نگرش و رفتار ديني دانش آموزان را چگونه تقويت كنيم


دكتر علي قائمي

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

«وعنت الوجوه للحي القيوم و قدخاب من حمل ظلما. نحمده و نستعينه و نومن به و نتوكل عليه ولا حول ولا قوة الا باللَّه العلي العظيم.»

موضوعي كه براي عرض در اين گردهمايي شريف بر عهده من گذاشته شد، تحت عنوان چگونگي تقويت و تثبيت نگرش و رفتار ديني در دانش آموزان، با تكيه بر مسأله ي نماز است. من اين بحث را حدود يك ماه قبل در يك گردهمايي محدود 10 - 12 نفري از معاونان محترم دانشگاه آزاد اسلامي عرضه كردم و با تجديد نظر و اصلاحاتي آن را براي اين سمينار در نظر گرفتم. قبلاً عرض كنم كه من براي بيان و تشريح اين موضوع دو نكته را مورد نظر قرار مي دهم.

مقدمه ي اول اين است كه چه كنيم فرزندان ما دين را آسانتر بپذيرند و به آن شوق و رغبتي داشته باشند؟ مرز سنّي بحث را دوران كودكي و نوجواني گذاشته ام كه از ولادت تا پايان سنّ هيجده را در بر مي گيرد.



[ صفحه 86]



براي ورود در بحث ابتدا از ماهيت و منشاء رفتار از نظر علمي آغاز مي كنم.

رفتار را از نظر علمي عبارت مي دانيم از مجموعه ي حالات، حركات و مواضع آدمي. حالت غم و شادي يك رفتار است، جنبش و حركت و آمد و شد انسان يك رفتار است. موضع نيك يا بد ما در برابر يك جريان يا يك واقعه، يك رفتار است. براي ريشه ي رفتار، دانشمندان چند مسأله را مطرح كرده اند.

يكي از ريشه هاي رفتار، غريزه است. غريزه را نيرويي مي دانيم مرموز و پيچيده كه فعاليت موجود زنده را جهت مي دهد و داراي بعد انفعالي، معرفتي و حركتي است.

عامل دوم و منشاء دوم را فطرت مي دانيم كه همان نيروست با تكيه بر بعد خدا آشنايي و معنوي انسان.

عامل سّوم شرايط زيستي - رواني است كه ساخت جسمي بدن، ساخت جسمي انسان، متابوليسم و جو خوني - غدّه اي انسان را در بر مي گيرد.

عامل چهارم مكتسبات، آموخته ها و يافته هاي انسان به صورت مستقيم و غير مستقيم است.

عامل پنجم فرآيندي از همه ي اينهاست.

امّا در باره نگرش ديني و رابطه ي آن با رفتار. براي اينكه بحث منسجم تر بشود، ابتدا ديدگاهها و برداشتهايي را كه در اين قسمت وجود دارد، عرض مي كنم تا معلوم بشود درباره ي چه چيزي صحبت مي كنم. من دين را عبارت مي دانم از مجموعه ي تعاليم و دستورهايي كه رعايت آنها حافظ نظام بشر است و تأمين كننده ي سعادت او در دو جهان و از جانب خدا به وسيله ي پيامبران به بشر اعلام شده است. نگرش ديني در بينش من عبارت است از داشتن نوعي ديد



[ صفحه 87]



موضع گيرانه راجع به آن تعاليم و دستورها. تربيت مذهبي كودك در واقع مجموعه اي از اقدامات، زمينه سازيها و تلاشها براي ايجاد دگرگوني در فكر و عمل است كه منطبق با آن تعاليم و دستورها باشد. بر اين اساس براي ايجاد آن نگرش و ايجاد آن دگرگوني در رفتار و عمل بايد از طريق همه ي برنامه ها و آموزشها اقدام كنيم و قبلاً عرض مي كنم كه فطري بودن خدا شناسي و دين پذيري، خود در شكل گيري رفتار ما مؤثر است و تجلّياتش هم در كودك مشخص است، از جمله به صورت پرستش كودكان از مبدأ و منشأ امور، به صورت سيري ناپذيري و بي نهايت جويي اش در همه ي زمينه هاي مادّي و معنوي، به صورت خستگي ناپذيري كودك در راه تحقق كمال و به صورت ميل به دفاع از حق و نشر و عموميت دادن آن. تجلّي اين دين خواهي را در سنين نوجواني به صورتهاي كاملتر مي بينيم، از جمله خواستاري ارزيابي عقيده و آموخته هاي گذشته، پيدايي شور و شوق مذهبي و اوج احساسات مذهبي كه مورد تأييد همه ي روان شناسان مادّي و غير مادي است. پديد آمدن روح توحيدي در نوجوان، شيفتگي در برابر ارزشها و قداستها، تلاش در حد بذل جان در راه هدفي كه به نظر نوجوان مقدّس آيد، ميل به پاكي و قداست و سير في اللَّه و فناي في اللَّه كه در همه ي نوجوانان از مرز سنّي دوازده و سيزده و مخصوصاً در دختران ملاحظه مي شود. در كل براي يك نوجوان در مرحله ي اين سنين جهان رنگ خدايي مي گيرد و اين بيداري، زمينه را براي ايجاد يك خلاء رواني فراهم مي كند كه اگر اين خلاء رواني توسط افراد اصيل و آگاه پر شود فَبِهَاالْمُرادُ، در غير اين صورت افراد آلوده و منافق اين خلاء را پر مي كنند.

در زمينه ي لزوم و ضرورت تقويت مذهب، اگر ما دين را به زباني شامل



[ صفحه 88]



دستورالعمل حيات بدانيم، ناگزير بايد به اين جنبه ها اذعان كنيم:

1- اين تعليمات در بر گيرنده همه ي ابعاد وجودي انسان است.

2- تعاليم دين همه ي واقعيت هاي جامعه از سياست و فرهنگ و اقتصاد و اجتماع را شامل است و درباره ي آنها رأي و نظر دارد.

3- دستورهاي ديني براي همه ي انسانها در همه ي مناطق است.

4- تربيت ديني براي همه ي انسانها و همه ي گروهها از زن و مرد و پير و جوان مطرح خواهد بود. در مورد ضرورت تربيت ديني چند نكته را عرض مي كنم كه مخصوصاً به وضع امروز جامعه ي ما مربوط مي شود. به گفته ي يكي از روان كاوان بزرگ، دينداري و ايمانداري در عصر ما يك ضرورت است، از آن بابت كه ايمان ستوني است كه ما را در طوفان زندگي از افتادن و مغلوب شدن نگاه مي دارد. آن كس كه مذهب ندارد، همچون غريقي است كه مدام در درياي شك و ترديد و بي تكليفي دست و پا مي زند و هر روز و هر ساعت عقيده اي دارد و با خود و طبيعت، خود و اهل دنيا پيوسته در جدال و كشمكش است. تقويت دين مخصوصاً براي نسل نوجوان، به دليل كنترل اضطرابات دروني كه از خصائص اين سن است، كنترل و تعديل غريزه ي جنسي كه آغاز بيداري اش باز در نوجواني است، كنترل افراد در برابر آلودگيها و گناهان، توجّه به وظايف شخصي هر فرد در حيات روزمرّه، تحت ضابطه درآوردن روابط انساني و اجتماعي، دادن آگاهيهاي اقناعي در جنبه ي چرايي زندگي يا فلسفه ي حيات، آشنا كردن فرد به سير و كيفيت حيات اين جهاني و در ارتباط با حيات آن جهاني و در كل آشنا كردن و پاي بند كردن نوجوان به وجود حسابرسي دقيق در آفرينش، ضروري است. اهميت تقويت احساس مذهبي براي نسل ما در عصر حاضر به چند دليل است:



[ صفحه 89]



1- گسترش آلودگي در جهان امروز.

2- توسعه ي خطر اعتياد به همه ي صورتهايش در جهان ما.

3- توسعه تبليغات زهرآگين خصم در عرصه ي جهاني، به ويژه در سركوبي اسلام.

4- سوءاستفاده از مذهب پذيري مردم و القائات وارونه به اسم مذهب.

5- وجود دو راهي و شك و ترديدهاي ناشي از ايسم هاي موجود در جهان.

6- وجود تمايل به بي قيدي ها و احساس رهايي از همه ي آنچه تحت عنوان قيد است و به همين ترتيب نياز به تعديل خودپرستيها و خود مداريهاي بشر امروز و ايجاد قيد و كنترل براي هواي نفس انسان.

مقدمه ي دوم اساس ايمان است كه ما بايد در ايجاد و تنفيذ آن در روان كودك و نوجوان بكوشيم. حديثي از امام رضا عليه السلام را نقل مي كنم كه فرمودند:

«عَقْدُ بِالقَلبِ وَ لَفْظُ بِاللّسانِ وَ عَمَلُ بِالجوارح» . در حديثي ديگر امام رضا (ع) اركان ايمان را چهار قسمت كرده اند: «اَلَتوكُلُّ عَلَي اللَّه وِ اَلرِضا بِقَضاء اللَّه وَالتَسْليمِ لاَمْرِاللَّه وَ التَّفويضِ اِلي اللَّه» . [1] مراحل ايمان را علما چهار مرحله مي دانند: مرحله ي شناخت، مرحله ي باورو تسليم، مرحله ي مراقبت و تقوي در عمل، مرحله ي رسيدن به يقين. شكل عبادات هم كه مي خواهيم كودك و نوجوان را به انجام آنها ترغيب كنيم، ممكن است داراي صورت فردي يا جمعي باشد، يا به صورت بدني باشد، مثل نماز و روزه و سعي ميان صفا و مروه، رواني باشد مثل اعتقاد و در همه حال اين مهّم است كه در عبادت بتوانيم پيوند انسان با خدا را براي نوجوانان تنظيم كنيم.



[ صفحه 90]



امّا در طريق ورود به تربيت مذهبي، اولين مسأله ي بحث از طريق كسب ايمان است. چگونه مي توانيم ايمان را كسب كنيم كه از آن طريق نوجوان را جهت بدهيم يا كودك را به تربيت ديني سوق بدهيم. نخستين راه كسب ايمان، عمل است. من عمل را بر آموزشهاي القايي و تقريري مقدم داشتم، به اين خاطر كه كودك از راه عمل بيشتر مي آموزد تا از راه القائات و آموزش. به عبارت ديگر روش الگويي و عرضه و نمونه از مهم ترين روشهاي تربيت است كه در اسلام هم به آن تكيه شده. كودك از راه مشاهده ي مستقيم، عمل والدين و مربيان و حالات و رفتار اينها را مي بيند و بر اساس حسّ قهرمان پرستي يا قهرمان دوستي كه در نهاد هر انسان هست، سعي مي كند خودش را با او همانند كند و آن گاه به تقليد از رفتار و عمل بپردازد. بر اين اساس تنها دانسته ها براي كودكان ما كارساز نيستند، دين آموزي بايد مستلزم عمل و رعايت عمل باشد.

مسأله ي دوم در طريق كسب ايمان، مسأله ي آموزش است، يعني به همراه عمل ديني براي كودكان و نوجوانان، آموزش وجود دارد. البته در هر سنّي مقتضايي براي آن قائليم. امّا در طريق آموزش، نخستين مسأله ي دامنه ي معرفتي است كه در دين بايد به كودك و نوجوان القاء كنيم. معرفت در مورد خداي يگانه، مسأله ي خلقش، امرش، علمش، قدرتش و اراده اش، و از اين قبيل. در مورد عدالت خدا در مورد هدايت و رهبري خداوند، در مورد حسابرسي و معادش، در مورد احاطه و نظارت بي انقطاعش بر بندگان، در مورد ذكر نعمتهاي خدا، در مورد مفاهيم مذهبي مثل عبادت، قرب و تقوي، در مورد عنايتها و امدادها، در مورد توجه دادن به عاقبت نيكي و بدي و در مورد تفهيم وظيفه عبادت براي افراد. راه معرفت چگونه مي تواند باشد؟ راه معرفت، راه القاء است، راه تذكر است، راه



[ صفحه 91]



توصيف زيباييهاي آفرينش است، راه واداشتن به تماشاي جهان هستي و پي بردن به عظمت خداست. علي (ع) فرمود: من هرگز درباره ي مسأله اي كه با چشم ديده ام، شك روا نداشته ام. مي خواهم بگويم تماشاي صحنه هاي طبيعت و زيباييها و پيچيدگيهايش يكي از راههاي كسب معرفت است. حدّ معرفت چقدر مي تواند باشد؟ حد معرفت بايد به ميزاني برسد كه محو آثار تيره ي گناهان كند، درمان بيماريهاي اخلاقي كند، عقده ها را از هم بگشايد و مصداق اين مسأله باشد؛ آن نماز نمازي باشد كه تَنْهي عَنِ الفَحْشاء وَالْمُنْكَر باشد. در كل اصل در رشد اعتقادي، يافتن ارزش تعليم دين است، شناخت خدا و رابطه اش با پديده هاست، آگاهي از وظايف انسان در راه خدا و شناخت نوع مواضع در حيات است. در تربيت مذهبي نسل چند اصل را مورد عنايت قرار مي دهيم:

1- رعايت شرط سنّ است كه هر سني مفتضايي دارد و زياني و هر فرد در هر مرحله از درك و فهمي متناسب با آن برخوردار است.

2- شرط جنس است كه پسران و دختران در اين زمينه متفاوتند. يكي دو سال قبل سميناري درباره ي مسأله ي پرورش مذهبي در تهران برگزار شد و من درباره ي تفاوتهاي مذهبي دختران و پسران در آنجا مطرح كردم. بعد اقناعي و تبيين مباحث از راه منطق و استدلال، كودك پسند و جوان پسند است. توجه به سطح فهم و ادراك افراد و طرز برداشت آنها، ايجاد رابطه بين مذهب و زندگي بسيار اهميت دارد تا انسان بفهمد آنچه را كه فرا مي گيرد در زندگي روزمره اش مؤثر است. حالا وارد بحثي درباره ي برگزاري مطلوب مراسم ديني در خانه، در مدرسه و در جامعه مي شوم و اينكه چه راه و روشهايي را در اين زمينه در پيش بگيريم تا مراسم ديني كه يك بعدش نماز و بعد ديگرش رعايت شعائر مذهبي است و از



[ صفحه 92]



اين قبيل، در جامعه عمل بشود. به عبارت ديگر ما در خانه، در مدرسه و در جامعه براي برگزاري نماز، براي برگزاري مراسم قرائت قرآن، براي برگزاري برنامه ي جشن و عزاداري مذهبي چه بكنيم كه زمينه براي جلب و جذب بيشتر فراهم بشود. در اين زمينه طرحي را كه روان شناسان روز مطرح كرده اند و از پيش، اسلام هم در اين زمينه نظر داشته است، من عرض مي كنم. اوّلين مسأله ي تبليغ و دعوت است. پيام را بايد به گوش ديگران برسانيم و افراد را براي حضور دعوت كنيم. از نظر علمي، در دنياي امروز براي تبليغ اعتبار بسياري قائلند. ضرب المثلي است در عرب كه مي گويند: حكومت در دست كسي است كه راديو و تلويزيون در دستش باشد. حكومت در دست كسي است كه دستگاه تبليغات در دستش باشد. بر اين اساس تبليغ زمينه ساز تحريك است. افراد بي حال را از جاي برمي خيزاند، دوستداران را جلب و جذب مي كند و بي تفاوتها را به حركت مي اندازد. مسأله ي دوّمي كه در برگزاري مطلوب مراسم ديني براي ما مطرح است، علني كردن مراسم است. تلاشهاي ديني را بايد علني كرد. مثلاً نماز را در ميدان بايد خواند و در حضور جمع مردم. اگر ما اذان را نوعي اعلام بدانيم، اين اعلام بايد در مجمع عمومي و در حضور مردم مطرح صورت بگيرد و آشكار بشود.

نكته ي سوم آرايش ظاهر است. غرض اين است كه برنامه و مراسم را گيرا و جاذب كنيم. مثلاً محل برگزاري مراسم را زيبا كنيم، حتّي آنجا را معطّر كنيم، اعتقاد من اين است كه قبل از نماز مقداري گلاب در محل مسجد بپاشيم. محل وضو، مسجد، نمازخانه را تميز كنيم. محل استقراركودكان را از نظر سرما و گرما معتدل كنيم و كلاً فراموش نكنيم كه ظاهر در باطن مؤثر است و باطن هم در ظاهراثر دارد.



[ صفحه 93]



نكته ي چهارم براي برگزاري مطلوب مراسم ديني، تشكيل گروه و دسته هاي مهم است. گروه سازي كنيم، گروه تواشيح، گروه سرود، گروه دكلمه و حتي بچّه ها را در هر گروه، تشكيل سازماني بدهيم.

نكته ي پنجم تمرين زندگي اسلامي است. از پيك نيك غافل نشويم. يك صبح جمعه، يك روز تعطيلي از اوّل صبح بچه ها را به يك محل و منطقه اي ببريم و زندگي اسلامي را از اول صبح تا غروب تمرين كنيم.

مسأله ي ششم ايجاد حالت تهيوء است. قبل از نماز مسؤولان نماز بايد آماده باشند. پدر در خانه بايد حالت آمادگي پيدا كند، مسؤول اداره كار را تعطيل كند و براي وضو و تطهير برخيزد و از اين قبيل.

نكته ي هفتم روح داري عبادت است. عبادت به هنگامي جلب مي كند كه روح دار باشد. به همين نظر والدين، مربيان، مسؤولان نماز و پيشنمازان در عبادت اخلاص بيشتري را بايد نشان بدهند و خضوع و خشوع زيادتري داشته باشند.

نكته ي هشتم سهل گيري و سرعت است. اصل در مذهب براي كودك و نوجوان آسان گرفتن است و دين هم همين را خواسته: «يُرِيدُاللَّه بكُمُ اليُسر و لا يُريدُ بكُمُ العُسر» [2] .

«بُعِثْتُ علي شريعةِ سهلة و سمحة» [3]

«لاُتكْرِهُوا عِباداللَّه اِلي عِبادةِاللَّه» [4] .



[ صفحه 94]



دين را آسان بگيريم. اگر بچه اي به ما اقتدا مي كند، لازم نيست تعقيبات را طولاني كنيم كه اين بچه خسته بشود، زود او را فارغ كنيم.

نكته ي نهم حركت جمعي است. اصولاً حضور جمع چشمگير است. شما تظاهرات را نگاه كنيد، يك عده ممكن است حرف حقي داشته باشند، ولي ده نفر باشند، كسي چشمش متوجه آنها نيست، ولي همين عده را اگر صدنفري كنيم، جلب و جذب بيشتر است، هزار نفري كنيم، هنوز باز هم جلب و جذب زيادتر خواهد شد.

مسأله ي دهم مسامحت و تغافل در مسأله ي عادت دادن فرزندانمان به دين است. نگذاريم فرزندانمان در مجالس، احساس خستگي كنند، احياناً اگر كودكي در حين نماز و عبادت يا جايي كه جاي خنده نبود و خنديد، آن ساعت متّه بر خشخاش نگذاريم، بعداً مي توانيم به او تذكر بدهيم كه در اين مسير اشتباه كرده و بايد كار خودش را اصلاح كند.

حال وارد بحث تنفيذ مذهب و تثبيت مذهب و جلب و جذب كودك به سمت دين مي شويم.چه كنيم كه مراسم عبادي در دلها نفوذ كند؟ چه كنيم كه انديشه و رغبت مذهبي در دلها تثبيت بشود؟ و بالاخره چكار بكنيم كه جمع بيشتري جلب و جذب مراسم عبادي بشوند؟ باز در اين زمينه چون فرصت نيست، نكاتي را به سرعت مي گويم.

اولين مسأله اين است كه صحنه را خوشايند كنيم. با زرق و برقها، با آراستن ظاهر صحنه مي توانيم مراسم را به تناسب درك و بصيرت كودك مقداري شكوه بدهيم. مي توانيم كاري كنيم كه آنها به حضور در آن مجلس رغبت داشته باشند. چراغهاي گوناگون، پرچمهاي رنگارنگ، تصويرها و آراستن ها در جلب كودك



[ صفحه 95]



مؤثر است.

مسأله ي دوم استفاده از لذّات كامي يا دهاني است. گاهي مراسم را با يك شربت يا يك شيريني و يا شكلات مي توانيد جاذب كنيد. در پذيرايي ها در اجتماعات، كودكان را مقدم بداريم. قديم در مساجد ما درخت ميوه اي بود و كودكان از آن بهره مي گرفتند. امروز هم اگر هست از آن بايد به بچه ها بهره اي بدهيم.

نكته ي سوم زمينه سازي براي اغناء است. مراسم اسلامي به صورتي باشد كه لذّات گوناگون را اغنا كند. براي عدّه اي لذت وصول به آرزوست، براي عده اي لذّت عاطفي است، براي بعضي لذّت زيبايي است، براي بعضي لذّت آرامش روانها است و براي بعضي لذّت محبت و پيوند با خداست. پس بچه اي كه در خانه اش احساس كمبود محبّت مي كند، اگر نمازگزاري بيايد دستي به سر اين بچه بكشد، نوازشش كند و بگويد: بارك اللَّه پسر، تو پسر كي هستي كه امروز به مسجد آمدي؟ همين دست به سر كشيدن او را هل مي دهد كه براي بار دوم و چندم به سمت مسجد بيايد.

مسأله ي چهارم ذكر داستانهاست. قصه ها جلب كننده اند، نه تنها براي كودكان، حتي براي افراد بزرگتر. البته انتخاب نوع داستان و گوينده ي داستان خودش مسأله اي است. ايّامي كه در غرب بودم اين را ديدم كه كليسا در اين زمينه تجربه موفقي براي تربيت نوجوان و جوان دارد.

مسأله ي پنجم دادن جوايز است. شرايطي بايد فراهم كنيم كه دانش آموز در مدرسه سالي اقلاً يك بار مستحق جايزه گرفتن باشد. گاهي به بهانه ي رتبه ي درسي. گاهي به بهانه ي اينكه نظم و انظباط خوب بوده، زماني به بهانه ي اينكه خط زيبايي



[ صفحه 96]



دارد، گاهي به اين بهانه كه نظافت او خيلي خوب است، گاهي به اين بهانه كه حضور مرتب در مدرسه دارد، گاهي به بهانه نوشتن يك مقاله يا خواندن يك سرود بايد بچه را تشويق كنيم. محل تشويق بايد بعد از نماز و در نمازخانه باشد كه بچه مزد آن عمل خوبي را كه انجام داده، با آن محل عبادت پيوند بدهد.

نكته ي ششم استفاده از هنر است. هنر نمايش، هنر سرود، صوت خوب و از اين قبيل. نمايشها، سرودها، صوت خوب و حتي لحن قرائت نماز بسيار جذب كننده است و جلب كننده. مي خواهم بگويم حتّي اگر دانش آموزي پيشنماز مي شود، نفس قرائت نماز و لحنش در جذب و جلب افراد مؤثر است. ممكن است اين فكر براي بعضي ها پيش بيايد كه خوب آن نمازي كه فعلاً به خاطر صداي خوب افراد، جذب مي شوند، چه فايده اي دارد؟ بنده عرض مي كنم اصل اين است كه گاهي او را به سمت نماز بياوريم، بعداً عادت كه ايجاد شد آن وقت نيّتها را مي شود عوض و اصلاح كرد كه خود اين يك بحث علمي از نظر روان شناسي دارد كه فعلاً فرصت نداريم طرح كنم.

مسأله ي هفتم استفاده از ادبيات است. فنون ادبي، متن هاي حماسي و عاطفي، شعري سازنده و آهنگساز، بيان مباحثي كه گيرا باشد و جاذب، جمله هايي كه در جمع نفوذ كند، اينها در سازندگي افراد و در تربيت ديني مؤثر است. فقط اشاره مي كنم و اسمي مي برم از خطبه همام و امام اميرالمؤمنين (ع) : «هكذا تَصْنَعُ المَواعِظُ البالِغه بِاَهْلِها» [5] .

نكته ي هشتم استفاده از عواطف است. روان شناسان مي گويند عاطفه



[ صفحه 97]



خميرمايه گرايش مذهبي است. هر قدر پيوند محبت و انس با كودك و نوجوان در امر دين بيشتر باشد، دين بيشتر در او نقوذ مي كند. شايد بشود از اين حديث هم همين استفاده را كرد هَلِ الدّينُ الاَ الحُبّ؟ بويژه كه سن كودكي سن عاطفه است، سن هيجانها، محبت و عاطفه است و تأثيري عظيم در زندگي كودكان دارد. به گفته ژان ژاك روسو يكي از مربيان غربي كه البته مسيحي است، اساس تربيت ديني و سوق دادن نوجوان و كودك به سوي مذهب، محبّت است. خدا را از بعد عاطفي به كودك معرفي كنيم. در اسلام رواياتي داريم كه تا سن 8 سالگي از جهنم، سوختن و عذاب كردن براي بچه بحث نكنيد. همه جا بحث از اين باشد كه خدا تو را دوست دارد، خدا به تو مهربان است، جلوه ي محبت خدا اين است كه باباي خوبي به تو داد، ماماني داد كه تو را دوست دارد و از اين قبيل.

نكته ي نهم براي جلب و جذب و تثبيت نگرش ديني، استفاده از جاذبه ي احسان است كه انسان را عبيد احسان معرفي كرده اند.

نكته ي دهم آراستن هاست. آراستن سر و وضع براي نماز مهمّ است: «خُذُوا زينتكم عِنْدَ كُلِّ مسجد» [6] حتي سخن از لباس خاص و معطّر ساختن خود هست. مي گويند كه امام سجاد (ع) از نظر پاكي لباس در حال نماز و استفاده از عطر و گلاب و وقار و آرامش چنان بود كه گويي به مجلس جشن مي رود، حتي از او پرسيدند كه شما با اين لباسي كه پوشيدي مثل اينكه مي خواهي به مجلس عروسي بروي؟ فرمود چه مجلسي از اين مهم تر كه من براي ملاقات با خالق زيباييها مي روم.



[ صفحه 98]



از ديگر عوامل تنفيذ، تمرين عبادت است، افزايش آگاهي است، ذكر و ورد و القاء است، واداشتن به تأمل در آثار رحمت خدا است، تمرين خشوع و تقواست، ارائه الگو از اولياي حق، توجه دادن به آثار اعتقاد، تمرين بحث و دفاع از عقيده است كه من بر اين نكته تكيه مي كنم. معتقد هستم حتي اگر بچه 8 ساله و 10 ساله را دين ياد مي دهيد، به زبان او و مستدل ياد بدهيد كه بتواند از خودش دفاع كند. آن كسي كه در برابر ديگري قرار گرفت و بي دفاع ماند، ترك عقيده مي گويد و يكي از عوامل سقوط بعضي از افراد در سنين نوجواني از دين همين است كه نتوانستند از دين خودشان دفاع كنند. شبهه اي در ذهن اينها انداختند و چون بلد نبودند جواب بدهند، سقوط كردند.

استفاده از شرايط مساعد براي تبليغ، انس با بزرگان و پاكان، سير دادن در طبيعت، استفاده از تفريحات مذهبي، استفاده از برنامه هاي ورزشي و حيات پيك نيكي، ايجاد رابطه بين مسجد و مدرسه، ايجاد رابطه بين دين و زندگي، استفاده از كانونهاي سالم، توجه دادن به تاريخ و صالحان و عالمان و عرضه خدمات مذهبي از عوامل مؤثر ديگر به شمار مي آيد.

درباره ي نقش و شرايط اولياء در تقويت دين هم چند كلمه اي را برايتان عرض كنم، اولياي خانه و مدرسه و جامعه نقشي فوق العاده در تقويت و تثبيت نگرش ديني دارند. به گفته ي يكي از دانشمندان، كودك از اولياي خودهمان گونه تأثير مي گيرد كه يك گياه از نور خورشيد. والدين و مربيان منبع رفتارند، منبع آگاهي هستند، منبع عملكردهاي كودكند. هر كودكي آئينه اي است تمام نما از وجود مربياني كه در طول مدت زندگي دوران كودكي اش از مقابل چشم او رژه رفته اند. اين نكته قابل ذكر است كه كودكان در جذب جنبه هاي منفي رفتار



[ صفحه 99]



والدين و مربيان كوشاترند، تا جذب جنبه هاي مثبت. با اينكه فطرت پاك است، فطرت گرايش به نيكي ها دارد، امّا در جذب شيطنت ها انسان بيشتر تلاش مي كند تا در جذب پاكيها، مگر اينكه جّو را جّو پاكي كنيم.

اشاره اي هم مي كنم به شرايط مربّي: آن كس كه مي خواهد مربي دين باشد، يعني پدر، مادر و يا معلم شود، اولين شرطش آگاهي و اطلاع است. آگاهي و اطلاع از چه چيز؟ از تعاليم مذهب، از مسير تحولي مذهب، از حركت رو به رشدش، از فلسفه ي حيات در مذهب، از شرايط نسل و خصائص رواني و عاطفي اش، از راه و روش تربيت كودك و نوجوان كه هر كدام روشي دارد، از شرايط زمان و جرياناتش، از نوع پرسشها و مشكلات در سن كودكي و در سن نوجواني، از منطق كودك و نوجوان، از روان شناسي بلوغ و نوجوان و از وظيفه ي خود در قبال آنان. اين اولين شرط براي مربّي است. به نظر من آن كس كه اين صلاحيت را احراز نكرده، حق ندارد پدر بشود، حق ندارد مادر بشود، گو اينكه ازدواج براي او مجاز است، امّا فرزند داري، احراز صلاحيت مي خواهد.

نكته ي دوم ايمان و باورداشت مربّي است، يك ايمان واقعي و راستين همانند ايمان به سوزانندگي آتش و از اين قبيل.

نكته ي سوم اعتقاد به امانتداري است. آن كس كه اين عقيده را ندارد و باور ندارد كه كودك امانت خداست، حق ندارد مربي بشود، حق ندارد پدر و مادر بشود.

نكته ي چهارم جنبه ي الگويي و عمل است براي مربّي. آن كس كه پدر است، آن كس كه معلم است، آن كس كه روحاني و پيشنماز است، بايد الگوي عدالت و انصاف باشد، الگوي ديدگاهي باشد كه از آن ديدگاه دفاع مي كند، الگوي



[ صفحه 100]



استقامت باشد، الگوي وفاي به عهد باشد، الگوي خيرخواهي و صفا باشد، الگوي شجاعت و صراحت باشد، الگوي متانت در سخن باشد، يعني بي ادبي كودك و نوجوان را تحمل كند و در بعد حيات اسلامي يك قرآن متحرّك باشد. در آن صورت خواهيم ديد كه نفوذ در بين بچه ها چگونه است.

از خداي بزرگ آرزو مي كنم ما و فرزندان ما را از نمازگزاران قرار بدهد. «رَبّ اجْعَلْني مُقيمَ الصّلوة و من ذرّيتي» [7] كه اين دعا به عقيده من در عصر ما بيش از هر زماني بايد تكرار بشود. والسلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته.



[ صفحه 103]




پاورقي

[1] تحف العقول.

[2] سوره ي بقره، آيه ي 185 خداوند براي شما آساني مي خواهد و خداوند نمي خواهد شما در تنگنا قرار بگيريد.

[3] ترجمه: برديني آسان و فطري مبعوث شدم (رسول خدا (ص) ) .

[4] ترجمه: عبادت را بر بندگان خدا تحميل نكنيد.

[5] نهج البلاغه، خطبه 193.

[6] سوره ي اعراف، آيه ي 31.

[7] سوره ي ابراهيم، آيه ي 40.


بازگشت