سخت و تلخ نكردن دين براي فرزندان


خانم زهرا مصطفوي در خاطره اي نقل مي كند: حضرت امام همواره سعي داشتند كلام حق را با ملاطفت و شيريني همراه سازند. هرگز در آن خصوص



[ صفحه 192]



به عتاب متوسل نمي شدند و عبادت خدا و انجام واجبات را در نظر ديگران سنگين و طاقت فرسا جلوه گر نمي ساختند. همسرم به جهت عادت خانوادگي، دخترم را از خواب صبحگاهي بيدار مي كرد و به نماز وا مي داشت. امام وقتي از اين ماجرا خبردار شدند، برايش پيغام فرستادند كه: چهره ي شيرين اسلام را براي بچه تلخ نكن!

اين كلام آن چنان مؤثر افتاد و اثر عميق بر روح و جان دخترم گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه هنگام اقامه ي نماز صبح، به موقع بيدارش كنيم. [1] .

ايشان تمام سال، اول اذان نماز مي خواندند؛ ولي يك بار هم به ما نگفتند كه الآن دست از كارتان برداريد، موقع اذان است دست از بازيتان برداريد و بايستيد براي نماز؛ ولي مي گفتند: شما بايد در طول اين ساعت نماز بخوانيد. واي به حال كسي كه در طول اين ساعت نماز نخواند! آن وقت اگر نماز را نخواند، بايد از خانه برود بيرون. صبح هم كسي را از خواب بيدار نمي كردند و مي گفتند: خودتان اگر بيدار مي شويد، بلند شويد نماز بخوانيد. اگر بيدار نشديد، مقيد باشيد كه ظهر، قبل از نماز ظهر و عصرتان نماز صبحتان را قضا كنيد زمستان هم كه بلند مي شديم، مي رفتيم سر حوض وضو بگيريم، اگر مثلاً كمي آب گرم داشتند، مي گفتند: بياييد با اين آب گرم وضو بگيريد. از اين جهت هم الحمدلله اثر مطلوبي در فرزندانشان باقي گذاشتند. [2] .



[ صفحه 193]



امام كاظم از پدرشان و از جدشان عليهم السلام نقل كرده اند كه فرمودند: كان أبي علي بن الحسين عليهماالسلام يأمر الصبيان أن يصلوا المغرب و العشاء جميعاً فقيل له: يصلون الصلاة في غير وقتها قال:: هو خير من أن يناموا عنها؛ [3] .

پدرم علي بن الحسين عليهماالسلام به بچه ها مي فرمودند: نماز مغرب و عشا را پشت سر هم بخوانند به حضرت عرض كردند: [نماز عشا] در غير وقت [فضيلت] خوانده مي شود فرمودند: اين بهتر است كه خوابشان ببرد و اصلاً نماز نخوانند.

سؤال: آيا جايز است كه آدمي عيال و فرزند خود را قبل از تكليف يا بعد از آن براي نماز بيدار كند يا نه؟

ج: ظاهراً علاوه بر جواز، ممدوح است مگر آن كه از جهت خارج، موجب اذيت يا موجب ضرر باشد، مثل اين كه مريض باشند. [4] .

سؤال: اگر فرزند مكلف انسان خواب باشد، آيا بيدار كردن او براي نماز صبح واجب است؟

ج: اگر علم به رضايت او دارد، او را بيدار كند و هم چنين اگر مي داند ادامه ي اين وضع باعث سهل انگاري او در امر نماز مي شود، در غير اين دو صورت جايز نيست. [5] .

سؤال: اگر بيدار كردن فرزند مكلف براي نماز موجب ناراحتي او شود و



[ صفحه 194]



از نماز زده شود، بيدار كردن او چه حكمي دارد؟

ج: در اين فرض جايز نيست؛ ولي بايد تدريجاً او را توجيه كند تا رضايت به بيدار كردن بدهد. [6] .

يكي از نويسندگان درباره ي سخت گيري هاي بي جا در مسائل ديني و عبادت ها مي نويسد: مادرش مي گفت: حميد، در كودكي و نوجواني نماز مي خواند، اما بزرگ تر كه شد و به سن جواني رسيد، نماز را ترك كرد. رو به حميد كردم و با تعجب گفتم: چطور شد كه تو بچه بودي و هنوز عقلت به خيلي چيزها قد نمي داد، نمازهايت را مي خواندي و ظاهراً متدين بودي؛ پس چرا در حالي كه بزرگ شدي و عقل و فهمت بيشتر شده و حقايق ديني را بهتر مي فهمي و قاعدتاً بايد پايبندي ات به دين بيشتر باشد، نماز و عبادت را ترك كرده اي و به امور ديني، بي اعتنا شده اي؟

حميد، سري به تأكيد تكان داد و با خنده اي همراه با تمسخر و تأسف گفت: داستان دينداري و نماز و عبادت من، داستاني عجيب و تأسف بار است گفتم: خوب، داستانت را بگو تا ما هم بدانيم. گفت: خاطره ي نماز من، خاطره ي تلخ و دردناك است و هر وقت كه اسم نماز را مي شنوم، عصاي پدرم و سوز و سرما و آب يخ زده ي حوض منزل مان در ذهنم تداعي مي شود و دلم را مي لرزاند.

در حالي كه تعجبم بيشتر شده بود، پرسيدم: يعني چه؟ چه ارتباطي ميان نماز و عصا و آب حوض يخ زده وجود دارد؟! حميد، آه سردي كشيد و گفت:



[ صفحه 195]



وقتي بچه بودم، پدرم كله ي سحر، عصا به دست مي آمد بالاي سرم و با تندي و خشونت براي نماز صدايم مي زد: آهاي حميد! يالله بلند شو نماز بخوان! و اگر من لحظه اي دير مي جنبيدم، با عصايش محكم كتكم مي زد و بعد من را با ضرب عصا به طرف حوض وسط حياط منزل مان مي برد. در فصل زمستان، آب حوض يخ مي زد و گاهي قطر يخ ها به دو سه سانتي متر هم مي رسيد. آن وقت مي گفت: يالله يخ ها را بشكن و وضو بگير! من هم از ترس بابا و عصاي بالاي سرم، يخ ها را مي شكستم و با آن آب يخ زده و در آن هواي سرد، وضو مي گرفتم و به نماز مي ايستادم؛ اما نه به قصد قربت، بلكه به نيت ترس از بابا و عصا! خوب طبيعي است كه چنين نماز و عبادتي كه بر پايه ي زور و عصا قرار داشته باشد، دوام ندارد و همين كه زور برطرف شد، از بين مي رود. تا وقتي كه پدرم زورش به من مي رسيد، نماز مي خواندم، اما حالا كه بزرگ شده ام و ديگر زورش نمي رسد، من هم ديگر نماز نمي خوانم و آن دين زوركي و عصايي را رها كرده ام. [7] .

سؤال: پسري دارم نه ساله، در حدود چهار پنج سالگي به نماز خيلي علاقه مند بود، مدتي است چندان علاقه اي نشان نمي دهد و نمي خواهد نماز بخواند. گاهي با تشويق و ترغيب و ملايمت مي خواند. پدرش عقيده دارد مطابق روايات پسر بايد از هفت سالگي حتماً نماز بخواند و مي توان او را براي اين امر، حتي كتك زد. لذا با فشار و اجبار او را وادار به نماز خواندن مي كند. خواهشمندم در اين مورد نظر خود را مرحمت فرماييد؟



[ صفحه 196]



جواب: در حديث راجع به تمرين و عادت دادن فرزندان به نماز وارد شده است كه «مروهم بسبع، و اضربوهم بتسع» يعني آنها را در هفت سالگي به نماز امر كنيد و در نه سالگي بزنيد، اما مقصود از اين حديث شريف اين نيست كه با امكان واداري طفل به نماز با لطف و مهرباني و تشويق مثل دادن جايزه هاي مناسب، او را كتك بزنيد، بلكه بايد مطابق درك و فهم و ذهنيات او از نماز، جاذبه هاي خوب به طفل نشان داد كه خودش رغبت به نماز پيدا كند مسلماً وضع محيط خانه، مدرسه، معلم و معاشرين بچه، و رفت وآمدهاي خانوادگي همه در ترغيب طفل به نماز و آداب و اخلاق خوب، مؤثر است. در مورد معلم گفته اند:



درس معلم ار بود زمزمه محبتي

جمعه به مكتب آورد طفل گريزپاي را



در احاديث شريفه است:

«أطرفوا أهاليكم في يوم الجمعة بشي ء من الفاكهة كي يفرحوا بالجمعة» در روزهاي جمعه براي اهل منزل و خانواده از ميوه ها (و هر چيز كه تحفه است) تحفه ببريد تا به روز جمعه فرحناك و علاقه مند باشند.

در تربيت اولاد بايد انواع تدبيرهاي لازم را به كار گرفت و آهسته آهسته و به تدريج جلو رفت. نه تندي اعمال كرد و نه كندي و مسامحه نمود. مسئله ي كتك زدن و تأديب مناسب، آن هم نه شديد، در بعض موارد، و در صورتي كه از همه امكانات ملاطفت آميز استفاده شد و اثر نكرده باشد، به حكم «آخر الدواء الكي؛ [آخرين درمان داغ كردن است]» لازم مي شود مع ذلك اگر به صورتي كه اثر سوء باشد و طفل به لجاجت و مقاومت وادار شود نبايد



[ صفحه 197]



به آن متوسل شد، غرض اين است كه طفل تربيت اسلامي و انساني پيدا نمايد، و براي اين منظور پدر و مادر بايد از لطائف و دقايق تربيتي مناسب استفاده كنند؛ خصوصاً كه تربيت طفل كار بسيار لطيف و دقيق است بايد ظرافت ها و لطافت هايي كه لازم است همه به كار گرفته شود. گفتني است كه از عوامل سوء تربيت، اختلاف پدر و مادر در كيفيت تربيت فرزند است كه اگر مثلاً مادر به پدر در برابر فرزند اعتراض كند كه چرا او را زده است بسيار اثر سوء و منفي خواهد داشت، همه ي اين نكات را هم مادر و هم پدر در نظر بگيرند. [8] .


پاورقي

[1] رفتار فرزانگان با كودكان، ص 61.

[2] همان، ص 62.

[3] بحارالانوار، ج 79، ص 364.

[4] مجمع المسائل، ج 1، سوال 493.

[5] استفتائات جديد، ج 2، سؤال 417.

[6] همان، سؤال 418.

[7] هشدارهاي تربيتي، ص 129.

[8] جامع الاحكام، ج 1، سؤال 260.


بازگشت