مهم ترين عامل حفظ ايمان


انساني كه به سوي خداوند در حركت است اگر بخواهد منحرف نشده و در صراط مستقيم الهي حركت كند بايد هميشه به ياد خداوند و با او مرتبط باشد مانند هواپيمايي كه در مسيري حركت مي كند كه بايد دائماً با برج مراقبت در تماس باشد وگرنه منحرف شده و خطر سقوط دارد؛ بنابراين نقش ياد خداوند در تكامل انسان ها بسيار است.

يكي از اصحاب امام صادق عليه السلام مي گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: ألا أحدثك بأشد ما فرض الله عزوجل علي خلقه؟ قلت: بلي قال: انصاف الناس من نفسك، و مواساتك لأخيك، و ذكر الله في كل موطن، أما اني لا أقول: سبحان الله،



[ صفحه 46]



و الحمدلله، و لا اله الا الله، و الله أكبر، و ان كان هذا من ذاك و لكن ذكر الله في كل موطن، اذا هجمت علي طاعته أو علي معصيته؛ [1] .

آيا به تو خبر ندهم از سخت ترين چيزي كه خدا بر خلقش فرض (لازم) كرده است؟ گفتم: چرا. فرمود: رعايت انصاف با مردم؛ مواسات و همدردي كردن با برادر ديني ات؛ و ياد خداوند در همه جا. آگاه باش به راستي من نمي گويم [كه مراد از ياد خداوند گفتن:] سبحان الله، و الحمدلله، و لا اله الا الله، و الله أكبر است اگرچه آن هم ذكر خدا است؛ ولي [مراد] ذكر خداوند در هر محلي است هرگاه به طاعت پروردگار مشغول شدي و يا خواستي معصيت او را انجام دهي.

با توجه به مهم بودن ياد خداوند و نقش آن در سعادت انسان، خداوند متعال يكي از آثار و بركات نماز را تقويت همين مسئله ي مهم مي داند.

(و أقم الصلوة لذكري)؛ [2] و نماز را به پا دار براي ذكر و ياد من.

حضرت رضا عليه السلام [درباره ي حكمت وجوب نماز] فرمودند: ان علة الصلاة... مع ما فيه من الايجاب و المداومة علي ذكر الله عزوجل بالليل و النهار، لئلا ينسي العبد سيده و مدبره و خالقه، فيبطر و يطغي، و يكون ذلك في ذكره لربه جل و عز و قيامه بين يديه زاجراً له عن المعاصي و مانعاً له من أنواع الفساد؛ [3] .

... افزون بر اينها، نماز، ذكر و ياد خداوند عزوجل و دوام آن در شب و روز



[ صفحه 47]



است تا بنده، مالك و مدبر و آفريدگارش را از ياد نبرد وگرنه سركشي و طغيان مي كند و اين در ياد كردن پروردگار عزوجل و ايستادن در پيشگاهش نهفته است، كه او را از سرپيچي نهي مي كند و از انواع فساد باز مي دارد.

هشام بن حكم مي گويد: سألت أباعبدالله عليه السلام عن علة الصلاة؛ فان فيها مشغلة للناس عن حوائجهم، و متعبة لهم في أبدانهم. قال: «فيها علل، و ذلك أن الناس لو تركوا بغير تنبيه و لا تذكر للنبي صلي الله عليه و آله و سلم بأكثر من الخبر الأول و بقاء الكتاب في أيديهم فقط لكانوا علي ما كان عليه الأولون؛ فانهم قد كانوا اتخذوا ديناً و وضعوا كتباً، و دعوا أناساً الي ما هم عليه، و قتلوهم علي ذلك، فدرس أمرهم، و ذهب حين ذهبوا، و أراد الله تبارك و تعالي أن لا ينسيهم أمر محمد صلي الله عليه و آله و سلم، ففرض عليهم الصلاة يذكرونه في كل يوم خمس مرات، ينادون باسمه، و تعبدوا بالصلاة، و ذكر الله لكي لا يغفلوا عنه، فينسوه فيندرس ذكره؛ [4] .

از امام صادق عليه السلام پرسيدم: با اين كه نماز، مردم را از كار و زندگي باز مي دارد و تن هايشان را خسته مي كند، چرا واجب شده است؟ امام عليه السلام فرمود: در آن، علت هايي نهفته است. [يكي از آنها اين است كه] اگر مردم بدون هيچ آگاهي و يادآوري از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم رها شوند و تنها به همان رسالت نخستين و حضور قرآن در ميان آنان بسنده شود، مانند امت هاي پيشين مي گردند كه به دين گرويدند و كتاب هايي نوشتند و مردم را به دين خود فرا خواندند و حتي براي آن جنگيدند، اما با رفتنشان، دينشان هم رفت و اثري از آن باقي نماند. و خداوند تبارك و تعالي خواست كه مردم حضرت



[ صفحه 48]



محمد صلي الله عليه و آله و سلم [و آل او كه راهنماي حق اند] را از ياد نبرند. از اين رو نماز را بر آنان واجب كرد تا او را هر روز پنج بار ياد كنند و نام [مباركش] را بر زبان آورند و به نماز و ياد خدا فرمان داده شدند، تا غافل نگردند و او را فراموش نكنند مبادا يادش از خاطره ها برود.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 90، ص 154.

[2] طه (20) آيه 14.

[3] بحارالانوار، ج 6، ص 64.

[4] همان، ج 79، ص 261.


بازگشت