گريه ي پارساي شب


يكي از پارسايان وارسته، هر شب، نيمه هاي آن، از بستر بر مي خاست و به نماز شب و مناجات با خدا مي پرداخت، در نماز شب سوره هايي كه آيات عذاب در آن است مي خواند و تكرار مي كرد و از خوف خدا زار زار مي گريست، پس از مدتي، چندين شب آيه ي 21 سوره حديد را كه آيه ي رحمت و بهشت است، مي خواند و گريه مي كرد و آن آيه اين است:

«سابقوا الي مغفرة من ربكم و جنة عرضها كعرض السماء و الارض اعدت للذين آمنوا بالله و رسله ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء و الله ذو الفضل العظيم):

«بشتابيد به آمرزش از ناحيه ي پروردگارتان، و به سوي بهشتي كه وسعت آن همچون وسعت آسمان و زمين است كه براي آنان كه ايمان به خدا و رسولش آورده اند آماده شده است، اين از فضل و كرم خدا است كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مي دهد، و خداوند صاحب فضل و كرم بزرگ است.»

يكي از همسايگان، او را ديد و به عنوان اعتراض به او گفت: «تو مدتي شب ها آيه هاي عذاب را در نماز مي خواندي و گريه مي كردي ولي اكنون مدتي است اين آيه اي را كه بيانگر رحمت و بهشت و فضل و كرم خدا است مي خواني، و باز گريه مي كني؟ براي چه؟»

آن پارساي وارسته در پاسخ گفت: «بهشتي كه آن همه پهناور و وسيع



[ صفحه 171]



است و به وسعت زمين و آسمان است مي بينم براي من در آنجا، جاي يك قدم نيست، ترس آن دارم كه از آن همه وسعت مرا محروم سازند، واحسرتا كه محروم شوم و گريه ام از اين جهت است.» [1] .


پاورقي

[1] داستان هاي صاحبدلان، ج 2، ص 128.


بازگشت