چگونه نماز رمز رابطه ي انسان با خداست


شما در سخنراني خويش نماز و نيايش را رمز رابطه ي انسان با خدا تفسير نموديد، ممكن است اين نكته را به صورت روشن تري بيان فرماييد كه چگونه نماز و نيايش مي تواند رمز رابطه ي دوستانه ي انسان با خدا گردد؟

پاسخ

در آموزه هاي قرآن و پيامبر و خاندان او با چند سلسله بحث ها رو به رو مي شويم كه اگر بخواهيم در دين باوري و دينمداري، آگاه و درست انديش و درستكار باشيم و به رهاورد دين خدا و هدف آن نايل آييم، بايد همه را درست و ژرف نگرانه بنگريم و دريابيم؛ براي نمونه:

الف. بخشي از آموزه هاي قرآن و أهل بيت، آموزه هايي است كه نگاه و بينش ما را به جهان، جهان آفرين، انسان، فرجام تاريخ، هدفداري هستي، سعادت و رستگاري و نجات انسان و آن سوي مرزها و جهان پس از مرگ و پاداش و كيفر كارها و داشتن موضع



[ صفحه 188]



درست در برابر عدالت و استبداد يا حق و باطل و... شكل مي دهد. اين آموزه هاي سرنوشت ساز را، باورها و يا آموزه هاي عقيدتي مي گوييم كه بسيار مهم و اساسي است و برنامه ريزي و منش و رفتار جزيي و كلي هر فرد و جامعه و هر مديريت و جهاني از آنها مي جوشد.

ب. بخش ديگر از آموزه هاي ديني، يك سلسله برنامه هاي عبادي لحظه اي، شبانه روزي، هفتگي، ماهانه، سالانه و گاه يكبار در همه ي زندگي است، بسان دعا و نيايش، ذكر و ياد خدا، آمرزش خواهي و تمرين و تلاش هماره در بهداشتي زيستن، نماز و روزه و برنامه ي حج، انفاق و عبادت اقتصادي و مالي، احساس زنده بودن و نظارت بر روند جامعه و تاريخ و نظارت خواهي، محاسبه ي منصفانه ي خود و محاسبه پذيري و تلاش در اصلاح و خودسازي و خودشكوفايي هماره و...؛ اين ها در حقيقت راه هاي تقويت و شكوفايي آن عقايد و باورها در جان انسان و وسايل ارتباط گسست ناپذير انسان با خداست تا به مقام بندگي و پروا و رعايت حقوق خود و خدا و همنوع و حقوق و حرمت ناچيزترين تا بزرگ ترين پديده هاي هستي برسد.

ج. و بخش ديگر از آموزه هاي ديني، يك سلسله مقررات و قوانين فردي و اجتماعي و اقتصادي و... براي تضمين و تأمين عدالت و آزادي و امنيت و ديگر حقوق و حدود و مرزهاست.

نقش عبادت هاي ويژه بسان نماز و نيايش و ياد هماره ي خدا در شبانه روز با آن محتواي زيبا و پربار و سازنده - كه هر روز در آغاز روز و نيمه ي روز و ساعت هاي پاياني روز و آغازين ساعت هاي شب و



[ صفحه 189]



ساعت هاي پاياني شب، بارها با وضو و بهداشت جسم و توبه و آمرزش خواهي و پالايش جان و زبان و دل، رو به قبله و در برابر فرمانرواي مهر گستر هستي بايستيم و با او سخن دل بگوييم و او را بپرستيم و از او ياري بجوييم و با او باشيم و... اين تلاش در همراهي و همرنگي با او، از سويي آن باورها و عقايد را استحكام و استواري مي بخشد و از سوي ديگر ما را به پاك انديشي و پاك روشي و پاك رفتاري هر چه بيشتر برمي انگيزد؛ پس نماز و نيايش سمبل ارتباط با خدا و راز شكوفايي دوستي و عشق انسان با اوست. همچنانكه پرداخت زكات و حقوق مالي، سمبل رابطه ي دوستانه با مردم و رعايت حقوق آنان است.

به همين جهت است كه قرآن و روايات در ترسيم راز و رمزهاي نماز و نيايش، آن را ياد خدا عنوان مي دهد، و چشمه ي جوشاني براي استواري دل ها و استحكام اراده ها، امنيت جانها و آرامش خاطرها، رمز پايمردي ها و اعتمادها به خدا و خويشتن، راز وفاها و صفاها، كليد اميدها و نويدها، مايه ي روشني ضميرها و روان ها، و باعث زيبايي منش ها و سنجيدگي رفتارها و... مي نگرد و بر آن است كه انسان با ياد خدا به تعادل و توازن مي رسد و از ناهنجاريها بر كنار مي ماند و با فراموش ساختن خدا و رويگرداني از ياد او به ناهنجاري درون و برون گرفتار مي گردد.

قرآن هم هشدارها دارد كه:

«و من اعرض عن ذكري فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيمة اعمي -



[ صفحه 190]



قال رب لم حشرتني اعمي و قد كنت بصيرا - قال كذلك اتتك اياتنا فنسيتها و كذلك اليوم تنسي - و كذلك نجزي من اسرف و لم يؤمن بايات ربه و لعذاب الاخرة اشد و ابقي -» [1] .

و هر كس از ياد من رويگردان شود، زندگي تنگ و سختي خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا برمي انگيزيم. او مي گويد: پروردگارا، از چه رو مرا نابينا برانگيختي با آن كه در دنيا بينا بودم؟

خدا در پاسخ او مي فرمايد: درست همان گونه كه آيات و نشانه هاي يكتايي و قدرت ما بر تو آمد و آن را از ياد بردي، امروز همان سان از ياد مي روي. و اين گونه هر كه را به افراط و اسراف روي آورده و به نشانه هاي پروردگارش ايمان نياورده است سزا مي دهيم؛ و بي ترديد عذاب سراي آخرت، سخت تر و پايدارتر است.

و نيز داستان جامعه و تمدني را به تابلو مي برد كه به دليل ناسپاسي و رويگردانيدن از نماز و ياد خدا به سرنوشت دردناك و قهرآميزي گرفتار، و مايه ي عبرت آيندگان شد:

«لقد كان لسبا مسكنهم آية جنتان عن يمين و شمال كلوا من رزق ربكم و اشكروا له بلدة طيبة و رب غفور - فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم... ذلك جزيناهم بما كفروا و هل نجازي الا الكفور... و ظلموا أنفسهم فجعلناهم أحاديث و مزقناهم كل ممزق ان في ذلك لآيات لكل صبار شكور -» [2] .

به يقين براي جامعه و مردم «سبأ» در قلمرو سكونت شان نشانه اي از قدرت و يكتايي خدا بود: دو بوستان پرطراوت و پرميوه، يكي از جانب راست و ديگري از



[ صفحه 191]



جانب چپ آنان را در ميان گرفته بود؛ و ما به آنان پيام داديم كه: از روزي پروردگارتان بخوريد و او را سپاس گزاريد؛ چرا كه شهري پاك و پاكيزه و پرنعمت داريد و پروردگاري بسيار آمرزنده و بخشايشگر؛ اما آنان از ياد خدا و عدالت روي گرداندند؛ و ما هم سيل ويرانگر آن سد عظيم را به كيفر حق ناپذيريشان بر آنان فرستاديم، و دو باغ پرنعمت و زيباي آنان را به دو بوستاني كه تنها ميوه ي تلخ و درخت شوره گز و اندكي از كنار تنك داشت، تبديل ساختيم. اين كيفر عبرت انگيز و عبرت آموز را به خاطر آنكه نعمت هاي ما را ناسپاسي كردند، به آنان سزا داديم؛ و آيا ما، جز انسان هاي بسيار ناسپاس را اين گونه كيفر مي دهيم؟


پاورقي

[1] طه / آيه هاي 124 - 127.

[2] سبأ / 19 - 15.


بازگشت