بر آستان جانان


عمل جراحي انجام شد و خطر عمل تا آن موقع مهار شده بود. همه از نهايت توانايي خود استفاده كرده بودند.

شوق و خوشحالي از گذشتن اين مرحله در سيماي همه جاري بود...

امام بلافاصله پس از به هوش آمدن با وجود ضعف شديد عارض شده، وقت نماز را سؤال كرد و اشاره كرد كه يكي از آقايان عمامه اش را ببندد و محاسن ايشان را شانه بزند. همه مبهوت بوديم. خدايا اين چه بنده ي عاشقي است؟

چقدر در حضور خداوند ادب را مراعات مي كند...

در بيمارستان، ايام بستري در هر فرصت كه براي غذا دادن به ايشان مي رفتيم توصيه هاي اخلاقي را فراموش نمي كردند.

چندين بار به من و همشيره ها مي فرمود:



[ صفحه 114]



راه سخت است، گناه نكنيد، ترك گناه آسانتر از عذاب خداست، و مي فرمود:

نماز را حتي اگر در پياده رو خيابان باشد اول وقت بخوانيد. [1] .



[ صفحه 115]




پاورقي

[1] فصل صبر، خانم صديقه مصطفوي دختر حضرت امام ره ص 48 و 49.


بازگشت