مثل مرواريد


حاج فتاح محمدي: يكي از اسرا كه پايش قطع شده بود، نيمه هاي شب از خواب بيدار مي شد و بالشي جلوي خود مي گذاشت و بعد مهر خود را روي آن قرار مي داد و به صورت نشسته مشغول خواندن نماز شب مي شد. او مدت ها ذكر مي گفت و اشك، مثل مرواريد، از چشمانش فرو مي غلتيد. خدا گواه است كه نواي دلنشين «الهي العفو» چنين عزيزاني در نيمه هاي



[ صفحه 204]



شب، قلب هر انساني را تكان مي داد و مانند صاعقه، شب تاريك و ظلماني را مي شكافت.


بازگشت