كاركرد اجتماعي و قضايي


گرچه تمامي آنچه تاكنون درباره كاركردهاي متعدد مساجد صدر اسلام بر شمرده ايم به نوعي كاركرد اجتماعي محسوب مي شد، اما در اينجا به طور خاص بابي مستقل را پيرامون مسائل اجتماعي و قضايي گشوده ايم تا نقش مساجد در اين موارد را نيز بررسي نماييم.

نخستين مسأله اي كه در حوزه مسائل اجتماعي مطرح مي شود شكسته شدن نظامهاي طبقاتي و اخلاق اشرافيگري و مرزبندي هاي كاذب خون و نسب و ثروت و جايگزين شدن فرهنگ برابري و برادري در محيط مساجد است.

مسلمانان هنگامي كه در مسجد نماز جماعت اقامه مي كنند و يا عبادات جمعي ديگر را از انجام مي دهند با هم يكسانند و هيچكس بر ديگري امتياز ندارد و اين عجيب نيست زيرا خداوند مؤمنان را برادر همديگر قرار داده و تفاوتي ميان آنها[قائل]نيست مگر تفاوتي كه در[مراتب تقوا و]پيروي حق دارند. [1] .

پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) نيز در مسجد هرگاه با مؤمنين نشست و برخاست داشتند اين امر را به دقت رعايت مي فرمودند و حتي در نگاه كردن نيز مساواتي را براي همه قائل بودند. بدين ترتيب مسلمين با حضور مداوم در مسجد اين برادري و برابري را عملاً تمرين مي كردند و سپس آن را در محيط جامعه تسري مي دادند.



[ صفحه 94]



در جامعه اسلامي گرچه شكاف اقتصادي وجود دارد و اسلام نيز نهايت تلاش خود را براي ترغيب مسلمين به از بين بردن اين شكاف كرده است، تا هرگز برتري جويي، جنبه فكري، فرهنگي و اجتماعي پيدا نكند و سنت نشود و در محيط جامعه اسلامي كسي خود را به سبب ثروت و مكنت و يا خون و نسبت و يا رنگ پوست برتر تلقي نكند، چرا كه در مسجد فقير و غني، سياه و سفيد، اشراف و اضعاف و در يك كلام همه اقشار جامعه در كنار هم حضور داشتند و مسجد هيچ جايي براي برتري جويي و تفاخر براي مردم فراهم نمي كرد و بلكه با آن مبارزه مي نمود. اين كاركرد به عنوان يك كاركرد ارزشمند و مهم در حوزه مسائل اجتماعي براي مساجد محسوب مي شود.

كاركرد اجتماعي ديگر مساجد در صدر اسلام را بايد در حديثي از امام باقر (عليه السلام) جستجو كرد. حضرت مي فرمايد: «همانا مساكين و فقراء در عهد رسول خدا در مسجد سكني مي گزيدند.» [2] .

اين سخن اشاره به اين دارد كه مساجد خانه اميد فقراء و محل سكونت موقت آنها بود. نمونه بارز اينگونه افراد در صدر اسلام اصحاب صفه هستند.

ابن سعد درباره اصحاب صفّه چنين مي نويسد: «اصحاب صفه گروهي از ياران رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) بودند كه خانه نداشتند و به روزگار رسول (صلي الله عليه وآله وسلم) در مسجد مي خوابيدند و روزها هم همانجا سايه مي گرفتند و جاي ديگر غير از آن نداشتند. پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) شبها به هنگام غذا خوردن آنها را فرا مي خواند، گروهي را ميان ياران خود تقسيم مي فرمودند كه با آنها غذا بخورند و گروهي هم با خود



[ صفحه 95]



رسول (صلي الله عليه وآله وسلم) غذا مي خوردند و چنان بود تا اينكه خداوند متعال آنان را ثروتي عنايت فرمود.» [3] .

اين حضور مساكين در مسجد دو فايده مهم داشت؛ اوّلاً از آوارگي آنها در جامعه كه مي توانست منجر به ايجاد انحرافاتي براي آنها شود جلوگيري مي كرد و ثانياً اينان به عنوان طبقه نيازمندان جامعه دائماً در جلوي چشم حاكم و مردم بودند و در لابه لاي شلوغي شهرها و رفت و آمدها گم نمي شدند تا فراموش شوند و لذا اين مسأله باعث مي شد كه هم پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) و هم مسلمين دائماً در فكر تأمين زندگي آنها باشند و اولين امكاناتي را كه به دست مي آوردند به آنها اختصاص مي دادند. بنابراين مسجد در صدر اسلام خانه اميد فقيران و مسكينان جامعه محسوب مي گرديد.

علاوه بر اين مساجد ملجأ غريبان و در راه ماندگان يا به تعبير قرآن «ابن السبيل» نيز بود. به طوري كه در شهرهاي اسلامي هرگاه فرد تازه واردي داخل مي شد كه در آن شهر كسي را نمي شناخت يكسره به سراغ مسجد آن شهر مي رفت و در مدت اقامت خود در آنجا سكني مي گزيد. اين سنت تا زماني كه تأسيس مهمانخانه ها و مسافرخانه ها رايج شد ادامه داشت و تا همين اواخر نيز بسياري از افراد در ديار غربت به مسجد پناه مي بردند تا در آنجا از ميان برادران و خواهران ديني خود آشنايي مي يافتند.

در كنار اين كاركردهاي وسيع اجتماعي، مساجد داراي كاركرد قضايي هم بودند. در دوران پيامبر تقريباً تمامي مسائل حقوقي و اختلافات ميان مردم كه



[ صفحه 96]



نيازمند رسيدگي بود در مسجد صورت مي گرفت و پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) ميان مردم به عدالت قضاوت مي كردند. حتي پيامبر در مسجد قوانين حقوقي وضع كردند و براي مسجد و منبر شأن ويژه حقوقي قائل شدند كه از جمله آنها مراسم سوگند خوردن بود. «پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) مراسم سوگند خوردن در موارد حقوقي را كنار منبر معمول ساخت و مي فرمود: هر كس كنار منبرم سوگند دروغ گويد هر چند براي يك چوبه مسواك باشد جايگاه او در آتش خواهد بود.» [4] .

اين روند بعدها نيز ادامه يافت و سالها بعد در همه بلاد اسلامي تا زماني كه مكان مستقلي به عنوان دادگاه تأسيس شد، قاضيان جلسات رسيدگي به دعاوي را در مساجد تشكيل مي دادند و در ميان ادعاها و اختلافات مردمي قضاوت مي كردند. اين جلسات در مساجد از دو جهت مفيد بود. از يك سو براي قاضي كه چون در محيط مسجد و عبادت كه همواره ذكر خدا در آن است كار خود را انجام مي داد اگر متقي بود همواره خدا را در نظر مي گرفت و با دقت هر چه تمام تر كار قضا را به پايان مي برد. از سوي ديگر طرفين دعوي نيز اگر مؤمن بوده باشند هر روز در آن مسجد در مقابل خداوند به عبادت مي ايستادند و لذا دچار نسيان نمي شدند و از ادعاي دروغ پرهيز مي كردند و حال آنكه در محيطهاي قضايي غير از مساجد اين امر كم رنگ تر است و ممكن است حتي براي مؤمنيني كه در درجات پايين تر تقوي هستند براي حفظ منافع انحرافاتي پيش آيد.

به هر حال مساجد در صدر اسلام و حتي بعد از آن تا مدتها كاركرد قضايي داشت و محل دادرسي مردم و ملجأ مظلومان بود.



[ صفحه 97]




پاورقي

[1] تاريخ سياسي اسلام، ج 1، ص 207.

[2] بحارالانوار، ج 83، ص 357.

[3] طبقات الكبري، ج1، ص 240.

[4] همان، ص 236.


بازگشت