نماز شكر


سيد محمد سادات رضوي: هنگامي كه بچه ها نماز شب مي خواندند، چند نگهبان تعيين مي كرديم تا چنان چه مأمورين آمدند، فورا به بچه ها اطلاع



[ صفحه 206]



دهند. شايد برخي تصور كنند كه اسرا در طول روز كاري نداشتند و راحت مي خوابيدند تا شب ها براي نماز برخيزند، اما واقعيت چيز ديگري بود.

اگر كسي مي خواست بعد از ظهر بخوابد، سزايش شلاق بود. در طول روز، مطلقا از خواب خبري نبود، بلكه بيداري بود و كارهاي طاقت فرسا، بيشتر به اين دليل كه شب ها بچه ها نتوانند از فرط خستگي بيدار شوند، اما نكته اين جا بود كه اسرا هر چه بيشتر اذيت مي شدند، بيشتر به نماز رو مي آوردند.

اگر نماز شب لو مي رفت، عراقي ها بچه ها را يكي يكي مي بردند و روي سرشان گوني مي انداختند و سپس با كابل آنها را مي زدند. اي كاش فقط كابل بود! گاهي سربازها با ميله گرد آهني به جان بچه ها مي افتادند و پس از آن، به وسيله دستگاه هاي مخصوص شوك الكتريكي مي دادند، به حدي كه اكثرا از شدت درد ناشي از شوك بي هوش مي شدند. موضوعي كه بسيار تعجب آور بود اين بود كه آنها پس از به هوش آمدن، بلافاصله نماز شكر مي خواندند كه خدا طاقت تحمل شكنجه ها را به آنان داده است. اين جا بود كه مأمورين بعثي كلافه مي شدند و در مقابل عظمت آنها كه با تن خون آلود و كبود نماز مي خواندند، احساس ذلت و خواري مي كردند و بعضي از نگهبان ها رها مي كردند و مي رفتند و برخي ديگر، همچون گرازي زخم خورده بدن مجروح بچه ها را زير لگد مي گرفتند. [1] .

آنچه ما در اين جا از تهجد و نماز شب و عبادت شبانه و شب زنده داري و مناجات رزمندگان پرتوان و آزادگان عزيز آورديم مشتي است در مقابل خروار و نمونه اي است از هزاران و ميليون ها.

سراسر مناطق جنگي در طول 8 سال دفاع مقدس، مخصوصا در



[ صفحه 207]



شب هاي عمليات شاهد و گواه زنده اي است از مدعاي ما كه در روز قيامت بر مطلب شهادت خواهند داد. رزمندگان عاشق و سرافرازي كه نه دنبال پست و مقام بودند و نه مال و منال و... بلكه براي خدا به جبهه مي رفتند و عابدانه، عبادت مي كردند و زاهدانه زندگي مي كردند و مجاهدانه مي جنگيدند و عاشقانه شهيد و مجروح و مصدوم مي شدند و پيروزمندانه پيروز مي شدند. گاهي همچون شير در قفس به دست دشمن اسير مي شدند اما در اسارتگاه هم با راز و نياز شبانه و مناجات عارفانه دشمن را به ستوه مي آوردند. سراسر اردوگاه هاي دشمن پر است از انفاس قدسي رزمندگان. نماز شب هاي خالصانه و عاشقانه اي كه مرحوم سيد بزرگوار ابوترابي قزويني و ديگر رزمندگان، آن زاهدان و عابدان شب و شيران روز در اردوگاه هاي دشمن انجام مي دادند از ياد تاريخ و زمان و مكان نخواهد رفت. آنان در هر دو جبهه جهاد و مبارزه پيروز بودند؛ هم جهاد با دشمن خارجي و هم جهاد و مبارزه با دشمن نفس و دروني. اميد است رزمندگان عزيز و آزادگان بزرگوار همچنان آن حال و هواي جبهه و اردوگاه و نماز شب را ادامه دهند و مظاهر مادي و تجملات گولشان نزند و همچنان جلودار و پيشتاز باشند؛ آمين.



[ صفحه 208]




پاورقي

[1] اين چند مورد از كتاب نماز در اسارت ص 113 - 97 نقل گرديد.


بازگشت