غصبي نبودن مكان نماز(1)


«دزدي كه شاخ و دم نداره.»

يه سجاده قشنگ خريده بود براي مادرش. مي گفت يه سوغاتي خريده كه هر وقت مادرش روش نماز خوند، براش دعا كنه.

بيرون كه رفت يكي از بچه ها سجاده رو از توي كيفش برداشت و پهن كرد تا روش نماز بخونه. بهش گفتم: بابا! راضي نيست، برندار.

ـ «مگه مي خوام بخورمش؟! راضي نيست كه نباشه! دو ركعت نماز مي خونم و مي گذارمش سرجاش».

حرف توي كلش نمي رفت. هم نمازش باطل بود، هم گناه كرده بود. [1] .



[ صفحه 43]




پاورقي

[1] عروة الوثقي، مكان المصلي، مسأله 1.


بازگشت