امتحان در نماز جماعت


عالم متقي جناب حاج شيخ محمد باقر شيخ الاسلام رحمه الله فرمود: من عادت داشتم هميشه پس از فراغت از نماز جماعت با كسي كه طرف راست و چپ من بود، مصافحه مي كردم. وقتي در نماز جماعت مرحوم ميرزاي شيرازي اعلي الله مقامه در سامرا پس از نماز، با شخصي كه طرف راستم نشسته بود، كه يك نفر از اهل علم و بزرگوار بود، مصافحه كردم و در طرف چپ، يك نفر روستايي بود كه به نظرم كوچك آمد و با او مصافحه نكردم، بلافاصله از خيال فاسد خود پشيمان شدم و به خود گفتم: شايد همين شخصي كه به نظر تو شأني ندارد، نزد خداوند محترم و عزيز باشد.

فورا با كمال ادب با او مصافحه كردم، پس بوي مشك عجيبي كه مانند مشك هاي دنيوي نبود، به مشامم رسيد و سخت مبتهج، خوش وقت و دلشاد گشتم و احتياطا از وي



[ صفحه 47]



پرسيدم: با شما مشك است؟ فرمود: نه، من هيچ وقت مشك نداشتم.

يقين كردم كه از بوهاي روحاني و معنوي است، و نيز يقين كردم شخصي است جليل القدر و روحاني. از آن روز متعهد شدم كه هيچ وقت به حقارت به مؤمني نظر نكنم [1] .



[ صفحه 48]




پاورقي

[1] داستانهاي شگفت، دستغيب: ص 90.


بازگشت