تحولات عاطفي در دوره ي نوجواني و بلوغ


كودك در اوايل تولد خود با دو احساس عمده و خودآورده ظاهر مي شود يكي احساس خوشحالي و لذت و ديگري ترس و ناراحتي است. اولي از طريق عكس العمل خنده و دومي از طريق عكس العمل گريه بروز مي كند. اين احساس هاي اوليه را كه لذت و الم مقدماتي و ابتدايي مي نامند انفعال عاطفي نيز گفته اند. ولي به مرور كه كودك رشد مي كند، خشم و محبت او ابعاد پيچيده تري پيدا مي كند. كودكي كه در يك سالگي عكس العمل ناراحتي او فقط گريه است در سه سالگي خشمگين مي شود و با گاز گرفتن و زدن، عكس العمل نشان مي دهد و در 7 سالگي با الگوهاي كلامي و فحش دادن و قهر كردن و امتناع و تضادورزي ممكن است واكنش نشان دهد و در نوجواني به پرخاشگري شديدتر روي آورد. علاوه بر اين عواطف جديدي از قبيل عشق و نفرت، تحقير و تحسين، علاقمندي به شهر و ديار، احساس زيبايي و زشتي احساس گناه و... براي اولين بار به صورت انفعالات بسيار عميق و شديد جلوه گر مي شوند و تحولات جديدي در گستره ي عواطف و هيجانات او پديدار مي شود.



[ صفحه 157]



آرزوها و آمال نوجوانان (خصوصاً در سنين 12 تا 14 سالگي) بطور نامنظم بسط و گسترش پيدا مي كند، خواست ها و نيازهايشان به صورت آشوب طلبي خاصي كه نشانه پيدايش قواي مردانگي و يا زنانگي است آشكار مي شود. نوجوانان در اين سنين ناخودآگاه چيزي را مي طلبند كه هنوز از نظر رواني و عاطفي براي آنها نامشخص و دور از تصور است. به همين جهت رفتار ظاهريشان بطور ناراحت كننده اي درهم و برهم مي شود. عواطفشان نارسا و نامتوازن مي شود، عكس العمل هايشان بصورت رفتارهاي عصبي در مي آيد و انفعالاتشان نسبت به جنس مخالف ممكن است به نحوي نابجا و مضحك بروز نمايد.

البته حالات عاطفي و رواني در نوجوانان از يك طرف بسيار زياد است و از طرف ديگر نمي توان گفت كه همه نوجوانان داراي يك يا چند نوع عواطف به خصوصي هستند؛ بلكه هر كدام به نوع يا انواعي از عواطف و حالات رواني متصف مي باشند كه همين امر وجه امتياز و اختلاف را در آنان باعث مي شود. مهمترين تحولات عاطفي و رواني در دوره نوجواني و بلوغ عبارت مي باشند از:

1ـ درون گرايي

يكي از مهمترين حالات عاطفي و رواني در دوره نوجواني «توجه به خود» مي باشد كه در آغاز به صورت درونگرايي و تفردجويي ظاهر مي شود. نوجوانان از سنين 12ـ 13 سالگي به بعد كم كم با اجتماع اطراف خود ناسازگار مي شوند، نسبت به واقعيت هاي عيني محيط كه آنها را در برگرفته است بي توجه مي گردند، اغلب اوقات به گوشه اي پناه مي برند و با فرو رفتن در تخيلات دور و دراز خود «خود» را موضوع مطالعه خود قرار مي دهند.

روانشناسان در توضيح رفتار درونگرايي نوجوانان علل بسياري را ذكر مي كنند كه از همه مهمتر پيدايش ناگهاني صفات ثانويه جنسي، پديدار شدن تمايلات مربوط به سائقه توليد مثل و گسترش ذهن در جهت هوش نظري را مي توان نام برد.

2ـ شدت و نوسان حالات عاطفي

گرايش به خويشتن و توجه به خود، و تنوع احساسات و عواطف و زودرنجي و حساسيت نوجوان را در برخورد با واقعيت هاي بيروني با دشواري مواجه مي كند. حالات و واكنش هاي عاطفي در اين دوره اغلب ناپايدار و در نوسان است. به طوري كه نوجوان به آساني با كوچكترين تحريك خشمناك و عصباني مي شود. حساسيت در برابر پديده هاي خارجي و اظهار نظر ديگران اوج مي گيرد. يك كنايه، يك اشاره يك



[ صفحه 158]



سرزنش كوچك مي تواند در آنها طوفاني از خشم و نفرت يا ترس و دلهره ايجاد كند و آنها را به رفتاري نامتعادل وادار كند. اما بلافاصله، پشيماني و ندامت را به دنبال دارد كه اغلب بعد از پيدايش اين حالات در نوجوانان بوجود مي آيد و همين باعث نوسان در حالات عاطفي نوجوان مي شود و نوجوان را بطور متوالي از شادي و خوشحالي به تأثر و افسردگي مي رساند (يا برعكس). درك اين تغيير خُلق و شدت شادي يا افسردگي براي كودكان و بزرگترها مشكل است، مخصوصاً اگر حادثه اي كاملاً بي اهميت و ناچيز علت چنان واكنشي باشد. همين مسئله يك نوع بي ثباتي و عدم تعادل در برقراري ارتباط صحيح با همسالان و بزرگتران را براي نوجوانان به وجود مي آورد.

يكي از روانشناسان بنام هارلوك (E.B.Hurlock) حالات هيجاني و عاطفي نوجوان را به خصوص در اوايل و اواسط دوره بلوغ داراي 5 مشخصه به شرح زير مي داند:

شدت، فقدان كنترل، عدم ثبات و يا تغيير ناگهاني از حالت شعف به حالت نوميدي افسردگي و خلق متغير و پيدا شدن احساسات عاقلانه مانند: وطن پرستي، وفاداري، احترام به ديگران و خداجويي.

يكي از دلايلي كه حالات هيجاني در پسران و دختران نوجوان، رنگ هاي مختلفي به خود مي گيرد و عواطف آنها مرتب دچار نوسان مي شود اين است كه آنها بيشتر متوجه خود هستند و با مشكلات مخصوص به سن خود سرگرم مي باشند و از جلد خود كمتر مي توانند بيرون آيند. از طرفي ديگر، طرح عكس العمل ها و حالات هيجاني آنها نيز مناسب با اين دوره نيست و فرصت آن را نداشته اند كه طرح جديدي براي واكنش هاي خود بريزند و اين خود باعث مي شود كه بيشتر در خود فرو روند.

بدخلقي، نوسان هيجان، حالت طغيان، نگراني، اضطراب و تمايل به گريه كردن با جزئي ترين تحريك، از ويژگي هاي عاطفي اوايل دوره نوجواني مي باشد. نوجوانان همانطور كه بيشتر به بلوغ دسترسي پيدا مي كنند كمتر هيجاني مي شوند و از ايجاد حالات هيجاني زياد در خود مانع مي شوند.


بازگشت