نماز شب نشسته حضرت زينب در شب يازدهم محرم


در شب عاشورا زينب عليهاالسلام بود و حسين عليه السلام؛ زينب عليهاالسلام بود و همه كس و همه چيز. اما در شب يازدهم، زينب عليها السلام تنها بود و قافله سالار اسيران و نقطه اتكاي يتيمان.

مصيبت هر چند بسيار سنگين بود و گران، ولي زينب عليهاالسلام همچون كوهي استوار در برابر آن ايستاد و خم به ابرو نياورد.

به نگهباني اسيران پرداخت، به گردآوري زنان و كودكان همت گماشت، به جمع آوري گمشدگان در بيابان مشغول شد؛ بيمار ناتوان را پرستاري كرد؛ از اين سو به آن سو مي دويد و گمشدگان را مي جست؛ از ضرب تازيانه پيكرش مي سوخت؛ خارهاي بيابان به پايش مي خليد؛ ولي زينب عليهاالسلام يتيمان را مي جست؛ جگرش مي سوخت و يتيمان را جستجو مي كرد.

اين پيكر رنجديده، معجزه گر بود. چنان شايستگي به خرج داد كه يك بچه به زير سم ستور نرفت؛ يك زن در آتش نسوخت؛ يك كودك در آن شام شوم گم نشد.

پس از آن كه از اين كارها فراغت يافت و از سلامت همه اطمينان



[ صفحه 159]



حاصل كرد، به سوي خدا رفت و به عبادت پرداخت و نماز شب به جاي آورد.

اما آن قدر ناتوان و كوفته شده بود كه نتوانست ايستاده بخواند. نماز شب را نشسته به جا آورد و با خداي خود به راز و نياز پرداخت.

زينب عليهاالسلام بود و دو ركعت نماز عشق، در سرزمين كربلا. [1] .


پاورقي

[1] قصه هاي نماز، ص 97.


بازگشت