سيد محمد قزويني كه از علماي بزرگ و شخصيت هاي برجسته بوده گفت: در ايام محاصره وهابي ها من در نجف اشرف بودم. گذران زندگي بسيار سخت شده بود ما با ارزان ترين نوع خرما به نام زاهدي و آب چاه زندگي مي كرديم. با همين سختي و دشواري مدتي گذشت، شبي اميرالمؤمنين عليه السلام را در خواب ديدم. شكايت وضع زندگي را كردم كه خيلي



[ صفحه 59]



سخت و دشوار مي گذرد. سپس پرسيدم آقا اين محاصره به كجا خواهد رسيد آيا اين ها بر شهر مسلط خواهند شد يا نااميد بر مي گردند؟ فرمود: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم و التين و الزيتون و هذا البلد الامين. چند مرتبه قسمت اخير آيه را تكرار كرد. «و هذا البلد الامين» و اشاره به نجف نمود فهميدم منظورش اين است كه نخير، شما پيروز مي شويد و دشمنان ذليل خواهند شد.

بعد فرمود: آقا سيد! چرا نماز شب را ترك كرده اي؟ گفتم: سرور عزيزم بايد هر شب از بالاي پشت بام پايين بيايم و آب تهيه كنم برايم دشوار است و مسائل ديگري كه به سختي انجام مي شود. فرمود: آن كاري كه روزها انجام مي دهي همان را شب انجام بده. نماز شب را ترك مكن! سيد محمد گفت:

من تازه ازدواج كرده بودم روزها آب مي كشيدم و غسل مي نمودم، اين كار را به واسطه ي اطاعت از مولايم به شب انداختم بيش از چند روز نگذشت كه دشمنان نااميد شده دست از محاصره برداشتند و زندگي ما عوض شد و وعده ي مولايم اميرالمؤمنين عليه السلام آشكار گرديد. [1] .