اثر ارزش بخش و بها دهنده ي نماز به كارها


از ديگر اثرگزاري نماز و نيايش و رهاورد نيك آن در زندگي، آن است كه به ديگر كارهاي نيك انسان، روح و جان و بها مي دهد؛ چرا كه نماز در حقيقت مجموعه اي از انديشه و نيت، گفتار و منطق و رفتار ناب و خالصانه است، و روشن است كه انجام آن در شبانه روز آن هم چندين بار و به صورت منظم، روح اخلاص و راستي را در دنياي وجود نمازگزار زنده مي كند و او را از ناخالصي و دورويي و بازيگري و فقدان اخلاص و يكرنگي پيراسته مي سازد، و بدين وسيله به ديگر كارهاي نيك او نيز ارزش و بهايي تازه مي دهد.

بي جهت نيست كه امير نماز و اخلاص از اين برنامه ي معنوي و دانشگاه شبانه روزي، به ستون خيمه ي دين تعبير مي كند و مي فرمايد:

«و ألله ألله في الصلاة فانها عمود دينكم، ان قبلت قبل ما سواها و...؛» [1] .

خداي را به ياد آوريد! خداي را به ياد آوريد! شما را به نماز سفارش مي كنم، چرا كه نماز، ستون استوار دين شماست. اگر در روز رستاخيز نماز انسان مورد پذيرش قرار گيرد، ديگر كارهاي او پذيرفته مي شود...

و امام صادق از آن به نخستين چيزي تعبير مي كند كه در روز رستاخيز به آن نگريسته مي شود:

«اول ما ينظر في عمل العبد في يوم القيامة في صلاته؛ فان قبلت نظر في غيرها و ان لم يقبل لم ينظر في عمله بشي ء؛» [2] .



[ صفحه 178]



نخستين چيزي كه از مجموع كاركرد بندگان خدا در روز رستاخيز مورد نگرش فرشتگان قرار مي گيرد، نماز اوست؛ اگر نماز او پذيرفته شد، به ديگر كارهاي او هم نظر مي كنند وگرنه به آن ها نمي نگرند.

و نيز مي فرمايد:

«اول ما يحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت قبل ما سواها و ان ردت رد ما سواها؛»

نخستين چيزي كه در روز رستاخيز بندگان خدا از آن محاسبه مي گردند، نماز است؛ اگر نماز آنان مورد پذيرش قرار گيرد، ديگر كارهايشان پذيرفته مي شود و اگر پذيرفته نشد، ديگر كارها نيز پذيرفته نمي شود...

چرا كه نماز و نيايش رمز ارتباط انسان با خداست، و هنگامي كه رمز ارتباط، ناب و خالصانه و درست نبود و به هر دليلي روح اخلاص و راستي و يكرنگي - كه شرط پذيرفته شدن كارهاست - در آن زنده و پر نشاط نبود، روشن است كه ديگر كارها چه قدر بي روح و ناخالص و غير بهداشتي است و در نتيجه مردود مي شود.

با اين بيان از ديگر رهاورد نماز و نيايش، آن است كه به ديگر كارهاي نيك انسان، روح و جان و بها مي دهد.


پاورقي

[1] نهج البلاغه / نامه ي 47.

[2] مستدرك الوسايل / ج 1 / ص 173.


بازگشت