نكته هاي بيدارگر


قرآن در اين آيات و اين مصاحبه ي انديشاننده، به اين نكته هاي بيدادگر توجه مي دهد:

1. هر انساني در اين جهان و جهان ديگر در گرو عملكرد خويش و در حقيقت، گرفتار بينش و منش و رفتار مترقي يا منحط خويش است و تنها با اصلاح درست آنها مي تواند خود را آزاد سازد و بسان بهشتيان به اوج آزادي و آزادگي و خشنودي خدا نايل آيد؛

«كل نفس بما كسبت رهينة - الا أصحاب اليمين - في جنات يتساءلون - عن المجرمين - ما سلككم في سقر -»

هر كسي در گرو دستاورد خويش است، جز سعادتمندان [كه با منش و كردار زيبايشان خود را آزاد ساخته اند.]



[ صفحه 76]



2. اين مصاحبه و گفت و شنود، ميان كساني است كه روزگاري در دنيا در كنار هم زيسته و با هم آشنا بوده و چهره ي بروني يكديگر را مي شناختند، اما از سويي به خاطر دورويي ها و ناخالصي ها و سوداگريها و رياكاري ها و چاپلوسي ها و از ديگر سو به دليل فضاي تيره و تار اختناق و استبداد و سانسور و فقدان آزادي و دموكراسي و شفافيت، از بينش و منش و كارهاي يكديگر بي خبر بودند، به همين جهت با ديدن برخي در دوزخ، بهت زده مي شوند و مي پرسند: شما كجا و دوزخ كجا؟ و چرا كار شما به اينجا رسيد؟

3. اين مصاحبه، نشان مي دهد كه دوزخيان تيره بخت در زندگي دنيا، رياكار و عوام باز و عوام پرور و مردم فريب زيسته اند، و با شگردهاي مردم فريب، از خود چهره اي نيك روش و پارسا و قهرمان عدالت و تقوا و اصولگرا و دين مدار و ارزشخواه به خورد ساده دلان داده اند، از خود ظاهري جالب، بسان ابوذر و سلمان و كميل و مالك به نمايش مي نهادند در حالي كه باطني انحصارگر و خشونت كيش بسان ابوسفيان و فرعون و قارون و شداد داشته و در دوزخ انحصارگري و خودكامگي و حق كشي گرفتار بوده اند و چون سراي آخرت، سراي آشكار شدن باطن ها و پايان فريبكاري هاست، كشتي نيرنگ و زورمداري آنان به گل نشسته و كارشان به دوزخ و كيفر عملكردشان كشيده شده است.

4. جالب است كه خود آنان در پاسخ پرسش بهشتيان سعادتمند مي گويند: ما كساني بوديم كه نماز شبانه روزي خود را - كه رمز ارتباط دوستانه با خدا بود - نمي خوانديم. از ثروت و دارايي خويش به



[ صفحه 77]



نيازمندان و گرسنگان و قربانيان غارت و سياست هاي ظالمانه و انحصاري خود چيزي نمي داديم و حقوق آنان را رعايت نمي كرديم، و با نشست و برخاست با بيهوده كاران، به كارهاي بيهوده و ظالمانه فرو مي رفتيم، و با عملكرد زورمدارانه ي خويش فرا رسيدن روز پاداش و كيفر را دروغ مي شمرديم.

آري، بدبختانه ما بر اين پندار و عملكرد ظالمانه ي خود پافشاري كرديم و به خود نيامديم و در روش استبدادي و انحصاري خود، به تجديد نظر و جبران و اصلاح كارها حاضر نشديم تا مرگ از راه رسيد و ما را در كام خود كشيد، و آن گاه به يقين رسيديم و رهاورد شوم كار خود را ديديم.

يكي از مفسران در تفسير اين آيات مي نويسد:

اين آيات، نشانگر آن است كه وانهادن كارهاي واجب و لازم يا عدم انجام درست آنها، در خور نكوهش و كيفر است؛ چرا كه دوزخيان، از رازهاي گرفتار شدن در دوزخ و كيفر را، وانهادن نماز و نيايش اعلام مي دارند، و اين نشانگر آن است كه حق ناپذيران نيز بسان حق طلبان و ايمان آورندگان مخاطب پيام خدا و كتاب و برنامه ي او هستند و نماز و انجام برنامه هاي ديني و رعايت مقررات خدا و حقوق مردم بر آنان نيز واجب است، و آنان علل دوزخي شدن خود را وانهادن نماز و نپرداختن حقوق مالي و ستم و حق كشي اعلام مي دارند. [1] .



[ صفحه 78]




پاورقي

[1] ترجمه ي مجمع البيان / ج 29 / ص 435 با همين قلم.


بازگشت