سحرخيزي، دزدي را آدم كرد


رابعه كه يكي از عرفاي بزرگ و شب زنده داران سترگ و سحرخيزان و زنده دلان است؛ شبي براي تهجد و نماز شب، در سحرگاهان بلند شده بود كه دزدي به خانه او آمد اما چيزي نيافت مگر يك آفتابه تا خواست بيرون رود، رابعه او را صدا زد و گفت: چرا دست خالي بيرون مي روي؟ دزد گفت: چيزي در اين خانه نيافتم جز يك آفتابه.

رابعه گفت: بيا با همان آفتابه وضويي بگير و وارد اين كلبه شو، دو ركعت نماز بخوان، آن وقت است كه دست خالي بيرون نرفته اي.

دزد همان كار را كرد، اما وقتي دزد مشغول نماز بود، رابعه دستانش را به طرف آسمان دراز كرد و گفت: خدايا! اين شخص به در خانه من آمده بود اما چيزي پيدا نكرد، من او را به خانه تو حواله كردم، تو از فضل خودت او را بي نصيب مفرما.

دزد وقتي از نماز فارغ شد، عبادت آن گونه در كامش لذت بخشيد كه تا پايان شب در حال عبادت و سجده به سر برد. رابعه آمد ديد او هنوز در سجده است و دارد با خداوند نجوا مي كند و اين اشعار را مي خواند:



[ صفحه 213]





اذا ما قال لي ربي

اما استحييت تعصيني



و تخفي الذنب من خلقي

و بالعصيان تأتيني



فما قولي له لما

يعاتبني و يقضيني



يعني: «اگر پروردگارم گويد: آيا هنگامي كه بر من عصيان ورزيدي از من حيا نكردي؟ گناه را از بندگانم پنهان مي كني ولي با نافرماني ها به سوي من مي آيي؟ اگر اين گونه مرا مورد عتاب و سرزنش قرار دهد و مؤاخذه ام كند چه گويم و چكار كنم؟»

رابعه مي گويد به او گفتم: اي دوست! شبت چگونه گذشت؟ گفت: به خوشي و خوبي و با ذلت و فقر به درگاه مولايم. ولي او عذرم را پذيرفت و نقصانم را مرتفع ساخت و گناهانم را آمرزيد. سپس سر به زير انداخت و از كلبه بيرون رفت.

من دست به آسمان بلند كردم و گفتم: اي مولاي من! اين مرد يك ساعت با تو سوز و گداز كرد، تو اين گونه از او استقبال كردي، او را براي هميشه آدم كردي و پذيرفتي، اما من از موقعي كه تو را شناختم در برابرت ايستاده ام، آيا انتظار نداشته باشم كه مرا نيز بپذيري؟ ناگاه به من الهام شد و از درونم صدايي آمد كه اي رابعه! ما او را هم اگر پذيرفتيم به خاطر درخواست تو بود، چگونه تو را نمي پذيريم.



شب آمد، شب دواي بي دوايان

شب آمد، شب بساط آشنايان



شب آمد تا كه بلبل راز گويد

شب آمد تا كه مرغ حق بنالد



شب آمد تا كه از دل غم گشاييم

بساز مرغ حق، با حق بناليم



شب آمد تا كه هو از دل برآريم

به هوهوي كبوتر، شب سرآريم




بازگشت