چرا بعضي از نمازگزاران به سوي گناه مي روند


ممكن است تا اينجا در ذهن برخي از خوانندگان باريك بين، اين سؤال مطرح شود كه اگر نماز واقعا انسان را از ارتكاب به گناه بازمي دارد، پس چرا گروهي از همين نمازگزاران به سوي گناه مي روند و از تعدي بر مال ديگران و احتكار و گرانفروشي و دروغ و تهمت و غيبت و... هراسي ندارند و... در پاسخ به اين سؤال، دانشمندان اسلامي مطالب بسياري نوشته اند كه ما در اينجا به جهت رعايت اختصار به ذكر نمونه اي از آنها اكتفا مي نماييم:

شهيد ثاني در كتاب اسرار الصلوة در اين باره مي نويسد:

سعادت و خوشبختي و دريافت فيض هاي رباني هنگامي براي نمازگزار حاصل مي شود كه با تمام وجود و با اخلاص به الفاظ و معاني و حركات و سكنات نماز



[ صفحه 61]



توجه كند و در اسرار و رموز آن تفكر و دقت نمايد.

بايد در حال نماز جز پروردگار عالم از همه قطع ارتباط كند و با صدق و اخلاص تنها به او روي آورد و با ذكر اشهد ان لا اله الا الله (جز خدا معبود ديگري نيست) با حضرت احديت تجديد عهد نمايد... اين گونه نماز است كه انسان را از زشتي ها و پليدي ها بازداشته و موجب تقرب به خدا و سعادت وي مي گردد.

استاد علامه طباطبايي (ره) در تفسير آيه شريفه: «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر» مي فرمايد:

بازدارندگي نماز يك بازدارندگي اقتضايي است و به صورت علت تامه نيست كه هر جا وجود داشته باشد معلول هم پشت سر آن باشد بدين توضيح: نمازگزاري كه پنج بار در شبانه روز نماز بگذارد اگر در يك محيط سالم به آن اهتمام ورزد، طبيعت نماز او را از هر گناه كبيره كه ذوق ديني مخالف آن است مانند: قتل نفس، تعدي به مال يتيم، زنا و هر آنچه طبع سليم و فطرت دست نخورده آن را بد مي شمرد، جلوگيري و ممانعت مي كند، چون در خود نماز ايمان و ياد خداو تلقين به عذاب و روز جزا و درخواست پيروي از راه راست و صواب... گنجانده شده و اين معاني انسان را وا مي دارد كه با تمام روح و بدن به درگاه با عظمت پروردگار رو آورده و با سپاس و حمد و شكر الهي مكالمه را آغاز و با سلام دادن به خود و بندگان صالح و نيكوكار، آن را پايان



[ صفحه 62]



دهد. علاوه بر اين معاني ارزنده، نماز انسان را وا مي دارد كه از نجاست لباس و بدن و غصبي بودن مكان و لباس، اجتناب ورزيده و با توجه به قبله نماز را شروع كند و در صورتي كه انسان مدتي به نماز ادامه دهد و واقعا شرايط مذكور را عملي سازد، در او يك روحيه خودداري از گناه به وجود مي آورد كه هميشه او را به خوبي ها و خيرات دعوت كرده، از زشتي ها و پليدي ها بازمي دارد، به حدي كه اگر يك مربي صالح و لايق به اين كار دعوت مي شد، نمي توانست اين وظيفه را مانند نماز به عهده بگيرد.

ناگفته پيداست كه اين دو عالم بزرگوار مطالب فوق را با تكيه بر آيات و روايات فراوان از ائمه هدي در اين زمينه بيان نموده اند، لذا از نظر تعاليم اسلامي نمازي مقبول درگاه حضرت حق جل جلاله مي گردد كه انسان را از مفاسد و فحشا دور نگاه دارد.

خداي سبحان در كتاب خود ضمن آياتي چند برخي از نمازگزاران را مورد ملامت و سرزنش قرار داده (مثلا در سوره مريم، آيه 58)، مي فرمايد:

برخي نماز را ضايع مي كنند و پيرو شهوات و خواسته هاي شيطاني هستند، اين چنين مردمي گمراه و حيران خواهند گشت.

نيز در سوره ماعون، آيه 3، مي فرمايد:

پس واي بر آن نمازگزاران كه دل از ياد خدا غافل دارند و نماز را سهل مي انگارند.



[ صفحه 63]



آري هستند نمازگزاراني كه خداوند حتي يك نماز آنها را قبول نمي كند. در اين رابطه روايتي از امام صادق (ع) منقول است كه مي فرمايد:

به خدا سوگند پنجاه سال از زندگي مردمي مي گذرد و حال آنكه خداوند حتي يك نماز او را قبول نكرده است، چه چيزي سخت تر از اين است؟!

بطور حتم نمازي كه در آن حضور قلب نباشد، تقليد است. عادت است نه عبادت. چنين نمازگزاري اورادي را بر دهان مي راند بدون آنكه خود بفهمد چه مي گويد. خدا را مي خواند اما غير او را مي جويد.

در حديثي از امام باقر (ع)، نقل است كه فرمود:

از نماز بنده خدا، بالا مي رود (قبول درگاه خدا مي شود) نصف آن يا يك سوم آن يا يك چهارم يا يك پنجم و... و از نماز او چيزي بالا نمي رود، مگر آنچه را با قلبش به آن توجه كرده است. [1] .

نمازي مورد قبول درگاه حق تعالي و تربيت كننده آدمي است كه در آن، دل با آنچه زبان مي گويد، هماهنگ باشد. هنگامي نماز و اذكار و اوراد آن ريشه هاي مفاسد را در دل نمازگزار مي خشكاند كه به راستي از احساسات دروني شخص نمازگزار سرچشمه گرفته باشد والا نمازي كه به حسب عادت و يا از سر ريا و تظاهر صورت پذيرد، فايده معنوي و تربيتي نخواهد داشت. چنين شخصي ممكن است در ظاهر بنده خدا باشد، اما در باطن مطيع نفس خويش و بنده شيطان مي باشد.



[ صفحه 64]



حضرت رسول اكرم (ص) فرمود:

نماز نيست براي كسي كه اطاعت نماز را نكند و اطاعت كردن نماز آن است كه انسان دست از كارهاي زشت و ناپسند بردارد.

همچنين از امام صادق (ع) روايت شده است كه فرمود:

كسي كه دوست دارد بفهمد نمازش قبول شده يا نه، نظر كند كه آيا نمازش او را از كارهاي زشت و ناپسند جلوگيري مي كند به همان اندازه هم نمازش قبول شده. [2] .

ناگفته نماند اگر در بين نمازگزاران احيانا نمازگزاري مشاهده شود كه گه گاهي مرتكب معصيتي مي شود، نمي توان حكم كلي درباره او صادر كرد و مثلا گفت: نمازش او را از انجام كارهاي زشت و ناپسند دور نداشته است.

اي بسا كه همان شخص اگر نماز نمي خواند به معاصي بزرگتري آلوده مي گشت و اگر انتظار داشته باشيم كه نمازگزاري از سن تكليف مرتكب هيچ گناه صغيره و كبيره اي نشود، انتظار بي جايي داشته ايم و بايد آن شخص را جزء معصومين به حساب آوريم.

وانگهي به قول يكي از علماي دين هر نمازي به همان اندازه كه از شرايط كمال و روح عبادت برخوردار است نهي از فحشاء و منكر مي كند، گاه نهي كلي و جامع است و گاه نهي جزئي و محدود. ممكن نيست كسي نماز بخواند و هيچ گونه اثري در او نبخشد، هر چند نمازش صوري باشد، هر چند آلوده به گناه نيز باشد.

البته اين گونه نماز تأثيرش كم است، اين گونه افراد اگر همان نماز را



[ صفحه 65]



نمي خواندند از اين هم آلوده تر بودند.

نهي از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زيادي دارد و هر نمازي به نسبت رعايت شرايط داراي بعضي از اين درجات است. [3] .

روان شناسان معتقدند كه براي هدايت افراد ناصالح، بهترين راه، استفاده از قوه روحاني خود آنها است، بدين صورت كه هر گاه فردي منحرف، ساعاتي در شبانه روز را به «درونگرايي» (نماز و نيايش) اختصاص دهد و با تجسم اعمال زشت خود، در دنياي انديشه به خود بگويد: «من، انسانم و بايد از اوصاف انساني بهره اي داشته باشم، من شايستگي راهيابي به دنياي صفا و پاكي ها و ايمان را دارم.»

پس از مدت زماني قطعا از آلودگي ها نجات مي يابد. [4] .

از اينها گذشته اگر خواننده دقيق النظر سري به دادگاه ها، دادگستري ها زده و پرونده افراد را ملاحظه نمايد، درخواهد يافت كساني كه نماز مي خوانند كمتر پرونده دارند و بي نمازها داراي پرونده بيشتري هستند و اگر خواننده اين سطور در دادگاهي ملاحظه نمود كه نمازگزاري داراي پرونده هست متوجه اين نكته خواهد شد كه جرمش كم بوده است و يا شايد از نمازگزاران حقيقي نبوده و بر حسب عادت آدابي را انجام مي داده است. لكن با اين همه همان نماز صوري كه او مي خواند، ممكن است روزي وي را به توبه و انابه وادارد.

در اين رابطه دكتر كارل مي نويسد:

آمار جنايت ها نشان داده است كه بطور متوسط كساني كه به عنوان مجرم و جنايتكار در جامعه شناخته شده اند، كساني هستند كه يا هيچ و يا بسيار اندك و جاهلانه نيايش مي كنند و برعكس در همان سطح و در



[ صفحه 66]



همان مسير و در همان تيپ اجتماعي و طبقه اقتصادي. غالبا آنها كه هنوز سنت نيايش را حفظ كرده اند، از ارتكاب جنايت مصونند و گاه اگر دست مي آلايند به صورت حرفه اي و سرگرمي دايمي و صفت و مشخصشان نيست بلكه به گونه لغزش و يا حادثه اي در زندگي آنها است. [5] .

آماري كه محققين روان شناس از روي آمارهاي كشورهاي مختلف جهان گرفته اند به اين نتيجه مسلم رسيده اند كه قتل، جنايات، دزدي، خلاف و طلاق در كشورهاي معتقد و مؤمن (به عبارت بهتر ملت هاي اهل نيايش و پاي بند به دين و مذهب) به مراتب كمتر از كشورهاي بي دين و لاقيد غير نمازگزار است. [6] .

اگر در ميان ملت هاي جهان مردمي مشاهده مي شوند كه در شهوات و بي بند و باري و فساد اخلاقي غرق گشته اند به خاطر روي گرداني از خدا و بي توجهي به نيايش بوده است.

باز دكتر كارل در اين باره مي نويسد:

با يك تجربه سخت دردناك و تلخ آموختيم كه فقدان احساس اخلاقي و عرفاني در ميان اكثريت عناصر فعال يك ملت زمينه زوال قطعي ملت و انقياد او را در بند بيگانه تدارك مي بيند. اجتماعاتي كه احتياج به نيايش را در خود كشته اند، معمولا از فساد و زوال، مصون نخواهند بود. [7] .

اين پزشك مشهور جهان در جاي ديگر مي نويسد:

سعادت بشر وقتي تأمين مي شود كه انديشه و قلب وي



[ صفحه 67]



با هم پرورش يابند. تمدن اروپايي اين عيب را دارد كه مغز را بيش از اندازه تقويت كرده است كه ترقي علوم و صنايع نتيجه آن است و قلب را متروك گذاشته است و از اين جهت ايمان و عشق به فضايل اخلاقي كه ثمره آن است، ضعيف يا نابود شده است و جميع بدبختي هاي ما در اين دوره و مفاسد تمدن حاضر (كه نسل جوان را فريبكارانه به سوي خود مي كشد) ناشي از همين است. [8] .

يكي از پيشوايان برجسته آمريكايي مي گويد:

خوب است به آنها (جوان و كودك) ياد بدهيم كه دعاهايي با جملات مختصر روزي چند مرتبه تكرار بنمايند. و به آنها تعليم دهيم كه دعا بهترين طريق رفع هر احتياج و برآوردن هر موضوعي است... همين فكر كه، جوانان مي توانند كار بسيار مهمي انجام دهند... نظر آنها را نسبت به جهان بسط و توسعه مي دهد و نسبت به امور واقعا مهم، در آنها توليد علاقه مي نمايد و آنها را نزديك به خدا نگاه مي دارد و شايق به خدمت مي نمايد و حس مأموريت خاصي به آنها مي دهد و از تسليم شدن به گناهان سهل الحصول (و مفاسد)، بازشان مي دارد. [9] .

و اين همان چيزي است كه قرآن مجيد هزار و پانصد سال پيش در يك جمله خلاصه نمود:

«ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر»



[ صفحه 70]




پاورقي

[1] وسائل الشيعه، ج 3، ص 53.

[2] مجمع البيان، علامه طبرسي.

[3] تفسير نمونه، جمعي از دانشمندان، ج 9، ص 285.

[4] برگرفته از كتاب چرا نماز بخوانيم، ص 19.

[5] راه و رسم زندگي، الكسيس كارل، ص 88.

[6] همان، ص 88.

[7] همان، ص 57.

[8] همان، ص 137.

[9] اين همان دستوري است كه قرآن كريم پانزده قرن پيش براي تعليم كودكان و نوجوانان صادر نموده است. پيامبر (ص) براي آشنايي كودكان با نماز به يكي از ياران خود فرمود: «كودكان خود را در هفت سالگي به گزاردن نماز امر نماييد.».


بازگشت