آيه «سيماهم في وجوههم



[ صفحه 159]



من اثر السجود» فرمودند:

«بيداري شب است براي نماز». [8] .

اگر هنوزت باور نيامده باز به اين تذكرات بنگر:

«برترين عبادت بيداري چشمان است براي ياد خداوند منزه» [9] .

فرازي از نامه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام كه به عثمان حنيف مي نگارد:

«خوش به حال آن كس كه وظيفه واجبش را به پروردگار ادا كند؛ اگر سختي بر او پيش آيد شكيبا باشد؛ خواب را در شب كناري گذارد جز آنكه بر او غلبه نمايد و آنگاه هم بر زمين دراز كشد و دست را بالين سازد؛ معاشر گروهي باشد كه از ترس معاد خواب ندارند و شب هنگام پهلو به بستر نمي نهند؛ همواره لب هاي شان با ذكر پروردگارشان در اهتزاز است؛ هم آنان گه گناهان شان با استغفار محو شده؛ آنان حزب الله اند، كه رستگاران ايشانند». [10] .

بر ملكوت رسد آهي كه شب هنگام از سينه دردمندي خيزد؛ خوشا اشكي كه سحرگاه چشم گنه كاري را شويد. خوش آن ناله كه از دل جانسوزي برآيد. در بازار شب متاع پررونق اينهاست تو چيزي از اين امتعه گرانقدر داري؟



آه هاي آتشينم پرده هاي شب بسوخت

بر لب آمد و زتف دل هم زبان هم لب بسوخت





[ صفحه 160]





دوش در وقت سحر، آهي بر آوردم ز دل

در زمين آتش فتاد و بر فلك كوكب بسوخت



جان پرخونم كه مشتي خاك دامن گير اوست

گاه اندر تاب ماند و گاه اندر شب بسوخت



پرده پندار، كان چون سد اسكندر قوي است

آه خون آلود من هر شب بيك يا رب بسوخت



(عطار)



[ صفحه 161]




پاورقي

[1] ان الدار الآخرة لهي الحيوان لو كانوا يعلمون.

[2] السحر احد الحياتين. علي عليه السلام، غررالحكم.

[3] السحر روضة المشتاقين. علي عليه السلام، غررالحكم.

[4] واعمر ليلي بايقاظي فيه لعبادتك و تفردي بالتهجد لك و تجردي بسكوني اليك و انزال حوائجي بك. صحيفه سجاديه دعاي 47.

[5] سحر الليل في طاعة الله ربيع الاولياء و روضة السعداء علي عليه السلام، غررالحكم.

[6] سحر الليل بذكر الله غنيمة الاولياء و سجية الاتقياء. علي عليه السلام، غررالحكم.

[7] سيما هم في وجوههم من اثر السجود.

[8] «سيماهم في وجوههم من اثر السجود» هو السهر في الصلوة: امام صادق عليه السلام، تفسير نور الثقلين.

[9] افضل العبادة سهر العيون بذكر الله سبحانه. علي عليه السلام، غررالحكم.

[10] نهج البلاغه نامه 45.


بازگشت