طرح بناي مسجد


بايد گفت طرح بناي مسجد طرحي منحصر به فرد بود و هيچ نشاني از تقليد از بناها و ساختمانهاي ديگر و حتي عبادتگاهها و معابد ساير اديان در آن مشاهده نمي شد. به طوري كه وقتي در طرحي كه پيامبر در ساخت مسجد اجرا كرد تأمل مي كنيم وضوح، اصالت و تطابق كامل اين طرح با روح اسلام ما را به تعجب وامي دارد. بي شك پيامبر طرحهايي كلي از شكل كليساها و كنيسه ها در اختيار داشته است و دست كم در سفر دومي كه در سن 24 سالگي با سرمايه خديجه (س) به شام رفت كلياتي از آن در ذهنش وجود داشت. اما در بناي مسجد هيچ يك از اين طرحها تأثير نداشته، و هيأت و طرح آن تنها برگرفته از روح اسلام بود. [1] .

گزارشهاي تاريخي موجود از جمله گزارش ابن سعد از طرح بناي مسجد گواهي بر صدق اين گفته هاست. وي در باب ساختمان مسجد مي نويسد: «طول آن از محل محراب (كه آن روز به سوي بيت المقدس بود) تا آخر مسجد صد ذراع و عرض آن هم همچنان و مسجد مربع بود و برخي گفته اند كمتر از صد ذراع بوده است. پايه هاي اصلي را به اندازه سه ذراع با سنگ بنا كردند و بقيه را با خشت خام... و سه در براي آن قرار دادند. دري در آخر مسجد و دري ديگر كه آن را در رحمت نامگذاري كردند و در سوم مخصوص آمد و شد رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) بود.، تمام ديوارها ساده بود و تنه درختان خرما را ستون قرار دادند و آن را با شاخ و برگ خرما پوشاندند. به پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) گفته شد: آيا براي مسجد سقف نمي سازي؟



[ صفحه 60]



فرمود: نه، سايباني چون سايبان موسي (عليه السلام) [2] كافيست، مقداري چوبهاي كوتاه و برگ. اجل شتابان تر از اين است.» [3] .

در واقع از آنجايي كه اسلام ديني ساده و روشن است و تنها جاده اي است ميان عبد و خالق، بنا بر اين مسجد پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) نيز مكاني است پاكيزه كه بنده با آفريدگار خويش ملاقات مي كند؛ قطعه تميز و مسطح و پاكيزه از زمين كه ديواري محيط بر آن است. [4] .

علاوه بر روح سادگي اسلام كه بر مسجد مدينه حاكم بود يك مسأله اساسي ديگر وجود داشت و آن ضرورت «اصالت مسجد» در اسلام بود. براي پيامبر حفظ استقلال و اصالت اسلام و نمودهاي آن مسأله اي اساسي بود و ايشان با حساسيت خاصي از اين امر مراقبت مي نمودند. نمونه اين امر را در جريان تغيير قبله شاهد هستيم كه پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به شدت مايل بودند كه قبله اسلام مستقل از قبله يهود باشد و قرآن نيز به اين تمايل اشاره دارد. بديهي است كه اصالت مسجد اگر مهمتر از استقلال قبله نباشد كم اهميت تر نيست. بنا بر اين ساختمان مسجد به عنوان نهاد ديني و اجتماعي اسلام بايد نشانگر هويت مستقل اسلام مي بود و لذا در طرح بناي مسجد مدينه كمترين نشاني از تقليد و اقتباس از معابد يهود و مسيحيت ديده نمي شود.

اين سادگي و اصالت در تمام دوران صدر اسلام حفظ شد. در زمان ابوبكر هيچ تغييري در مسجد داده نشد و در زمان خليفه دوم نيز صرفاً بر وسعت و تعداد



[ صفحه 61]



درهاي آن افزوده شد و آن نيز ناشي از افزايش جمعيت مسلمين و كثرت زائران ديگر بلاد به ويژه در ايام حج بود. تنها در زمان عثمان مسجد اندكي تغيير كرد. وي در سال 29 ه ق مسجد پيامبر را وسعت داد و در ستونهاي آن قلع به كار برد و طول آن را صد و شصت ذراع و پهناي آن را صد و پنجاه ذراع قرار داد. [5] .

بدين ترتيب تا پيش از دوران اموي ويژگيهاي «سادگي» و «اصالت» براي مسجد النبي حفظ شد و تنها از اين دوره بود كه همراه با تغييرات بنياديني كه در همه چيز اسلام اتفاق افتاد، در بناي مسجد نيز تغييرات مختلفي به وجود آمد.



[ صفحه 65]




پاورقي

[1] پيدايي مساجد» ص 81.

[2] براي آگاهي بيشتر از سايبان موسي (عليه السلام) كه در آن عبادت مي كرد موسوم به «خيمه عهد» بنگريد، تاريخ جامع اديان، ص 497.

[3] طبقات الكبري، ج 1، صص226-225.

[4] پيدايي مساجد» ص 81.

[5] تاريخ يعقوبي، ج 2، صص 59،58.


بازگشت