دو نكته ي درس آموز


الف. گفتني است كه آن پيشواي فرهنگ ساز و بزرگ مدافع حقوق انسان، بدان جهت اعلام دوستي معنوي با شخصيت زن و اظهار مهر آسماني به جامعه ي زنان يا نيمي از پيكر جامعه مي كند، [1] كه در آن روزگار سياه و جامعه و دنياي عقب مانده، فروغي در آسمان زن نمي درخشيد، و جامعه ي خشن و خمود و عبوس روزگار، به زنان و دختران خود به چشم حقارت و حماقت نگاه مي كرد، و آنان را چون كالاي بي ارزش يا مايه ي ننگ و عار خانواده به حساب مي آورد.

و آن اصلاحگر بزرگ آسماني با اين سخن بلند و منش تاريخ ساز خود در حقيقت مي خواهد خط بطلان بر انديشه ي منحط جاهليت بكشد و با اوج دادن زن به جايگاه حقيقي اش، نگاه اسلام خردگرا و رعايت گر كرامت انسان و تأمين كننده ي حقوق بشر را نسبت به زن بيان كند، و روشنگري نمايد كه زن نيز بسان مرد انسان است و ارزش



[ صفحه 97]



و شرافت و حقوق و وزن و نقش انساني برابر دارد، تا بدين وسيله درسي ماندگار و انديشاننده براي همه باشد، تا پس از چهارده قرن از بعثت پيامبر و فرود قرآن و ابلاغ آموزه هاي عدالت آفرين آن، و نيز كسب قله هايي بلند از دانش و تجربه هاي انساني در گذر تاريخ و آزمون و خطاهاي بسيار، واپسگراياني چون طالبان و ديگر مغزهاي سنگواره اي و هم انديش آنان، همچنان بسان روش زن ستيزانه ي جاهليت نينديشند و از تبعيض و ستم و حق كشي و داغ و درفش و ترور و خشونت و دريغ از ابتدايي ترين حقوق بشر براي انسان، به ويژه زن يا نيمي از پيكر جامعه، آن هم به نام قرآن و محمد صلي الله عليه و آله سخن نگويند و با وانهادن روشنگري كتاب خدا - كه شخصيت و كرامت و حقوق زن و مرد را دوشادوش هم طرح مي كند - كه «ان المسلمين و المسلمات.. -» [2] و «من قتل نفسا بغير نفس -» [3] و «أن النفس بالنفس و العيين... -» [4] و «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و... -» [5] - به روايتي - كه به جعل و ساخته بودن شبيه تر از



[ صفحه 98]



واقعيت است، و با آموزه هاي عدالت آفرين قرآن و منش و روش مترقي و بشر دوستانه ي آن در تضاد است - چنگ نزنند و به پيامبر نبندند كه فرمود: «أخروهن كما أخروهن الله»، زنان را از جامعه و حقوق و كرامت برابر با مردان پس بزنيد، همانسان كه خدا آنان را پس افكنده و عقب مانده خواسته است!! و آن گاه نظر دهند كه: پس، زن نمي تواند به قضاوت و فتوا و مديريت و زمامداري و حقوق و ارزش برابر برسد، و حتي در انسانيت، گواهي، خونبها و... به اندازه ي نيمي از مرد يا انسان درجه ي دوم به حساب مي آيد! [6] .


پاورقي

[1] آن حضرت مي فرمود: «خيركم خيركم لأهله، و أنا خيركم لأهلي؛»

بهترين شما مردم، حق شناس ترين و بهترين هاي شما در رفتار با خانواده ي خويش است و بدانيد كه من خوشرفتارترين و بهترين شما باخانواده ام هستم.

[2] احزاب / 35.

[3] مائده / 32.

[4] مائده / 45.

[5] توبه / 171. به راستي اگر هر كار سودمند و گام مثبتي - كه به صلاح انسان و در جهت خشنودي خدا باشد - «معروف» و پسنديده است، و هر كار منفي و زيانباري - كه به صلاح انسان و در جهت خشنودي خدا نباشد - «منكر» و ناپسند است، در آن صورت ظرفيت و ميدان ايفاي نقش زن، به گستره ي جهان است، چنانكه نقش و ظرفيت مرد، و در اين صورت هر دو، در شخصيت و مسئوليت و حقوق برابرند و نمي توان زن را انسان درجه ي دوم از نظر اصل انسانيت و شخصيت و نقش و مسئوليت و حقوق پنداشت. آنان كه در مورد زن چنين مي انديشند، آيا بر اين پندارند كه زن و مرد در آفرينش نابرابرند؟.

[6] بنگريد به مصاحبه هاي علمي علامه فضل الله - كه با عنوان «زن از نگاهي ديگر» به وسيله ي مجيد مرادي ترجمه، و به وسيله ي شركت چاپ و نشر بين الملل وابسته به انتشارات اميركبير چاپ شده است، و نيز بنگريد به سخنان آيت الله صانعي در درس خارج فقه در نقد و نفي اين ديدگاه كه در روزنامه ي اعتماد ملي به تاريخ 29 بهمن 85 نيز چاپ شده است.


بازگشت