نماز پدر


محمد احمدي

مي آيد باد

پدر نماز مي خواند

پرده ي سفيد

ناز مي كند كتف خسته ي پدر را

برگ هاي زرد

مي نشينند بر دوش پدر

و زردي شان را

فراموش مي كنند

كاش

برگ كوچك زردي بودم.....



[ صفحه 84]




بازگشت