به وسيله همسرم نمازخوان شدم


راوي مي گويد:

شخصي را مي شناسم كه نماز نمي خواند و هر گونه نصيحتي را هم ناديده مي گرفت، ولي بعد از مدتي در مسجد به صفوف نماز جماعت پيوست، بعضي ها كه او را مي شناختند، تعجب مي كردند، زيرا مي دانستند او علاوه بر آن كه نماز نمي خواند، نماز خواندن را هم نمي داند.

بالأخره كم كم به او خوش آمد و خير مقدم و تبريك گفتند كه اهل مسجد شده و نماز جماعت مي خواند و در ضمن از علت آمدن وي به مسجد پرسيدند، او گفت:

بعد از آن كه ازدواج كردم، همسرم علاقه شديدي به نماز داشت و تنها ناراحتي او اين بود كه با شوهري بي نماز زندگي مي كند، و بالأخره با برخوردهاي ارشادي او علاقه پيدا كردم كه نمازخوان بشوم و از او خواستم كه نماز را يادم بدهد، در



[ صفحه 117]



مدت يك ماه نماز را ياد گرفتم و سپس آنقدر ذائقه ي عبادت پيدا كردم كه دوست دارم به مسجد آمده و در نماز جماعت شركت كنم.

و اكنون فكر مي كنم كه هيچ لذتي براي من بالاتر از لذت نماز خواندن نيست، البته اين را هم يادآور شوم كه چنين زناني در پيشگاه خدا مقامي بس عظيم دارند [1] .



[ صفحه 118]




پاورقي

[1] نماز در خانواده: ص 108.


بازگشت