وظيفه ي خانواده ها در ارتباط با اقامه نماز


حجت الاسلام والمسلمين سيد علي اكبر حسيني

بسم اللَّه الرحمن الرحيم

«الحمدللَّه ربّ العالمين و الصلوة والسلام علي سيدنا و نبينا سيد الانبياء و المرسلين و خاتم النّبيين ابي القاسم المصطفي محمّد و علي آله الطيبين الطاهرين سيما بقيةاللَّه في الارضين» .

موضوع سخن بنده وظيفه ي خانواده در ارتباط با اقامه ي نماز فرزند است. ابتدا اجازه مي خواهم آيه اي از آيات كريمه ي قرآن را اجمالاً بخوانم و توضيح كوتاهي درباره ي اين آيه ي قرآن بدهم و آن گاه وارد بحث خاصي كه به بنده محول شده است بشوم. «اِنَّماَ المؤمنون اَلَّذين آمنوا بِاللَّه وَ رَسُولِه ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا في سبيل اللَّه بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ اولئك هم الصادقون» . [1] .

خداي متعال در اين آيه، مؤمنين را آن كساني كه به حقيقت مؤمنند معرفي



[ صفحه 48]



مي كند. اين است و جز اين نيست كه مؤمنين واقعي آن كساني هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورند و ديگر شك و ريبي را به دل راه ندهند. قلب مؤمن، مؤمن واقعي، لبريز از يقين به پروردگار متعال است. لبريز از يقين به رسالتها و رسول اوست و به همين دليل انس با خدا را در صدر برنامه ها و در بهترين اوقات قرار مي دهد و با برنامه اي كه او معين كرده اين ارتباط و انس را هر چه بيشتر تقويت مي كند. چرا كه شك از جهل مي رويد و دلي كه از غبار غفلت و جهل پاك شود، جايي براي خلجان شك ندارد. به عنوان مثل اگر گوشه ي اين سالن تاريك باشد، پرده در تاريكي حركت كند، شما كه آن قسمت سالن حضور داريد برايتان اين ترديد پيش مي آيد كه چه بود حركت كرد. انساني بود گذشت، چيز ديگري بود افتاد، پرده اي بود باد خورد، ترديد پيش مي آيد امّا وقتي كه چراغ روشن شد و ملاحظه كرديد كه چه بوده شك جاي خودش را به يقين مي دهد. انساني كه گرفتار آفت شكّ است عبادات و نمازش هم افتان و خيزان است، گاه و بيگاه است، چون اقامه ي نماز فرع آشنايي با خداست و بر ريشه ي آشنايي و محبت به خدا اقامه ي نماز مي رويد كه اگر اين آشنايي همراه با بيگانگي شد، نماز هم گاه هست، گاه نيست. ثم لم يرتابوا ديگر شكي به دل راه نمي دهند. البته خود نماز هم موجب افزايش يقين است، موجب برطرف شدن جهل و شك است و اين دو بال يكديگر را كمك مي كنند. ايمان موجب نماز مي شود و نماز بر ايمان مي افزايد. وقتي كه افراد چنين بودند دليل صدقشان مجاهده ي در راه خداست «و جاهَدوا باموالهم و انفسهم في سبيل اللَّه» اينهايي كه عشق به خدا در دلشان موج مي زند، ايمان به خدا در دلشان موج مي زند، پرده هاي غفلت و پندار را كنار زدند و در آئينه ي صافي قلبشان جمال يار ديدند، اينها با تمام قدرت و



[ صفحه 49]



توان در راه خدا جهاد مي كنند.

«اولئك هم الصادقون»



دل به عشق خداي يكتاده

قطره اي را رهي به دريا ده



كنده ي تن ز پاي جان واكن

مست وشوريده سربه صحرا ده



تا كي از هر هوي بتي سازي

دل به عشق خداي يكتاده



نماز يعني اين قطره ي كوچك خرد بي مقدار وجود خويش را به درياي لطف او متصل كنيم، از فقر خويش بگذريم و به غناي او ارتباط پيدا كنيم.

«يا ايها الناس انتم الفقراء الي اللَّه واللَّه هو الغني الحميد» [2] و آن كساني كه با حضور در نماز، انس و محبّت پروردگار را درك مي كنند، هيچ گاه نماز موجب ملال و خستگي شان نمي شود، بلكه با هر نمازي پلّه اي را بالاتر مي روند و افقي را زيباتر مي بينند كه الصلوة معراج المؤمن. حقيقت نماز اين است كه قطره ي كوچك جدايي خويش را از دريا با نماز جبران مي كند و در امواج بيكران لطف او غرق مي شود تا آنجا كه امام صادق (ع) آيه ي كريمه ي «اياك نعبد و اياك نستعين» را آن قدر تكرار فرمود كه «خَرِّمُغشياً عليه و قال كانّي سَمِعْتُ من قائلها» مدهوش افتاد و فرمود: آن قدر اين آيه را تكرار كردم كه گويي از گوينده اش شنيدم، زبان من سست شد و زبان او گويا، چشم من بسته شد و چشم او گشوده و بينا.

بازگرديم به موضوع سخن كه وظيفه ي خانواده در ارتباط با نماز فرزندان است. من سؤال مي كنم كه آيا ماهي كه در دريا زاده مي شود نيازي دارد كه آموزش شنا ببيند؟ فرزندي هم كه در خانواده اي كه لبريز از ذكر و ياد و محبّت



[ صفحه 50]



خداست به دنيا مي آيد هيچ نيازي ندارد كه آموزشي بويژه براي نماز ببيند، چون از همان لحظه ي ميلاد در گوشش اذان و اقامه مي گويند و او را به صلوة و فلاح و خيرالعمل دعوت مي كنند. در خانه اي كه مشحون از ذكر خداست، فرزند در اين ذكر پرورش پيدا مي كند و دلي كه با ذكر جلا ببيند هيچ وقت از خداي متعال نمي گريزد. انس با خدا را در ذكر با خدا پيدا مي كند، دلش در ذكر خدا جلا پيدا مي كند كه اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند: «ان اللَّه جعل الذكر جلاء للقلوب» خدا ذكر و ياد خودش را جلاي دلها قرار داده است. خانه اي كه در آن پدر سحرگاهان اذان مي گويد، بچه اي كه خوابيده با زمزمه ي خوش پدر بيدار مي شود، خانه اي كه در آن پدر نماز شب مي خواند. خانه اي كه در آن پدر به هنگام بين الطلوعين بيدار است و با زمزمه ي قرآن خانه را منور مي كند، خانه اي كه تمام اهل خانه متعهد به نمازند، متعهد به نماز جماعتند، متعهد به آداب ديني هستند، چگونه ممكن است فرزندي در اين خانه پرورش پيدا كند و از نماز گريزان باشد. خود شما مشاهده كرده ايد كه وقتي سجاده مي اندازيد و به نماز مشغول مي شويد، بچه ي دو سه ساله تان مي آيد روبروي شما، شما را قبله قرار مي دهد و همراه با ركوع شما ركوع مي كند، همراه با سجود شما سجود مي كند و هنگامي كه خسته مي شود سر به مهر مي گذارد، صورت به مهر مي گذارد و همان جا خوابش مي برد و با ذكر شما لاي لاي مي گيرد، آرامش مي گيرد. چنين خانه اي يقيناً فرزندان صالح و سالمي مي پرورد، فرزنداني اهل نماز مي پرورد، متأسفانه بايد بگويم كه وسايل ارتباط جمعي با هجوم پرقدرت و فراواني كه دارند پدر و مادرها را از فرزندان جدا كرده، يعني فرزند شما در خانه ي شماست، امّا انسي با شما ندارد. وقتي كه وارد منزل مي شويد يك بغل روزنامه در اختيارتان است و حتي سر سفره يك لقمه



[ صفحه 51]



مي خوريد و چند جمله از آن را مطالعه مي كنيد. حتي سر سفره هم فرصت انس گرفتن نداريد، فرصت اينكه بگوييد: دخترم، پسرم غذا را با نام خدا آغاز كن، لقمه ها را كوچك بردار، بعد از غذا حمد خدا كن. بعد از غذا پدر بايد چند جمله دعا كند، بچه ها آمين بگويند و از همين جا با ذكر خدا آشنا شوند. جايي دعوت داشتم، بعد از نماز جمعه رسيديم، ساعت 5 / 2 بود، برنامه ي كودك تلويزيون شروع شد و بچه ها هم از نماز جمعه برگشته بودند. پدر دو تا لقمه ي بزرگ، لقمه ي جنگجو درست كرد و به دو تا بچه اش داد و اينها پشت به سفره پاي دراز به همه مهمانها و رو به تلويزيون شروع كردند اين لقمه ها را گاز زدن و برنامه ي تلويزيون را ديدن. سر و صداي تلويزيون بود و سفره بود و اين بچه ها پشت به سفره و رو به تلويزيون مشغول تماشاي برنامه هايي بودند كه فرض مي كنيم صد در صد مفيد و خوب است، امّا انس با پدر و مادر و مهمان و بزرگترها را به كلي از ميان مي برد و آن روز جمعه هم كه پدر در منزل است و مي تواند يك لبخند محبت آميز بزند و صميميتي با بچه اش داشته باشد، جلوي اين انس را مي گيرد. متأسفانه اين وسايل ارتباط جمعي با هجوم گسترده اي كه انسان نمي تواند جلوي اين هجوم را بگيرد، انس ايماني خانواده را گسسته است. شما تا پاسي از شب بيداريد، فرزندتان بيدار است، اين ديگر نمي تواند سحر برخيزد و اذان صبح بگويد. اگر از فشار تشنگي بيدار بشود با يك خواب آلودگي به سوي شيرآب مي رود، يك ليوان آب مي خورد، به رختخوابش برمي گردد و مي خوابد و شما با فشار بايد او را براي نماز صبحش بيدار كنيد و شايد خودتان هم دير بيدار شويد، خود بنده هم دير بيدار



[ صفحه 52]



شوم. «يا ايها الذين آمنوا قواانفسكم و اهليكم ناراً» [3] اي كساني كه ايمان آورده ايد، خودتان را و اهل خودتان را از آتش جهنم دور نگهداريد. «وقودها الناس و الحجارة عليها ملائكة غلاظ شداد لايعصون اللَّه ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون» . [4] چطور اگر از يك راه باريكي بگذريد كه پرتگاه باشد، بچه ي خودتان را به جان خودتان مي چسبانيد كه مبادا در اين پرتگاه بيفتد. كسي كه گناه مي كند، واجبات را ترك مي كند، كسي كه نماز نمي خواند، كسي كه اعتناي به نماز ندارد، در پرتگاه جهنم مي افتد، پدر و مادر وظيفه دارند اين فرزندشان را نگه دارند و نگذارند بيفتد، نه تنها پدر و مادر، اولياي جامعه نيز اين خطاب به الّذين آمنوا است: قوا انفسكم و اهليكم - يعني اي همه ي مديران جامعه، اي كساني كه عده اي تحت تربيت و اداره ي شما هستند، نگهداريد اهل خودتان را از سقوط در آتش: «قواانفسكم و اهليكم نارا» . آتشي كه آتش گيره اش مردمند و سنگها و ملائكه غلاظ و شداد بر او موكلّند كه امر خدا را اطاعت مي كنند و هيچ تمردّ و نافرماني از امر پروردگار متعال ندارند. اين كلّيت مسأله است.

جابربن عبداللَّه انصاري از رسول خدا (ص) سؤال كرد كه يا رسول اللَّه دانستيم كه خود را چگونه از آتش جهنم نگهداريم، با انجام واجبات و پرهيز از محرّمات، امّا ندانستيم كه فرزند و خانواده ي خودمان را چگونه از آتش جهنم نگهداريم. پيغمبر اكرم (ص) چهار دستور فرمود:

يكي اينكه «اعملوا الخير» - خودتان عامل خير باشيد. نمي شود بنده نمازم را آخرين لحظات وقت بخوانم، امّا توقّع از فرزندم داشته باشم كه نمازش را اول



[ صفحه 53]



وقت بخواند. ميسّر نيست كه من به نمازم بي اعتنا باشم، امّا توقع داشته باشم فرزندم به نماز اعتنا داشته باشد.

دوّم: و «واذكروهم باللَّه» ياد خدا را در دلهايشان زنده كنيد. دلي كه انباشته از تصوير و جنجال و فرياد و عربده و قهقهه است، جايي براي لطافت و آرامش ذكر خداوند ندارد. همه ي اينها هم معصيت نيست، فرض مي كنيم چيزهايي است كه معصيت هم نباشد، امّا ذهن بايد يك خلوتي براي ياد خدا داشته باشد. شما با تلفن با رفيق خود صحبت مي كنيد، حواسش كه پرت مي شود احساس مي كنيد، از پشت گوشي از آن طرف مي گوييد حواست با من است؟ مثل اينكه جاي ديگر داري كار مي كني؟ تو دهنت چيه، لقمه داري؟ حواسش پرت مي شود، ديگر با شما نيست. اگر انسان ذهنش انباشته از تصاوير و حوادث و سخن ها و مناظر باشد، منهاي ياد خدا، ديگر ياد خدا در اين دل آرام نمي گيرد. انسان براي اينكه به ياد خدا باشد بايد به نعمتهاي خدا با چشم بصير نگاه كند، ببيند تا بتواند بگويد الحمدللَّه. در سفره وقتي كه به لقمه ي نان مي نگرد، نعمت خدا را ببيند، وقتي به آسمان مي نگرد، نعمت خدا را ببيند، وقتي كه به دريا مي نگرد موج رحمت خدا را ببيند. اگر دل انسان مشحون از ذكر خدا بود، آن وقت به نماز مي ايستد. دلي كه غافل از ياد خداست، اگر شما با زنجير هم بكشيد رو به قبله، پشت به قبله مي كند. احتياج به يك آرامش و ذكر دارد، به يك محبت نياز دارد، خداي متعال به حضرت موسي وحي فرمود يا موسي «حبّبني الي خلقي» مرا پيش خلقم محبوب كن. براي اينكه بچه هايمان را اهل نماز كنيم بايد محبت خدا را در دلشان بيفشانيم پرورش بدهيم تا از اين بوته ي محبّت، گل خوشبوي نماز برويد. بدون ريشه و بوته اين گل نمي رويد. خدايا چگونه تو را پيش خلقت محبوب كنيم؟ يارب كيف؟ خداي متعال رهنمود مي دهد



[ صفحه 54]



و مي فرمايد: «ذكرّهم آلائي و نعمائي» - نعمتهاي مرا برايشان بشمار، آلاءمرا به چشمشان بياور، به نگاهشان بياور. وقتي كه نعمتهاي ما را ديدند، مرا دوست دارند. وقتي كه نعمتهاي مرا ديدند، مرا دوست خواهند داشت. وقتي كه خدا را دوست داشتند، اهل نماز خواهند شد، چون نماز تواضعي است در مقابل خالق مهربان، خالقي كه حاضر و ناظر است. وقتي كه اين فرزند بر اساس محبت خدا به نماز ايستاد، آن وقت نمازش معنا پيدا مي كند، ركوعش معنا پيدا مي كند، سجودش معنا پيدا مي كند، تكبيرش معنا پيدا مي كند، و وقتي كه نماز خواند، چون نماز بدون معنا اگر در طريق وصول به معنا نباشد، سودبخش نيست، وقتي كه توجه داشت، آرام آرام به اين كار انس مي گيرد، لطف خدا را در نماز مي يابد و پرده ي غفلت براي او كنار مي رود. جواني كه وقتي آدم به ظاهرش نگاه مي كند نمي فهمد كه اهل نماز است، به من مي گفت وقتي كه اللَّه اكبر مي گويم، هيچ نيست، حتي سخن من هم شنيده نمي شود. جز يك عظمت بي پايان از جلوه ي خدا، هيچ خلقي را هم نمي بينم. وقتي كه تكبير را مي گويم ديگر هيچ كس نيست. اي كاش مي رسيديم به آن موقعيتي كه يك چنين نمازي بخوانيم كه ببينيم واقعاً خداي متعال آهنگ قهار مدبرش به گوش مي رسد كه «لِمَنِ المُلك اَلْيَوم للَّهِ الواحد القهار» .

«واذكروهم باللَّه» - خانه ها بايد محيط ذكر خدا باشد تا اين بچه ها نمازخوان بشوند و خانه هايي كه اين گونه هستند مي بينيد كه فرزندانشان اهل نماز شب شده اند. خودشان بر مي خيزند نماز شب مي خوانند، بدون اينكه پدر در اين طريق اصراري كرده باشد يا الزامي كرده باشد.

و ديگر كه به توصيفش نمي رسم: «وامروهم بالمعروف و انهيهم عن المنكر» - اين طور نباشد كه بچه را رها كنيم. پدر با رفق و ملايمت، مادر با رفق و ملايمت



[ صفحه 55]



بايد امر به معروف كند، نهي از منكر كند، او را از بديها باز بدارد، دستش را بگيرد مسجد ببرد، با خانه ي خدا آشنايش بكند و كسي مي تواند اهل نماز باشد كه با يك عالم ربّاني اهل نماز انسي داشته باشد. اين رشته رشته اي انساني است، بايد با رشته اي به دامان مبارك اميرالمؤمنين اتصال داشته باشد، اين رشته را بايد پيدا كنيد و به دست فرزندانتان بسپاريد. اين طور نباشد كه او در ميان اين امواج، يك ناخدا، يك كشتيبان، يك راهنما، يك عالمي كه وقتي به او بنگرد ياد خدا در دلش زنده بشود، سخنش بر علم و منطق و فهمش بيفزايد و عملش او را به آخرت راغب كند، نداشته باشد، اگر داريد راهنمايي اش كنيد و اگر نداريد جست و جو كنيد. اين طور نيست كه بچه بايد از 15 سالگي كه نمازش واجب شد، از آنجا شروع كند، نه از همان جايي كه با كمترين درخششي خود را مي يابد بايد ارتباط او را با خدا تحكيم بخشم. سخن امام سجّاد (ع) اين است كه وظيفه ي پدر و مادر اين است كه او را دلالت به خدا كند، كه اعم از نمازخواندن است. اينكه از همان دو سه سالگي «يُوْمر فَيَسْجُد» - امر مي شود كه سجده كن، آرام آرام كلمات لااله الااللَّه به او آموخته مي شود، بعد طوري اين شيب حركت مي كند، با رفق و نرمش و ملايمت و تشويق و جايزه، كه در سن 7 سالگي بتواند نماز بخواند و در 9 سالگي با وضو نماز بخواند كه «نحن نأمر صبياننا بالصلوة اذا بلغوا خمس سنين فَأمُروهم اذا بلغوا سبع سنين» - ما بچه هايمان را در سن پنج سالگي به نماز فرا مي خوانيم، شما در سن هفت سالگي فرا بخوانيد.

ان شاءاللَّه اميدواريم به همّت و درايت و بصيرت شما بزرگواراني كه در اين جمع نوراني حاضريد، اين موج عشق به نماز، عشق به انس پروردگار از اين محفل نوراني آنچنان منتشر بشود كه در آينده اي نه چندان دور وقتي كه صداي



[ صفحه 56]



اللَّه اكبر از حنجره هاي مؤمنين، مأذنه ها را مي پوشاند، همه هر كاري كه در دست دارند بگذارند و به سوي نماز بشتابند.

والسلام عليكم و رحمةالله وبركاته.



[ صفحه 59]




پاورقي

[1] سوره ي حجرات، آيه ي 15.

[2] سوره ي فاطر، آيه ي 15.

[3] سوره ي تحريم، آيه ي 6.

[4] سوره ي تحريم، آيه ي 6.


بازگشت