بلند كردن تازه عروس و داماد به نماز شب


يكي از علما و فقهاي بزرگ شيعه، مرحوم آيت الله شيخ جعفر كبير، معروف به كاشف الغطاء رحمه الله بود، كه از تأليفات معروف او كشف الغطاء است، اين عالم بزرگ در ميان مردم نفوذ بسيار داشت، و ملجأ و پناه مستمندان بود و تا مي توانست در رفع نياز مردم مي كوشيد، به قدري پاك دل و صاف و ساده و بي آلايش مي زيست كه روزي بعد از درس، طلبه اي را ديد كه گويي حاجتي دارد و خجالت مي كشد تا حاجت خود را به شيخ بگويد، شيخ جعفر كبير آن قدر با او خودماني شد و گرم گرفت و صحبت كرد تا او به زبان آمد و عرض كرد: «دختر خود را همسر من گردان.»

شيخ دست او را گرفت و به اندرون خانه اش برد، و عقد دختر خود را براي او خواند، و آنها در همان شب زفاف كردند، وقتي كه نيمي از شب



[ صفحه 83]



گذشت، خودش شخصا به در خانه آن تازه داماد و تازه عروس آمد و صدا زد برخيزيد كه براي شما آب گرم كرده ام تا غسل كنيد و نماز شب بخوانيد.

روزي در اصفهان وجهي را بين فقرا تقسيم كرد، پس از تمام شدن آن به نماز ايستاد، سيدي بين دو نماز نزد شيخ جعفر كبير آمد و گفت: مال جدم را به من نيز بده، شيخ گفت: تو دير آمدي، پول تمام شد، سيد بر اثر ناراحتي آب دهان خود را بر روي شيخ انداخت، و شيخ از جاي خود برخاست و دامن خود را گرفت و در ميان صفوف نمازگزاران گردش كرد و فرمود: هر كس ريش شيخ را دوست دارد، به سيد كمك كند، مردم دامن او را پر از پول كردند، شيخ همه آنها را به سيد داد، آنگاه نماز عصر را به جماعت ادا كرد. [1] .



[ صفحه 84]




پاورقي

[1] حكايت هاي شنيدني، ج 2، ص 142.


بازگشت