كاركرد علمي، آموزشي و فرهنگي


«هل يستوي الّذين يعلمون و الّذين لايعلمون» [1] .

اين شعار بلند اسلام در اصالت بخشيدن به علم و ارزش گذاري صريح براي دانايي است و همين يك شعار حماسي كافي است كه امتي را به حركت درآورد و آنان را در مسير علم آموزي تا مرحله جانبازي پيش برد.

«قرآن دعوت كرده بود به ايمان، يعني باور مبتني بر آگاهي و شناخت، پس هر مسلماني مكلف بود كه تحصيل ايمان كند. مي دانيم كه مقدمه واجب نيز واجب است. از اين رو در نظام تربيتي اسلام كسب آگاهي و شناخت بر هر فرد، به عنوان مقدمه ايمان شخصي و اجتماعي به اندازه عقلي او واجب است. و از اينجا بود كه تحصيل دانش در ميان مسلمانان وجوب عيني پيدا كرد، و اين به جز رشته هاي تخصصي بود كه گاه وجوب كفايي داشت و گاه وجوب عيني.» [2] .

آيات متعددي از قرآن كريم به تشويق و توصيه در توجه به كائنات و درك و



[ صفحه 75]



فهم آيات الهي در نظام هستي اختصاص يافته است. « (قرآن) به تفكر آزاد در كليات جهان هستي و در نظام كلي عالم و در نظامهاي خاص مانند نظام آسمان و ستارگان و شب و روز و نباتات و حيوان و انسان و غير آن امر مي كند و با رساترين ستايش كنجكاوي عقلي را مي ستايد. [3] .

اين ستايشها و تأكيدات قرآن حس كنجكاوي جدي را در بين مسلمين برمي انگيخت و بدين ترتيب آنان آگاهي به آفاق وانفس و آيات متعدد الهي در عالم هستي را راهي مطمئن براي خداشناسي و كسب معرفت و دستيابي به حق مي دانستند و لذا با انگيزه فراوان كه از يك غايت معتبر ناشي مي شد وارد عرصه علم آموزي مي شدند.

علاوه بر آيات قرآن كريم، سيره نبوي عامل ديگري در رويكرد علمي و آموزشي جامعه اسلامي محسوب مي شد. پيامبر رسالت خود را با خواندن و قلم آغاز كرده بود. آن هم در محيطي كه سابقه اي از علم و دانش به معناي رايج آن روز جهان در آن وجود نداشت و بنابر گزارشهاي معتبر تاريخي تعداد افراد با سواد در آن منطقه كمتر از بيست تن بود. اين مسأله در كنار سخنان ارزشمندي كه در فضيلت علم و عالم از نبي اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) نقل مي شد از قبيل اينكه «حكمت گمشده مؤمن است پس هر كجا آن را يافت از همه مردم به آن سزاوارتر است.» و يا «علم را بجوييد ولو در چين باشد.» و «زگهواره تاگور دانش بجوييد» و...، اشتياق و كنجكاوي جامعه عربي بدوي را افزايش مي داد و آنان را مشتاقانه به محفل تعليم و تدريس مي كشاند.



[ صفحه 76]



اما چنين تشويقها و ترغيبهايي در ميان آكادميهاي بزرگ يونان و يا دانشگاه بين المللي جندي شاپور انجام نمي شد؛ بلكه در محيطي انجام مي گرفت كه در آن هيچ سابقه اي از وجود يك نهاد علمي مشاهده نمي شود. از سوي ديگر علمي كه اسلام مبلغ آن بود در راستاي تحصيل ايمان و در جهت اهداف عالي دين و جامعه اسلامي بود. در چنين شرايطي طبيعي است كه بهترين و مناسبترين مكان و ملجأ فعاليتهاي علمي و آموزشي در جامعه «مسجد» باشد؛ چرا كه از يك سو نهاد دين است و از سوي ديگر اقامتگاه معلم بزرگ بشريت و مشوق اصلي اين جريان علم خواهي، البته نگارنده به اين نتيجه نرسيده است كه كاركرد علمي و آموزشي يك كاركرد اصالي براي مسجد بوده است؛ اما بي ترديد در آن زمان و در آن شرايط «مسجد» بهترين گزينه براي فعاليتهاي علمي و آموزشي محسوب مي شد و پيامبر بزرگوار اسلام نيز با تأييدات خود بر اين امر صحه گذاردند.

رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) مي فرمودند: «هر كس به مسجد من بيايد و هدفي جز فراگيري دانش يا آموختن به ديگري نداشته باشد، بسان مجاهدي است كه در راه خدا به جهاد مي پردازد.» [4] .

و نيز از ده تن از ياران پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نقل شده است كه: «ما در مسجد قبا درس مي خوانديم، چون پيامبر بيرون مي رفت فرمود: آنچه مي خواهيد بدانيد فراگيريد و خداي شما را پاداش ندهد مگر آنچه را فراگرفته ايد به كار بنديد.» [5] .

در روايت فوق مشاهده مي شود كه امور آموزشي در مدينه منحصر به مسجدالنبي نبوده و در مساجد ديگر مانند مسجد قبا نيز اين فعاليتها برقرار بوده



[ صفحه 77]



است. «اما مسجد نبوي در اين شهر به عنوان جايگاه اصلي و مهمترين مركز آموزش قرآن و فقه اسلامي به شمار مي رفت. زيرا در اين مسجد معلم بزرگ انسانيت حضرت محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) شخصاً به كار تعليم و ارشاد مسلمانان مشغول بودند و در پرتو تعاليم وحي فصلهاي نويني از اصول و مبادي دانشهاي اسلامي را برايشان عرضه مي كردند.» [6] .

طبقات و جلسات متعدد آموزش قرآن كريم و احكام اسلامي در بيشتر ساعتهاي روز و حتي شبانگاه در اين مسجد تشكيل مي شد و علاوه بر رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) شخصيتهاي بزرگي از صحابه كه به طور ويژه تربيت شده بودند و آگاهي و توانايي آنها مورد اعتماد پيامبر اكرم بود، همچون اميرمؤمنان (عليه السلام) ، ابن مسعود، زيدبن ثابت، ابي بن كعب و... در اين نشستها به تعليم كتاب خدا و فقه اسلامي به مسلمان مي پرداختند. [7] .

البته توجه داريم كه اين آموزشها منحصر به قرائت قرآن و فقه نمي شد. اما از آنجا كه اين دو علم مبتلابه مردم بود و همه مردم مايل بودند كه قرآن را بخوانند و نيز به احكام فقهي كه در زندگي روزمره و كسب و كار و روابط اجتماعي آنها دخيل بود واقف باشند لذا طبيعي بود كه اهتمام به آموزش قرآن و فقه بيش از ديگر علوم باشد.

«اصحاب صفه نيز كه مدتي در اين مسجد مي زيستند در آنجا به آموختن قرآن مي پرداختند و عبادة بن صامت معلم ايشان بود.» [8] .

اين روند آموزشي و علمي بيش از دو قرن در تمامي مساجد جهان اسلام



[ صفحه 78]



جاري بود و تنها پس از تأسيس مدارس عالي و دانشگاههاي جهان اسلام اين روند كاهش يافت. البته همانطور كه خواهيد ديد، اين مدارس عالي نيز ارتباط تنگاتنگ خود را با مساجد حتي در دوران ميانه تاريخ اسلام از دست نداده اند.

در دوره هاي پس از صدر اسلام همه متخصصان و طلاب علوم ديني جلسات مباحث خود را در مسجد بر پا مي كردند. اهل حديث نيز حلقه هاي خود را در مسجد داير مي كردند. در بعضي مساجد مجموعه هاي حديث مخصوصاً صحيح بخاري و صحيح مسلم قرائت و تعليم مي شد و سنت املاء كتب كه وسيله اصلي انتشار كتب در چندين نسخه بود از مساجد آغاز گشت. احكام شريعت نيز در مسجد مسلمين تبيين مي شد. مجالس تفسير قرآن در مسجد برپا مي شد. در مساجد حوزه هايي بود براي مقابله و تلاوت قرآن كه در آنها تجويد و قرائت نيز تعليم مي شد. به عبارت ديگر اختلاف قرائات يا قرائتهاي مختلف نيز از دل مساجد جهان اسلام بيرون آمد. زهاد و صوفيه نيز بر خلاف دوره هاي بعد براي اعتكاف در مسجد خلوت مي گزيدند. چنانكه حلقه هاي اذكار -ذكر نام خدا - هم در مساجد تشكيل مي يافت. [9] .

اندكي بعد مباحث جنجالي كلامي ميدان دار اصلي عرصه علم و دانش در مساجد شد و حلقه هاي بزرگ متكلمين كه در آن به طرح موضوعات و پرسش و پاسخهاي كلامي در باب توحيد و معاد و نبوت و قرآن پرداخته مي شد، داير گشت. اهل جدل در حلقه هاي متعدد به بحث از عقايد ديني بانگ بلند مي كردند و در واقع دو مكتب كلامي بزرگ جهان اسلام يعني اشاعره و معتزله از مسجد



[ صفحه 79]



برخاستند و در مسجد تأسيس شدند.

آموزش مباحث فقهي نيز كه از دوران پيامبر آغاز گشته بود، در دوره هاي بعد در انجمنهاي آموزشي شخصيتهاي بزرگي چون امام صادق (عليه السلام) و ائمه مذاهب اهل سنت مراحل بالندگي خود را گذراند و به تدريج در كمتر از دو قرن چندين مكتب فقهي در سراسر جهان اسلام تأسيس شد كه هر يك انبوهي از پيروان و مقلدان را به خود اختصاص داد.

بنابراين مشاهده مي شود كه همه مكاتب بزرگ فقهي، تفسيري، كلامي، حديثي در مساجد جهان اسلام تأسيس شده، رشد يافتند و در يك كلام همه آنچه كه بعدها بنيان علوم اسلامي به ويژه علوم اصيل را تشكيل مي داد از مساجد خارج شد و بعدها پايه اصلي عصر طلايي اسلامي را تشكيل داد. به طوري كه مي توان گفت مسجد «مركز نهضت علمي» تمدن اسلامي بود. امروز نيز جهان اسلام وامدار همين انجمنهاي آموزشي مساجد و ادامه دهنده همان راه است.

علاوه بر فعاليتهاي علمي و آموزشي، كاركرد فرهنگي و ادبي نيز از ديگر كاركردهاي مساجد از همان دوران پيامبر بود. به طوري كه انجمنهاي ادبي نيز در مسجد نبوي تشكيل مي شد و شاعران و سخنوران بزرگ عرب در حضور رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) به انشاء شعر و ايراد خطابه مي پرداختند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) شعر متعهدي را كه در خدمت مكارم اخلاقي و بيان ارزشهاي معنوي به كار گرفته مي شد ارج مي نهاد. [10] .

در باب اهتمام پيامبر به شعر همچنين ابن سعد نقل مي كند كه



[ صفحه 80]



پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) دستور داده بود براي حسان بن ثابت در مسجد منبري نهاده بودند و او اشعارش را از بالاي منبر مي خواند. [11] .

در دوره هاي بعد نيز فعاليتهاي ديني و علمي مساجد هرگز مانع چنين امور ادبي نبوده است. به طوري كه مثلاً «در مسجد بصره كه در آنجا گروهي اهل جدل در حلقه اي به بانگ بلند از عقايد ديني بحث مي كردند، نزديك آنها دوستداران شعر و ادب به حلقه ديگر بودند» [12] .

ملاقات و مناظره با سران ديگر اديان نيز از جمله امور جاري در مساجد به ويژه در عصر پيامبر و در مسجد نبوي بود. پيامبر مكرر سران و پيروان اديان ديگر همچون مسيحيت و يهوديت را در مسجد به حضور مي پذيرفتند و پيرامون عقايد هر يك با هم بحث مي كردند و پيامبر دعوت اسلامي را به آنها ابلاغ مي فرمود. نمونه هاي فراواني از اين ملاقاتها وجود دارد كه گزارشهايي در كتب تاريخ ضبط شده است. از آن جمله در سيره پيرامون ديدار گروهي از مسيحيان نجران با پيامبر در مسجد نقل شده است كه «هنگام عصر بود كه نصاري به مدينه وارد شدند و يكسره به مسجد رفتند و در آن هنگام رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) با مسلمانان نماز عصر به جا مي آوردند. (آنان نيز نمازشان را به جا آوردند) و پس از اينكه نمازشان به پايان رسيد در محضر رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) جلوس كردند و عقايد مختلفي كه درباره حضرت عيسي (عليه السلام) داشتند اظهار كردند. (پيامبر به آنان پاسخ گفت) و در اين هنگام بيش از هشتاد آيه از سوره آل عمران در همين زمينه نازل شد.» [13] به نظر مي رسد كه مناظرات فراوان متكلمان بزرگ مسلمان با



[ صفحه 81]



دانشمندان و روحانيان مسيحي و يهودي و مجوس در دوره هاي بعد با الگوبرداري از همين سنت نبوي انجام مي شده است.

بدين ترتيب مي توان به عنوان يك كاركرد فرهنگي، تبليغي و ارتباطي ديگر براي مساجد در دوره هاي مختلف به ويژه صدر اسلام از مسجد به عنوان «مركز گفتگوي اديان» در جامعه اسلامي نام برد.


پاورقي

[1] زمر / 9.

[2] محمدرضا حكيمي، دانش مسلمين، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1374، ص 9.

[3] سيد محمد حسين طباطبايي، شيعه در اسلام، تهران: دفتر انتشارات اسلامي، 1376، ص 101.

[4] فعاليت مساجد در عصر پيامبر» ص 54، به نقل از سمهودي، ج 2، ص 301.

[5] همان، ص 52.

[6] همان، ص 53.

[7] همان، ص 55.

[8] همان، به نقل از كتاني، تراتيب، ج 1، ص 40.

[9] كارنامه اسلام، ص 145.

[10] فعاليت مساجد در عصر پيامبر ص 55.

[11] طبقات الكبري، ج2، ص 745.

[12] تاريخ سياسي اسلام، ج 2، ص 298.

[13] سيره ابن هشام، ج 2، ص 382.


بازگشت