نماز شب امام خميني در هنگام خروج از عراق به پاريس


يكي از نزديكان امام خميني مي گفت: وقتي كه از عراق مي خواستيم به كويت برويم به دليل ممانعت برگشتيم.

از ساعت پنج صبح براي اين كه كسي در نجف خبردار نشود بين الطلوعين حركت كرديم به سوي كويت.

در مرز كويت ما را راه ندادند. ما برگشتيم به مرز عراق.

در آنجا به بدترين وجه با امام برخورد كردند. حتي يك اتاق كه امام در آنجا استراحت بكند به ما ندادند. سرانجام امام عبايشان را انداختند در كنار يك اتاق مخروبه كه آنجا بود و دراز كشيدند. ساعت يازده، دوازده شب بود كه از بغداد گفتند: به بصره برگرديد. ما به بصره برگشتيم. ساعت يك يا يك و نيم بعد از نيمه شب به شهر بصره رسيديم.

يك ساعتي طول كشيد تا مقدمات كار را انجام بدهيم.

بالاخره ساعت دو بود كه امام خوابيدند.

طولي نكشيد كه من يك مرتبه ديدم زنگ ساعت به صدا در آمد. وقتي ساعت را نگاه كردم ديدم ساعت چهار نيمه شب است و امام براي نماز شب بلند شدند.

يك پيرمرد كه از ساعت پنج صبح تا دو بعد از نصف شب نخوابيده، وقتي مي خوابد يادش مي ماند ساعت را كوك كند كه براي نماز شب بيدار



[ صفحه 182]



شود. [1] .


پاورقي

[1] امام در سنگر نماز، ص 82؛ داستان هايي از علما، ص 86.


بازگشت