نماز شب محمود سبكتكين و پيروزي اش در جنگ


سلطان محمود سبكتكين در نيشابور از يكي از علماي دين شنيد كه حضرت رسول فرموده است: خداوند دستور داده است كه با دنيا انس و الفت مگير كه تو را براي دنيا نيافريده ام. و بر نماز شب و تهجد مواظبت كن كه نصرت مؤمنان در آن است و به مخلوقات طمع نورز كه در دست آنان هيچ نيست. و بر من توكل كن كه بازگشت كارها به من است. وقتي سبكتكين اين كلمات را شنيد با جان دل قبول كرد و كارهاي خويش را بر اساس آن بنا نمود و سعي بليغ در خواندن نماز شب داشت. تا اين كه جنگ و كارزاري برايش پيش آمد و بنا بود با خان تركستان به مصاف هم روند، او نيمه شب در بلخ برخاست، ديد برف سنگيني مي آيد اما بي اعتنا به برف و جنگ فردا طهارت حاصل كرد و همچنان مشغول نماز شب شده به او گفتند: فردا كارزار است، امشب را استراحت كن.

گفت: امشب كار من نماز خواندن است و جنگ فردا هم به دست



[ صفحه 192]



خداست و در دست من هيچ نيست. بر سجاده بود تا روز شد. هنگام صبح گفت: الهي از ما دو گروه كه فردا بناست با هم بجنگيم هر كدام كه بر حق است و به نفع بندگان تو است پيروزش گردان. پس از آن سوار بر مركب شد و عازم ميدان نبرد گرديد و فتح و نصرت عظيمي برايش حاصل شد. [1] .

آري رزمندگان با هم در ميدان نبرد و صحنه هاي پيكار و جبهه هاي جنگ اين چنين بودند، در دل شب مشغول نماز شب و مناجات با خدا مي شدند، آنگاه حمله مي كردند و پيروزمندانه هم بر مي گشتند و بدين وسيله دشمن تا بن دندان مسلح را با خواري و خفت و زبوني از مملكت اسلامي ايران بيرون راندند. (ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم)


پاورقي

[1] خزينة الجواهر، ص 550.


بازگشت