تحول ساختاري در كاركردهاي مسجد در دوره ميانه تاريخ اسلام


«يأتي علي الناس زمان لايبقي فيه من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه» مساجد هم يومئذ عامرة من البناء و خراب من الهدي. سكّانها و عمّارها شرّ اهل الارض. منهم تخرج الفتنه و اليهم تاوي الخطيئه يردّون من شذّ عنها فيها. و يسوقون من تأخّر اليها. يقول الله تعالي: (فبي حلفت لأبعثنّ علي اولئك فتنة أترك الحليم فيها حيران) و قد فعل و نحن نستقبل اللَّه عشرة الغفلة» [1] .

«مردم را روزگاري مي رسد كه در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن. در آن روزگار بناي مسجدهاي آنان آباد است و از رستگاري ويران. ساكنان و سازندگان آن مسجدها بدترين مردم زمين اند. فتنه از آنان خيزد و خطا به آنان در آويزد، آنكه از فتنه به كنار ماند بدان بازش گردانند و آن كه از آن پس افتد به سويش برانند. خداي تعالي فرمايد: به خود سوگند، بر آنان فتنه اي بگمارم كه



[ صفحه 104]



بردبار در آن سرگردان ماند و چنين كرده است و ما از خدا مي خواهيم از لغزش غفلت درگذرد.»

اين سخنان پيشگويي بزرگمردي است كه با احاطه خود به حيات بشريت كه از اتصال باين حقيقت ناشي مي شد، همه آنچه بعدها بر سر امت پيامبر مي آمد را مي ديد و اينچنين با بياني تلخ خبر از دگرگوني در همه امور ديني و از جمله تحولات اساسي در وضعيت مساجد، اين پايگاههاي توحيد جامعه مي داد. آن پيشگويي ديري نپاييد كه به حقيقت پيوست. به زودي و با حاكميت بني اميه بر جهان اسلام تبديل خلافت به سلطنت، از قرآن جز نقش و نگاري و از اسلام جز نامي بر جاي نماند و در آن زمان آنچنان كه خواهيد ديد مساجد آباد و باشكوه بود، اما از محتوا و روشنگري تهي و اينچنين اميرالمؤمنين (عليه السلام) پرداختن به تشريفات و فراموشي آرمانها را در روند حركت امت مسلمان پيش بيني نمود و آن را بيان كرد. تفسير سخن آن امام بزرگوار از عهده ما خارج است و خوانندگان مي توانند به شرح بزرگان بر اين سخنان مراجعه نمايند. اما تنها چيزي كه مسلم است اينكه مولاي متقيان خبر از تحولي اساسي و ساختاري در ابعاد اسلام و همچنين كاركرد مساجد در دوران پس از صدر اسلام مي دهند و لذا ما سخن آن بزرگوار را سرآغاز و زينت بخش اين فصل نموديم.

در اين فصل از تحولات در كاركرد مساجد و افول برخي كاركردها و به وجود آمدن برخي كاركردهاي جديد سخن به ميان مي آوريم، گرچه اين تحولات همگي منفي نيست، اما در جمع بندي آنها بايد اذعان نمود كه حيات مساجد شادابي و طراوت دوران صدر اسلام را در اين دوره از دست مي دهد و آرام آرام به حاشيه جامعه رانده مي شود.



[ صفحه 105]




پاورقي

[1] نهج البلاغه، ص 426، كلمه قصار 369.


بازگشت